پرسش:
[در کلیپی آمده) چرا در قرآن بیش از ۴۰ بار تکرار شده که قرآن عربی است، مثل این است که کتابی به فارسی بنویسند و در هر صفحه تکرار کنند که این کتاب به فارسی است؟!
پاسخ:

مردم وقتی سؤال یا شبهه‌ای داشته باشند، آن را می‌پرسند و یا در موردش مطالعه می‌کنند؛ اما اشخاص یا گروه‌هایی که زحمت می‌کشند، وقت و دقت می‌گذارند، هزینه می‌کنند تا علیه اسلام و قرآن کلیپ بسازند و سپس آن را با شیوه‌ها، ابزار و امکانات خود منتشر نمایند، قطعاً و بدون تردید، پیاده نظام‌های دشمنان در جبهه‌های جنگ نرم هستند؛ چرا که این کار، با طرح یکی دو سؤالی که در ذهنی ایجاد شده، متفاوت است و بسیار هدفمند و با برنامه صورت می‌پذیرد.

واقعاً برای کسی که توحید، معاد، اسلام و قرآن را قبول ندارد، چه فرقی می‌کند که کدام کلمه چند بار در قرآن مجید تکرار شده است؟! و چرا برایش اینقدر مهم است که برای نشر آن شبهه، کلیپ نیز می‌سازد؟! و پاسخش چه فرقی برای او دارد؟! جالب آن که برای طرح چنین شبهه‌ای در کلیپ و نشر در فضای مجازی، حتی زحمت یک تحقیق به اندازه‌ی جستجو (سِرچ) آن واژه را به خود نمی‌دهند و معلوم می‌شود که مطالب (به عنوان مهمات جنگی)، از جای دیگری می‌رسد و آنها فقط مصرف می‌کنند!

الف – کلاً این واژه در قرآن مجید، ۱۱ بار تکرار شده است، نه ۴۰ بار! “عربی”، ۲ بار – “عربیاً”، ۸ بار – “وَعربی” ۱ بار. و مثال زدن به کتابی که در هر صفحه‌اش بنویسند: «زبان این کتاب فارسی است»، فقط یک غلوّ تبلیغی، جهت القای شبهه می‌باشد، چرا که در قرآن مجید چنین اتفاقی نیفتاده، حتی اگر ۴۰ بار تکرار شده باشد!

ب – در بیان و تعلیمِ علم و حکمت، در مقام تذکر و یادآوری، و در موضع روشنگری و هدایت، نه تنها “تکرار” هیچ اشکالی ندارد، بلکه، خوب و ضروری و اجتناب ناپذیر می‌باشد.

قرآن کریم، ۱۱۴ سوره دارد و جمله‌ی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» در قرآن کریم، ۱۱۴ بار تکرار شده است. ۱۱۳ بار در ابتدای هر سوره، و در سوره‌ی “النّمل”، ۲ بار تکرار شده است. ساده‌ترین دلیل و حکمت این تکرار، آغاز و ورود و نشاندار کردن سوره به نام “الله، رحمان و رحیم” می‌باشد.

مؤمن، صبحش را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» را آغاز می‌کند، برای شروع هر کاری «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» می‌گوید و شب با همین ذکر به بستر خواب می‌رود، چرا که می‌خواهد هر کارش با این نشان رسمیت یافته، مشخص شود و جهت گیرد.

ج – اگر چه به حسب ظاهر، برخی از آیات بسیار تکرار شده‌اند، اما اغلب این تکرارها، نگاه به موضوع و مطلبی جداگانه و از زاویه‌ا‌ی متفاوت و در جهت خاص خود می‌باشد. چنان حضرت امام خمینی رحمة الله علیه، در تکرار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» در آغاز هر سوره می‌فرمایند:

«بدان که اهل معرفت، بسم الله الرحمن الرحیم هر سوره را متعلق به خود آن سوره می‌دانند و از اين جهت، در نظری بسم الله هر سوره را معنايی غيرِ معنای بسم الله از سوره ديگر است؛ بلکه بسم الله هر قائلی [گوینده‌ای] در هرقول و فعلی، با بسم الله ديگرش فرق دارد» (تفسیر سوره حمد، ص ۳).

تأکید بر عربی بودن زبان قرآن مجید:

تکرار در تأکید عربی بودن زبان قرآن کریم نیز زوایا و جهات متفاوتی دارد:

۱- در یک فراز، به طور کلی راجع به زبان و ادبیات قرآن مجید سخن می‌گوید. می‌فرماید: «به هر پیامبری به زبان خودش وحی می‌فرستیم. قطعاً به حضرات موسی و عیسی علیه السلام به زبان عبری می‌فرستیم، نه انگلیسی یا فرانسوی؛ و به حضرت محمد مصطفی علیه السلام نیز به زبان خودش [عربی] می‌فرستیم، نه به فارسی یا چینی!

«وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ» (الشعراء، ۱۹۲ تا ۱۹۵)

ترجمه: به قطع و یقین، اين (قرآن) از سوى پروردگار جهانيان نازل شده است * روح الامين [حضرت جبرئیل علیه السلام] آن را فرود آورده * بر قلب تو (محل نزول)، تا از بيم دهندگان باشى * به زبان عربى روشن و گويا (فصیح).

۲- در فرازی دیگر، پاسخ جوّسازی، شایعه‌پراکنی و شبهه‌افکنی را می‌دهد. شایع کرده بودند که آن چه پیامبر صلوات الله علیه به شما ابلاغ می‌نماید، وحی نیست. اما نمی‌توانستند مدعی شوند که سخنان خودش می‌باشد، چون می‌دانستند که ایشان نزد کسی درس نخوانده و تعلیم نگرفته است؛ و نمی‌توانستند مدعی شوند که یک عرب زبان به او تعلیم داده است، چرا که در میان آنها [اعم از کافر و یهود]، چنین دانشمند و ادیب و حکیمی نبود؛ لذا گفتند دیگری به او دیکته می‌کند و مقصودشان “سلمان فارسی” بود. خداوند پاسخ می‌دهد که اگر این آیات، دیکته‌ی دیگران بود، زبانش نیز [اعجمی = خارجی] می‌بود، ولی این قرآن، به زبان عربی فصیح و کلام بلیغ می‌باشد.

«وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ» (النّحل، ۱۰۳)

ترجمه: ما مى‌دانيم كه آنها مى‌گويند: «اين آيات را انسانى به او تعليم مى‌دهد!» در حالى كه زبان كسى كه اينها را به او نسبت مى‌دهند عجمى (غیر عربی) است؛ ولى اين (قرآن)، زبان عربى آشكار است!

۳- در یک آیه، خداوند احتجاج می‌کند. می‌فرماید: این پیامبر [صلوات الله علیه و آله]، اهل حجاز و عرب زبان است. اولین مخاطبان محیطی او نیز عرب زبان هستند، پس اگر وحی را به غیر از زبان عربی، به زبان دیگری نازل می‌کردیم، می‌گفتید: چرا به زبان دیگر، ما که متوجه نمی‌شویم:

«وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ» (فصلت، ۴۴)

ترجمه: و اگر اين (كتاب) را قرآنى غير عربى مى كرديم حتما مى گفتند: چرا آيات آن روشن و آشكار بيان نشده ؟! آيا زبان عجمى و (پیامبر و ملّت) عربى (هيچ تناسب دارد)؟! بگو: (در نزول اين كتاب زبان لغت هدف نيست، بلکه) اين كتاب براى كسانى كه ايمان آورده‌اند سراپا هدايت و شفاى (امراض فردى و اجتماعى) است، و كسانى كه ايمان نمى‌آوردند در گوش‌شان نوعى سنگينى است (كه آن را نمى‌شنوند) و اين كتاب بر آنها كور و نامفهوم است، (گويى) آنان از راه دور ندا مى‌شوند.

●- در این پاسخ، به چند مورد از تفاوت موضوع در بیان یک گزاره اشاره شد و قطعاً نمی‌شود در این مجال اندک، تمامی یازده مورد را بیان داشت؛ اما این خود حاکی از آن است که شایع کنندگان اینگونه شبهات، اصلاً قرآن مجید را نخوانده و نمی‌خوانند، چون هیچ باوری به آن ندارند؛ لذا در اکثر این آیات [در همان آیه، یا آیه‌ی بعدی]، به ناباوری و بی‌ایمانی آنها تصریح و تأکید نموده است، تا همگان بتوانند به مواضع و مقاصد شبهه‌سازان و شایعه پراکنان، پی‌ببرند.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=53405

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب