پرسش:

نظر اسلام و تشیع در مورد «کارما» چیست؟

پاسخ:

ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس، نمی‌توانند چیزی را خلق کنند و برای آن قوانین و اندازه‌ها (مقدراتی) بیافرینند؛ بنابراین برای ایجاد انحراف، هیچ راه‌کاری ندارند که به جز آن که برای هر حق و حقیقتی، “بدلی” بسازند و به نتایج انحرافی بکشانند.

از جمله این بدل‌سازی‌ها، جایگزینی “تناسخ” به جای “معاد” می‌باشد.

بدیهی است که هیچ عقل سالمی، خلقت و حیات را تخیلی، بازی، پوچ، بی‌هدف و بی‌نتیجه نمی‌داند؛ اگر هر چزئی از این عالم هستی، به سوی مقصدی روان است، پس کل عالَم هستی نیز بی‌مقصد نمی‌باشد؛ و اگر هر کاری اثر، آثار و نتایجی دارد؛ پس تمامی اعمال، باید آثاری داشته باشند و به نتایجی برسند.

اما چه کنند؟ آیا اقرار کنند که خدای خالقی وجود دارد که عالَم را به بازی و پوچ نیافریده، بلکه علیمانه و هدفدار آفریده است، پس هر حرکتی را به سوی اهدافش ربوبیّت می‌کند؟! آیا اقرار کنند که تمامی اعمال (خوب و بد) مساوی هستند و هیچ کدام بازتابی ندارند؟! آیا اقرار کنند که زندگی پس از مرگ ادامه دارد و معادی وجود دارد که حقیقت تمامی مواضع و اعمال انسان در آنجا ظهور می‌یابد و نتایجش به خودش برمی گردد؟!

بنابراین، همیشه “بدل” می‌سازند و آن “بدلی” را جایگزین اصلی (حق) می‌نمایند! می‌گویند: “الله” به عنوان خالق هست، اما باید “إله”های کاذبِ زنده و مُرده را بپرستیم – گرایش به دین، حق و فطری است، اما ما خودمان دین، مکتب، مذهب و “ایسم” می‌سازیم و به آنها می‌گرویم – ولایت و امامت حق است، اما خودمان ولایت طواغیت و امامان باطل را جایگزین کرده و تبعیت می‌کنیم و … .

این “بدل‌سازی و جایگزینی”، در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان گسترش یافته و نفوذ نموده است؛ چنان که “دیکتاتوری مُدرن” را “دموکراسی” می‌خوانند – جنگ و خونریزی را “گسترش صلح” می‌نامند – نام “فساد” را “تفریح” گذاشته‌اند – زنا، همجنس‌گرایی، نزدیکی با محارم، حیوانات و آلات خودارضایی را جایگزین طبیعی‌ترین، معقول‌ترین و مفیدترین راه زناشویی، یعنی “ازدواج” نموده‌اند – به “جهالت”، “روشنفکری” می‌گویند – و اومانیسم [منفعت و لذت شخصی از هر راهی] را آزادی و سعادت می‌نامند و … .

“کارما –  karma 

این بدل‌سازان، به نتیجۀ مواضع و اعمال که به خود شخص [یا حتی جامعه] برمی گردد، “کارما –  karma” گفتند و به هندوئیسم و بودیسم نسبت دادند، تا مبادا در باور این حقیقتِ غیر قابل انکار، نظرها متوجه ادیان و کتب الهی و اسلام شود، و “تناسخ” را بدل از “معاد” جعل کردند، تا کسی نگوید: «حتی کارما نیز اثبات کنندۀ معاد و ضرورت برپایی آن می‌باشد!»؛ در حالی که ضرورت معاد، دلایل و براهین عقلی دارد، اما “تناسخ” نه دلیلی دارد و نه نمونه و مصداقی!

*- “هندوئیسم”، یکی از شاخه‌های دین ساختگی به نام “دارما” می‌باشد، و بودیسم نیز مکتبی منسوب به “سیذارتا گوتاما بودا” می‌باشد و جالب آن که هر دو، راه‌کارهایی از خودشان برای رسیدن به سعادت ابدی ارائه داده‌اند – “بودا”، اسم نیست، بلکه یعنی «بیدار شده و به روشنایی رسیده»؛ پس همه به حکم عقل و ندای فطرت، دنبال یک حقیقت‌اند، اما عده‌ای برای حق، جعلی و بدلی ساخته و جایگزین می‌کنند!

اما، واقعیت این است که اگر چه قدمت هندو و بودا به چند هزار سال می‌رسد، اما حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام، نه تنها اولین آدم [انسان] بودند، بلکه اولین پیامبر (نبی) الهی نیز بودند.

راجع به فرزندان ایشان، بیشتر از هابیل و قابیل یاد می‌شود که قابیل برادرش هابیل را کُشت، اما شیث علیه السلام، پسر کوچک‌تر بود که به نبوت رسید و برای او 50 صحیفه (لوح) نازل شد.

پس از او، فرزندش “انوش” به نبوت رسید، و سپس “ادریس” علیهما السلام، تا برسد به حضرات نوح و ابراهیم علیهم السلام.

بنابراین، تمامی این انبیا، پیش از بنیانگذاران مکاتب و ادیانی چون دارما، هندو و بودا بودند، و البته همگان حقایق عالم هستی را به تعلیم الهی و از انبیا آموختند، و سپس برخی “بدل‌سازی” کردند!

بازگشت اعمال

“انسان”، به حسب ظاهر مُهره‌ای کوچک و به حسب باطن مخلوقی عظیم در کارگاه هستی می‌باشد و تمامی اجزای این عالم [از مادی و غیر مادی]، با هم مرتبط هستند؛ لذا از سایر عناصر اثر می‌پذیرند و  در سایر عناصر اثر می‌گذارد.

نظام این عالَم، مبتنی بر چرخۀ رفت و بازگشت می‌باشد، چنان که کل عالم هستی، در چرخۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» سیر می‌کند؛ و این چرخه در تمامی مراتبش، “سیر نزولی و سیر صعودی” دارد و هر فعلی، به فاعلش بازمی گردد.

اما، این بازگشت، الزاماً به آن شکلی نیست که برخی تصور می‌کنند؛ و اشخاص جاهل و متکبر، گمان می‌کنند که عالم هستی، بر اثر نظریات آنان شکل گرفته و می‌گیرد و ربوبیّت می‌شود!

  • -این “بدل‌سازان”، از سویی با این حقیقت آشنا شدند که هر  عملی، عکس العملی دارد و هر رفتی، بازگشتی دارد! و از سویی دیگر با این واقعیت مواجه شدند که الزاماً این بازگشت، آن صورت ظاهری که همه ببینند را ندارد؛ چه بسیارند ظالمانی که تا آخر عمر، در سلامت و رفاه ظاهری زندگی می‌کنند و چه بسیارند افراد سالم و یا حتی کودکانی که مستضعف و مظلوم واقع شده، یا حتی کشته و یا شهید می‌شوند!

حال چه کنند؟ آیا اقرار کنند که معاد ضرورت دارد و فرا می‌رسد؟! لذا بدل ساختند و گفتند: «تناسخ وجود دارد و این انسان‌های خوب یا بد، در قالب انسانی دیگر، یا کبوتری، عقابی، الاغی و … برمی گردند و یا خوب زندگی می‌کنند و یا بد؟!» آیا تا کنون منطقی مزخرف‌تر از این شنیده بودید؟!

  • -حتی همین معانی را نیز از آموزه‌های الهی توسط انبیا گرفتند و سپس بدل زدند! شنیدند که خداوند سبحان، صورت حیوانات را به شکل صیرت انسان‌ها آفریده است، شنیدن که در معاد، هر کسی با صورت حقیقی‌اش محشور می‌شود، یکی نور و نورانی و زیباست، و دیگری به شکل مورچه، گرگ یا عقرب است، چرا که در دنیا حریص، درّنده و گزنده زندگی کرده است. سپس این را تغییر داده و برایش بدلی ساختند که معاد را منکر شوند و گفتند با این اشکال، به همین دنیا برمی گردد!
  • -بله، خداوند متعال می‌فرماید که بازگشت و نتایج اعمال، در همین دنیا نیز هست، اما نه الزاماً به شکل مادی و فیزیکی و ظواهری که شما می‌بینید! فرمود: «به مؤمنان و انجام دهندگان عمل صالح، حیات طیبه (پاک) می‌دهم و در آخرت نیز اجر مضاعف می‌دهم:

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُون» (النّحل، 97)

– هر كس كار شايسته‌اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‌داريم؛ و پاداش آنها را بهتر از كه انجام مى‌دادند، خواهيم داد.

*- اما نفرمود که حیات طیبه، یعنی اینان از هر گزندی در این دنیا محفوظ خواهند ماند و هیچ گاه فقیر، بیمار و گرفتار نمی‌شوند و کسی نمی‌تواند به آنان آسیبی برساند، بلکه فرمود: اینان در فقر و غنا، ضعف و قوت، جوانی و پیری، هنگام پیروزی یا شکست و …، از زندگی پاک برخوردار می‌گردند.

*- هم‌چنین، نفرمود که اجر مضاعف نسبت به عمل آنان را در دنیا و یا بازگشت مجدد به این دنیا، به شکل انسان، خر، گاو و گوسفند می‌دهم، چنان که خودشان هم نفهمند که این ماهیت و عملکرد آنها، بازتاب گذشتۀ آنان است! بلکه فرمود: «بازتاب حقیقتِ مواضع و اعمال، در سرایی دیگر و معاد است و این عذاب یا پاداش همیشگی آنجا داده می‌شود».

بنابراین، مکاتب و ادیان ساختۀ بشر، چه قدیمی باشند و چه “ایسم”های جدید، همه “بدل‌سازی” از حقایق عالم هستی، برای فریب خود و دیگران می‌باشد. اصول را از عقل، قلب، فطرت و وحی می‌گیرند، لذا از این منظر، حق جلوه می‌کنند؛ اما با “بدل‌سازی”، ایجاد اعوجاج و انحراف می‌کنند!

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=27149

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب