پرسش:
چرا خداوند متعال جهنمیان (حداقل آنهایی که خالد در جهنم هستند) را پس از سالها عذاب معدوم نمیکند و نابود نمیسازد؟ اینگونه دیگر عذابهای بسیار سخت را متحمل نمیشوند.
پاسخ:
آیا به خداوند سبحان، راهکاری برای پایان یافتن عذاب مجرمان ارائه میدهید؟! اگر بخواهد پایان دهد که ضرورتی برای معدوم ساختن وجود ندارد، بلکه میبخشد. اما، رحمت و مغفرت الهی نیز مغایر با نظام خلقت و هدایت نمیباشد و با حکمت و عدل او منافاتی ندارد. لذا حتماً باید حداقل قابلیتی برای بخشش وجود داشته باشد.
گاهی انگیزۀ پرسش، فقط میل به آگاهی، علم و فهم میباشد و گاهی گرایشات، تمایلات، خوشایندها، ناخوشایندها، نگرانیها و حتی سنخیتها، سبب پیدایش پرسشها میشوند! بیتردید، فرق است بین پرسش ریاضی برای حلّ یک معادلۀ دو یا چند مجهولی، با پرسش از چرایی رویکرد نوع انسان به ظلم!
از اینرو، باید بسیار دقت نماییم که چه عامل و چه انگیزهای سبب دلسوزی برای کفار، مشرکان، منافقان، ظالمان و اهل فسق و فساد میگردد و چرا برخی دوست دارند که آنها به هر بهانه و وسیلهای که شده، از عقوبت مواضع و عملکردهای خود رهایی یابند، در حالی که تمام عمر، به خودشان، به دیگران، به جامعه و حتی به نسلهای آینده ظلم کردهاند و قاعده این است که آدمی، از ظلم، جنایت و بدی بدش بیاید و اهلش را دشمن بداند و عقوبت او و کارهایش را بخواهد.؟!
معدوم شدن موجود
به حکم عقل و هم چنین علم تجربی (کشفیات لاوازیه)، هیچ موجودی، پس از آن که موجودیت یافت، معدوم نمیشود، اگر چه از حالتی به حالت دیگر، یا از عالَمی به عالَم دیگر منتقل گردد. حتی پرسشی که در ذهن کسی پدید آمده [موجودیت یافته]، معدوم نمیشود، اگر چه پاسخش را بیابد و یا فراموشش نماید. وقتی کسی به پاسخی میرسد، هم پرسش در ذهنش موجود است و هم پاسخ، هیچ کدام معدوم نمیگردند.
خلود
خلود در بهشت یا جهنم، فقط به خاطر برخی از اعمال خوب یا بد نمیباشد؛ بلکه شاکلۀ فرد از یک سو و آثار عمل که تا قیامت ادامه دارد از سویی دیگر، فرد را بهشتی یا جهنمی میسازد.
بهشت، مقصد فرد مؤمن میباشد و سپس به اعمال نیکش پاداش داده میشود؛ و جهنم، مقصد و مأوای کافر، ظالم، مشرک، منافق، فاسق و فاسد میباشد و سپس به عقوبت کردههایش نیز میرسد.
از اینرو، اگر فرد بهشتی در بهشت، چند میلیون سال پاداش بگیرد، یکجایی باید تمام شود، اما او خودش بهشتی شده است، و فردی جهنمی نیز اگر چند میلیون سال بابت اعمالش عذاب ببیند، یکجایی باید تمام شود، اما او خودش هیزم جهنم شده است. لذا به بندگان مؤمنش فرمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ» (التحریم، 6)
– ای كسانی كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خويش را از آتشب كه هيزم آن انسانها و سنگها است نگاهداريد، آتشب كه فرشتگانب بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند، و هرگز مخالفت فرمان خدا نمیكنند و دستورات او را دقيقا اجرا مینمايند!
آتش جهنم
جهنم، چنین نیست که مکانی باشد که در آن آتشی افروختهاند و یک عده را در آن میاندازند؛ بلکه آتشی است که از دورن فرد جهنمی شعله میکشد و خودش را میسوزاند!
فرد جهنمی، در همین دنیا آتشی برافروخته و خود را در آن انداخته است، لذا فرمود: «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ – همانا جهنم بر کافران احاطه دارد» (العنکبوت، 54).
آتش انکار حقایق (کفر) – آتش شرک – آتش نفاق – آتش حرص دنیا – آتش حسد – آتش بخل – آتش جهل – آتش گناه – آتش ظلم و …، در همین دنیا برافروخته شده و در آن عالم که پردهها کنار میرود، حقیقتش ظهور مییابد.
بهشت و جهنمهای گوناگون
گمان نشود که بهشت فقط یک باغ سر سبز با چشمهها و قصرها میباشد و گمان نشود که جهنم نیز یک فقط یک کورۀ آتش میباشد!
آدمی، وجوه گوناگون دارد، پس بهشت و جهنمش نیز گوناگون میباشد. جهنم اعمال، فقط یک درجه از جهنم است که از سایر طبقات و درجاتش سبکتر و سردتر است – جهنم اخلاق، برای اخلاق باطنی است. مانند آتش حسد و بخل که به مراتب سوزانندهتر است، چنان که در دنیا نیز سوختن دل، شدیدتر از سوختن پوست دست میباشد – آتش رذیلههای اخلاقی که دیگر ملکه شده، یعنی با سرشت کسی عجین شده و شاکلۀ او را ساخته، به مراتب شدیدتر است و بالاخره آتش عقاید باطل.
امام خمینی رحمة الله علیه:
«خدا نکند عاقبت معاصی منتهی بشود به ملکات و اخلاق ظلمانی زشت، و آنها منتهی شود به رفتن ایمان و مردن انسان با حال کفر، که جهنم کافر و جهنم عقاید باطله از آن دو جهنم بمراتب سخت تر و سوزانتر و ظلمانیتر است.» (معاد از دیدگاه امام، حقیقت جهنم، ص 299)
خلود در جهنم
کسی نمیپرسد که چرا مؤمنانی که عمل صالح انجام دادهاند، در بهشت خدا جاودانه میمانند، مگر چه کار مهمی انجام دادند که پاداش آن هیچ گاه به پایان نمیرسد؟! اما میپرسند: «چرا در جهنم خلود دارند و عذاب آنها پایان ندارد؟!»
مسأله این است که دو مسیر و دو مقصد برای انسان وجود دارد، یکی روشنایی است که به «نور» میرسد، و دیگر تاریکی است که «نار» میرسد و هر دو مسیر و پل گذر (صراط) هر دو در همین دنیاست و حقیقت آن در عالَم آخرت مشهود میگردد.
آن که در دنیا سعی نموده با نور هدایت، نور عقل و علم، نور ولایت، نور قرآن مجید و نور اهل بیت علیهم السلام که همه «مصباح الهداة» میباشند، در صراط مستقیم حرکت نماید، به حقیقت «نور و حیات نورانی» در بهشت میرسد؛ و آن که در طول زندگی، در طبیعت خلود کرده، به جز ماده ندیده، به جز بدن مادی و خواستههای حیوانی خود را ندیده و هیچ هدف و تلاشی جز ارضای خواستههای نفس حیوانی نداشته، به تاریکی و نار میرسد؛ چرا که دنیا تاریک و جهنم است و باید از آن سالم عبور نمود.
بنابراین، اهل خلود در جهنم، این خلود را همینجا برای خود انتخاب نمودهاند.
البته در چرایی «خلود»، دلایل قرآنی، عقلی و نقلی بسیاری وجود دارد؛ از جمله آن که اهل جهنم، چون وجودشان سراسر کفر، عناد و سرکشی شده است، حتی اگر بازگردانده شوند نیز همان راه سابق خود را ادامه میدهند؛ چنان که هر روز که از خواب بیدار میشوند، میتوانند برگردند، ولی برنمی گردند و به همان راه ادامه میدهند. بنابراین، جایگاه ابدی آنها جهنم میباشد:
«وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
– اگر (حال آنها را) ببينی هنگامی كه در برابر آتش ايستادهاند كه میگويند ای كاش (بار ديگر به دنيا) باز میگشتيم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمیكرديم و از مؤمنان میشديم.
«بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ» (الأنعام، 27 و 28)
– (آنها در واقع پشيمان نيستند) بلكه اعمال و نياتی را كه قبلا پنهان میكردند، در برابر آنها آشكار شده (و به وحشت فرو رفتهاند) و اگر باز گردند به آن چه از آن نهی شدهاند، باز میگردند و آنها دروغ گويند.