پرسش:
چرا ما به زبان عربی نماز و دعا می‌خوانیم و نیایش‌ها و امامانمان از عرب‌ها هستند.

پاسخ:

به ما نفرموده است: از ملّیت اهل عصمت علیهم السلام تبعیت کنید، یا به زبان آنها سخن بگویید؛ بلکه فرموده‌ است: آنان را برگزیدگان خداوند علیم و حکیم، برای هدایت خود بدانید – در دعوت‌شان تفکر و تعقل نمایید و سپس پاسخ مثبت دهید – از علم آنها بهره ببرید و آنها را پیشوایان خویش قرار دهید، اطاعت و پیروی نمایید تا به رشد، کمال و سعادت دنیوی و اخروی برسید.

●- اگر ملّیت محور قرار گیرد، چنان که قرآن کریم به فارسی یا آلمانی نازل می‌شد و امامان ایرانی یا آلمانی بودند، و ما عرب یا اسپانیولی بودیم نیز می‌پرسیدیم: «چرا باید به فارسی یا آلمانی نماز بخوانیم و چرا باید امامان ما ایرانی یا مثلاً آلمانی می‌باشند»؟!

الف – ایرانی، عرب، ترک، ژرمن، چینی و …، تقسیم‌بندی‌های بشری است که نزد حق تعالی اصالت و اعتباری ندارد و در طول تاریخ نیز سیار متغیر شده‌اند؛ تا همین شصت سال پیش، بحرین یک استان از ایران بود، اما اکنون یک کشور عربی محسوب می‌گردد؛ تا دو سه قرن پیش، مردمان بخش‌های عظیمی از کشورهای شمالی و اطراف خزر – ترکیه – عراق – افغانستان و بخش‌هایی از جنوب خلیج فارس، ایرانی محسوب می‌گردیدند و اکنون خارجی قلمداد می‌گردند! بدیهی است که نزد حق تعالی، این تقسیم‌بندی‌ها اعتباری ندارد؛ همه می‌میرند و خاک می‌شوند و همه با هم محشور می‌گردند و بهشت و جهنم ملیت‌ها تفاوتی با هم ندارند! و همین‌طور است حکایت زبان‌ها، هر چند برخی کامل‌تر از برخی دیگر باشند.

ریشۀ رذالت نژاد پرستی که در امریکا و اروپا نهادینه شده است، در همین اعتبار و ارزش بیشتر قائل شدن به ملّیت، نژاد و زبان خود می‌باشد؛ درست مانند رویکرد مردمان جاهلیت، به ویژه در میان اعراب؛ لذا فرمود:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (الحجرات، 13)

– ای مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و تيره‌ها و قبيله‌ها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، ولی گراميترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست، خداوند دانا و خبير است.

ب – حضرات پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و فاطمة الزهراء علیهم السلام در مکه متولد شدند و سایر امامان علیهم السلام، در مدینه متولد شدند، به غیر از امام موسی بن جعفر علیه السلام که در محلی به نام ابواء در بین مکه و مدینه متولد شدند و محل تولد هیچکدام فضیلتی بر دیگران ندارد، به غیر از محل تولد امیرالمؤمنین علیه السلام که در داخل کعبه «بیت الله» بوده است.

ضرب المثل «شَرَفُ مَکان بِالمَکین»، بسیار معروف است؛ یعنی: «ارزش و شرف مکان، به کسی است که در آن قرار گرفته است – شرف مکان‌ها، به انسان‌هایی است که در آن زیسته‌اند یا اکنون زندگی می‌کنند» نه برعکس! در زیارت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام می‌گوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَ مِنًى‏ – سلام بر تو! ای کسی که مکه و منا به او شرف یافت».

نبوت و رسالت

این که خداوند سبحان، در چه زمانی، چه کسانی و از چه قومی را پیامبر خود قرار دهد، و آنها را در کدام سرزمین مبعوث نماید، بر عهدۀ خداوند است، او بهتر از همه می‌داند که چه کسانی را در چه زمان و مکانی به رسالت منصوب نماید: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ – خدا بهتر مى‏‌داند رسالتش را كجا قرار دهد» (الأنعام، 124)؛ لذا نه کسی حق دارد که به او بگوید: «چه کسی را در چه زمانی به پیامبری برگزیند و نه کسی حق دارد ملیّتی خوشایند خود برای آنان انتخاب نماید!

خداوند علیم و حکیم، مقرر نمود که رسولانش همه از خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام باشند که اهل فلسطین بود.

ملّی‌گرایی

تحریک حس ملّی‌گرایی (ناسیونالیسم) در برابر دین خدا و مبنا قرار دادن ملیّت و دعوای «عرب و عجم» را فقط برای ما ایرانی‌ها به راه انداخته‌اند؛ وگرنه بیشتر مردمان امریکا و اروپا، مسیحی و اندکی یهودی هستند و حضرات موسی و عیسی علیهما السلام، هر دو اهل فلسطین بودند.

دشمنی آنها با فلسطین، به حدی رسیده که می‌خواهند مکانی به نام فلسطین روی نقشه نباشد و تمامی فلسطینیان کُشته شوند؛ اما هیچگاه نمی‌گویند: «چرا پیامبران ما، اهل نیویورک، پاریس یا لندن نبودند و همگی فلسطینی بودند؟!»

زبان انبیاء

بدیهی است که وحی به یک پیامبر، با زبانی ناشناخته یا خارجی نازل نمی‌شود تا هم خودش درک ننماید و هم وقتی به قومش ابلاغ می‌نماید، آنها نیز درک نکنند! لذا فرمود: وحی را به هر پیامبری، به زبان قومش می‌فرستیم، یعنی به زبان خودش و مخاطبان اولیه و نزدیک‌تر و هم زمانش:

«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (ابراهیم علیه السلام، 4)

– ما هيچ پيامبری را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا (حقايق را) برای آنها آشكار سازد، سپس خدا هر كس ‍ را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت می‏كند، و او توانا و حكيم است.

*- بی‌تردید، هر دانشمندی، هر فیلسوفی، هر حکیمی، هر شاعر یا نویسنده‌ای و یا حتی هر نظریه‌پرداز یا قصه نویسی، ابتدا با زبان خودش می‌گوید، یا می‌نویسد و سپس بیانات و نوشته‌های او به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شود تا دیگران نیز بهره ببرند، و البته بیشترین درک را کسی خواهد نمود که به زبان مؤلف علم داشته باشد؛ – امروزه نیز طبق قوانینی که در تمامی کشورها مصوب شده است، هر مقام سیاسی، اگر چه چندین زبان بداند، باید در دیدارهای رسمی، به زبان ملّی خودش حرف بزند.

قرآن کریم

خداوند سبحان، به زبان‌های عبری، سامی و آرامی نیز وحی نازل نموده است، اما زبان وحی در آخرین دین و کتابش، به عربی، یعنی زبان آخرین پیامبرش، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، نازل شده است؛ لذا زبان وحی در قرآن مجید، عربی می‌باشد و در آیات متعددی به عربی بودن زبان قرآن مجید تصریح نموده است، مانند:

«إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ – ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد كه بينديشيد‌» (الزّخرف، 3) – «كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ – كتابى است كه آيات آن به روشنى بيان شده قرآنى است به زبان عربى براى مردمى كه مى‌دانند‌» (فصلت، 3)

● – البته حتی زبان‌شناسان امروزی در غرب و شرق نیز اذعان دارند که زبان عربی، با برخوداری از سه حرف تعریف (مذکر، مؤنث و خنثی) و نیز عمق معانی کلمات، کامل‌ترین زبان دنیا می‌باشد و پس از آن به زبان فرانسوی اشاره شده است.

نماز

واژۀ «نماز»، برگردان (ترجمۀ) کاملی برای «صلاة» نمی‌باشد، چرا که نماز یعنی نیایش، حال به هر شکلی و در برابر هر چیزی یا کسی باشد؛ اما «صلاة» به معنای صدا زدن و از ریشه «صلّ» به معنای وصل شدن به رحمت واسعۀ الهی می‌باشد. لذا فرمود: هر چه که هست، حتی پرندگان، «صلاة» دارند و به «صلاة» خود علم دارند! (النّور، 41)

نماز «صلاة»، مستقیم‌ترین ارتباط عبد با معبود است که باید با شکوه، عظمت و اوج فصاحت و بلاغت به انجام رسد؛ حال به جز حق تعالی، چه کسی می‌تواند چنین ارتباطی را به انسان تعلیم دهد؟! لذا نماز باید آنگونه که خودش فرموده اقامه شود.

عبادت حق تعالی، اطاعت از امر او و اجرای آن بگونه‌ای است که خودش فرموده است، نه به طرق دلبخواهی، که آن عبادت هوای نفس است!

دعا

اما، برای دعا، هیچ زبانی قرار نداده‌اند؛ هر کسی می‌تواند در دل و با زبان خودش با خدای خود سخن بگوید، مناجات نماید و درخواست‌هایش را به او عرضه بدارد و انتظار اجابت داشته باشد؛ چنان که طبق فتاوای مراجع، قنوت نماز را نیز می‌شود به فارسی یا زبان دیگری خواند، منتهی برخی گفته‌اند حتماً ذکر صلوات به عربی هم گفته شود.

«دعا» خواندن خداوند منّان و خواستن از اوست، لذا بهتر است با کامل‌ترین کلمات، بهترین ادبیات دستوری، کامل‌ترین معانی و مفاهیم، و جامع‌ترین جملات، و منطبق‌ترین بر عقل، وحی و قلب بیان گردد و بدیهی است که دعاهای امامان علیهم السلام، از هر حیث کامل‌ترین می‌باشند.

ما هیچ حاجت مادی یا معنوی، فردی یا اجتماعی و در موضوعات گوناگون نداریم که در دعاهای اهل بیت علیهم السلام، به آنها اشاره نشده باشد؛ مضافاً بر این که دعا با زبان اهل عصمت علیهم السلام، نور دیگری دارد، نوعی توسل نیز هست و به اجابت نزدیک‌تر است؛ اما در عین حال، دعا به زبان‌های دیگر نیز جایز و مقبول می‌باشد، چنان که ما بیشتر حاجات خود را از خداوند منّان، به زبان خودمان می‌خواهیم.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=79296

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب