پرسش:
چرا اسلام، برای فرزند خواندگی هیچ حق مالی بر پدر و مادر قائل نشده است؟
پاسخ:
پدرخواندگی یا فرزندخواندگی، یک لفظ اعتباری است و واقعیتی ندارد که حقوق فرزندی را مترتب سازد.
احکام، همان حقوق در اسلام است که به آن «فقه» نیز میگویند. دانستن احکام یک مقوله است و دانستن «فلسفه احکام یا فلسفه حقوق»، مقولهای دیگر میباشد، چنان که تا کسی در حوزه یا دانشگاه، حقوق یا احکام را فرا نگیرد، نمیتواند وارد فلسفۀ حقوق یا فلسفه احکام شود؛ مگر به حدّ اجمالی که هر کسی میتواند و باید بداند.
الف – احکام، جمع حُکم است و حُکم از حاکمیت و حکمت اخذ شده است، یعنی احکام إلهی مبتنی بر علم و حکمت اوست، حاکم اوست و او باید حکم کند.
هر حکمی در اسلام، حکمتها دارد، چه برخی بیشتر آن حکمتها را بدانند و چه ندانند؛ چنان که در حیات طبیعی نیز انسانِ تشنه، در پی آب تمیز و قابل نوشیدن میرود، مینوشد و سیرآب میشود، اما همگان نمیدانند که تشنگی چگونه بر آنها عارض شده، چگونه تشنگی را میفهمند و آب در بدن آنها چه آثاری دارد که پس از نوشیدن، احساس سیرابی میکنند.
ب – حق مالی فرزند بر پدر و مادر خودش، اگر وجود داشته باشند که سر جای خودش هست و پدرخواندگی توسط دیگران، حقوق آنان را منتفی نمیسازد، اما حق مالی کودک بر به اصطلاح پدرخوانده یا مادرخوانده یعنی چه؟!
بله، اگر سرپرستی کودکی را قبول کردند، بدیهی است که باید هزینههای او را متقبل گردند و در تمام دنیا همین است؛ اما حق مالی دیگری مانند ارث، بر آنها مترتب نشده است.
ج – مسأله این است که اسلام ضمن سفارش و تأکید بر یتیمداری، فرهنگ جاهلی پدر خواندگی و فرزند خواندگی را به رسمیت نمیشناسد و خداوند سبحان میفرماید: «این فرزند، متعلق به پدر و مادر خودش میباشد» و حتی میفرماید: «اگر پدرشان را میشناسید، آنها را به نام پدرشان بخوانید و اگر نمیشناسید، نام نیکو بر آنها بگذارید». بنابراین، پدرخواندگی یا فرزند خواندگی از اصل ملغی شده است، بلکه سرپرستی صورت میپذیرد؛ چنان که همین امر در جهان امروز رایج است؛ در امریکا و اروپا، دادگاه یا بهزیستی، حق سرپرستی میدهد و هرگز آنان را پدرخوانده یا فرزندخوانده قرار نمیدهد. حتی در فرهنگهایی چون مسیحیت تحریف شده، که کسی در کلیسا و طی مراسمی «پدرخوانده» میشود، فقط یک اصطلاح لفظی است؛ یعنی اگر پدرش از دنیا رفت یا مفقود شد یا به زندان افتاد و نتوانست سرپرستی کند، این شخص تا سن قانونی، متکفل سرپرستی و امور او میشود، نه این که واقعاً پدرخوانده شود!
- -حق طبیعی هر انسانی است که از همان کودکی بداند، پدر و مادر واقعی او کیانند، نه این که پس از 20 یا 30 سال باور کاذب و دلبستگی، بداند که سرپرستان او پدر و مادرش نیستند و نتیجه بگیرند که سرپرستان او، به او دروغ گفته و ظلم و خیانت کردهاند! ضربۀ روحی، روانی، عاطفی و اخلاقی که بر او وارد میشود و هم چنین بیهویتی یا هویتهای دروغین و تأثیرات سوء آن در بافت و تعاملات اجتماعی، به هیچ وجهی قابل جبران نمیباشد؛ چنان که حتی در فیلمهای غربی، نشان میدهند که چگونه روان آنها به هم میریزد و در جستجوی یافتن پدر و مادر واقعی خود تلاشها میکنند!
قانون ارث
در امریکا، اروپا و بسیاری از کشورهای دیگر، اموال به جا مانده از متوفی، طبق وصیّت او تقسیم میشود و بسیار اتفاق افتاده که سرمایهدار خُرد یا کلان، تمام دارایی خود را برای پرستار، یا حتی سگش به ارث میگذارد و برای همسر و فرزندان و خویشان خود، چیزی باقی نمیگذارد!
اما در اسلام عزیز، ارث را خداوند متعال تقسیم نموده است، چرا که مالک و رازق اوست و اساساً وارث همه چیز اوست.
خداوند علیم و حکیم، خانواده، یعنی همسر و فرزندان را در طبقه نخست قرار داده است، سپس نوبت به پدر و مادر و خواهر و برادر میرسد و … .
*- اما، خداوند متعال اجازه داده تا صاحب مال، برای یک سوم مالش (ثلث)، خودش تعیین و تکلیف کند که در چه راهی و چگونه مصرف شود؛ لذا کسی که سرپرستی یتیم یا کودکی را متقبل شده، میتواند تمام یا بخشی از ثلث مالش را به او ببخشد؛ یا به نوههایی ببخشد که پدرشان قبل از او وفات یافته است.
در بیشتر موارد، ثلث مال، به مراتب بیش از سهم هر یک از وراث میباشد.
آیات
«مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یهْدِی السَّبِیلَ»
– خداوند برای هیچكس دو قلب در درون وجودش نیافریده، و هرگز همسرانتان را كه مورد «ظهار» قرار میدهید مادران شما قرار نداده، و (نیز) فرزندخواندههای شما را فرزند حقیقی قرار نداده است، این سخنی است كه شما تنها به زبان خود میگوئید (سخنی باطل و بیماخذ) اما خداوند حق میگوید، و به راه راست هدایت میكند.
«ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیكُمْ وَلَیسَ عَلَیكُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» (الأحزاب، 4 و 5)
– آنها را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار نزد خدا عادلانهتر است، و اگر پدران آنها را نمیشناسيد آنها برادران دينی و موالی شما هستند، اما گناهی بر شما نيست در خطاهائی كه (در اين مورد) از شما سر میزند (و بيتوجه آنها را به نام ديگران صدا میزنيد) ولی آنچه را از روی عمد میگوئيد (مورد حساب قرار خواهد داد) و خداوند غفور و رحيم است.
- -بنابراین، فرزند خواندگی، پدر خواندگی، مادر خواندگی، فقط یک لفظ است که هیچ حقیقت و واقعیتی در نظام خلقت و روابط انسانی و اجتماعی ندارد؛ لذا حق و حقوقی به غیر از همان حقوق سرپرستی را مترتب نمیسازد.