پرسش:
چرا اینقدر برای حاجتم نذر کردم، ذکر گفتم و دعا کردم، اجابت نشد؟
پاسخ:
مگر قرار است هر خواستهای که کسی برایش دعا کرد و ذکر گفت و نذر نمود، حتماً عیناً و به همان شکل و در زمانی که دعا کننده میخواهد، به اجابت رسد؟!
1- «مقدرات – اندازهها»، نقش بسیار مؤثری در برآورده شدن حاجات دارد. اگر تمامی مقدرات «اندازهها» که از جمله آنها دعا میباشد، برای پیدایش چیزی یا وقوع امری فراهم شود، «قضا» میشود، یعنی حتماً واقع میشود، و اگر مقدرات فراهم نشود، هر چقدر هم دعا کند، واقع نمیشود.
فرض کنید که کسی برای سلامتی خودش، دعا و نذر نماید و شبانه روز ذکر بگوید، اما در خوردن و آشامیدن، هیچ انضباطی نداشته باشد و مبتلا به فشار یا چربی خون، یا قند (دیابت) یا امراض دیگر شود و سپس گلهمندانه بپرسد: «پس چرا این همه دعا، نذر و ذکر، اثر نکرد؟!»
2- برآورده شدن هر خواستهای، مستلزم انجام اموری میباشد؛ مثل کسی که خواستهاش عاقبت به خیری و بهشت خدا میباشد، او باید هم در ازدیاد ایمان بکوشد و هم عمل صالح انجام دهد – اگر کسی علم و دانش میخواهد، باید تحصیل علم نماید.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
«مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ» (ميزان الحكمه، ح 2790)
– هر كس از خدا توفيق بخواهد و تلاش نكند، خودش را مسخره كرده است.
خداوند سبحان به حضرت مریم علیها السلام فرمود: «برو زیر آن درخت و از خرمای آن بخور تا چشمت به جمال فرزندت روشن شود» و به حضرت فاطمه بنت اسد علیها السلام فرمود: «وارد خانه کعبه شو، تا چشمت به جمال فرزندت روشن شود» – یا به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «این عصا را به زمین بزن، تا تبدیل به ماری بزرگ شود»؛ یعنی رسیدن به هر حاجتی، مسلتزم انجام اموری میباشد، اما برخی میخواهند متحمل هیچ کار و زحمتی نشوند و فقط به دعا، ذکر و نذر بسنده میکنند!
بنابراین، کسی که بیهدف، بیبرنامهریزی و بدون عمل لازم، انتظار برآورده شدن حاجت را داشته باشد، در خیالات به سر میبرد.
3- گاهی برای رسیدن به اجابت، «صبر» لازم است و البته مقصود این نیست که دست روی دست بگذارد تا زمانی بگذرد؛ هر چند که گاهی اجابت زمانی دارد که باید برسد؛ بلکه مقصود از «صبر»، استقامت و پایداری میباشد.
حضرت موسی علیه السلام که پیامبر اولی العزم بودند، از حضرت خضر نبی علیه السلام درخواست نمودند تا اجازه تبعیت دهد و از علم رشدی که به ایشان تعلیم شده، به او نیز بیاموزد. حضرت خضر علیه السلام فرمود: «تو طاقت صبر با من را نداری و نمیتوانی در چیزی که از آن خبر نداری، صابر باشی»! حضرت موسی علیه السلام، به خاطر اشتیاقی داشت، گفت: «سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا – ان شاء الله مرا صبور خواهی یافت» (الکهف، 69)؛ اما در عمل روشن شد که نتوانست تحمل و استقامت نماید، چرا که از حقایقی خبر نداشت.
خبر، علّت است و صبر معلول آن، لذا اگر علّت نباشد، معلول هم نخواهد بود، حال هر چقدر ان شاء الله گفته شود.
بنابراین، گاه رسیدن به حاجت، مستلزم صبر و استفامت میباشد که چگونگی و میزان صبر نیز بستگی به آگاهی، علم، خبر و بصیرت دارد.
4- گاه ممکن است درخواست حاجتی، درخواست ظلم به خود یا دیگران باشد که یقیناً به اجابت نمیرسد! مثل پسری که عاشق دختری شده و با ذکر، دعا و نذر از خدا میخواهد که آن دختر نیز عاشق و شیفته او شود! در حالی که او نیز آدم است؛ اهداف و فکر و اندیشه دارد، تمایلات و ذوقهایی دارد و حق دارد کسی را با شاخصههای دیگری بپسندد و او نیز دعاهایی دارد که امید اجابت دارد. لذا اجابت دعای این پسر، ظلم به آن دختر است و چنین اتفاقی نمیافتد.
5- در فرازهای نخستین دعای شریف کمیل، پیش از هر دعایی، از خداوند منّان مسئلت مینمایید که دستهای از گناهان را بیامرزد، مانند گناهانی که پردههای عصمت، حفظ و نگهداری را دریده است، و یا گناهانی که سبب حبس دعاها میشود: «اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ – بار الها! ببخش بر من گناهانی را که دعا را حبس میکند».
فرض نمایید که کسی در هیچ یک از امور زندگی، توجهی به خدا و معادش نداشته باشد – در بندگی و اطاعت امر کوشا نباشد – به نماز اول وقت یا در وقت، اهتمام نورزد – به پدر و مادرش احترام نگذارد و محبّت نورزد و نیکی ننماید – صله ارحام را قطع نماید و به تنهایی در فضای مجازی زندگی کند – برای گناهانش استغفار و توبه ننماید – به زیر دست، افتاده و یتیم رسیدگی ننماید – دروغ بگوید و غیبت بنماید – مراقب چشم و گوش خود نباشد – در موضعگیریهای خود، به ویژه نسبت به ولایت و تمامی شئونش، از صراط مستقیم خارج شود …؛ و سپس برای حاجتی مراتب دعا بخواند، ذکر بگوید یا نذر کند! دعای او حتی از سرش هم بالاتر نمیرود.
و گاهی دعا به اجابت میرسد، اما اجابت به دعا کننده نمیرسد، چرا که موانعی وجود دارد که مقدرات یا گناهان، از جمله آنها میباشند.
دعا و اجابت
●- در هر حال، امر به دعا فرمود؛ یعنی امر به خواندن او و خواستن از او؛ و فرمود امتناع از دعا، از تکبر است:
«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر، 60)
– و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم؛ در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمى آيند.
بنابراین، هر گاه خداوند سبحان را بخوانید، او پاسخ میدهد؛ و هر گاه حاجتی را بیان دارید، یا فوری برآورده میسازد – یا مقدراتش را برایتان فراهم میسازد – یا در زمان دیرتر به اجابت میرساند – یا اگر مصلحت نباشد، بهترش را میدهد. مانند کسی که از خداوند منّان، ثروت حلال بخواهد، تلاش لازم را نیز بنماید، اما خدا میداند که به مصحلت او نیست – او را دچار بلایا و گرفتاریها میسازد، یا سبب انحرافش میشود؛ لذا به جای ثروت فانی، به او زندگی پاک [حیات طیبه] میدهد که سرمایه و ثروت دنیا و آخرتش شود.
●- رابطۀ صمیمانه، باید دو طرفه باشد، وگرنه هم جاهلانه است و هم متکبرانه.
خداوند سبحان میفرماید: «تو مرا میخوانی و از من میخواهی، من نیز تو را میخوانم و از تو میخواهم» تفاوت این است که تو مرا برای خودت میخوانی و من تو را برای هدایت و منفعت خودت میخوانم. بنابراین، من دعوت تو را اجابت میکنم، ولی تو نیز باید متقابلاً دعوت مرا اجابت کنی»
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (البقره، 186)
– و هنگامی كه بندگان من از تو درباره من سؤ ال كنند، من نزديكم! دعای دعا كننده را به هنگامی كه مرا میخواند پاسخ میگويم، پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند.





