پرسش:

چرا همیشه با اتفاقات بد مواجه می‌شوم؟ آیا طلسم شده‌ام؟

پاسخ:

آیا انتظار دارید که چرخه‌ی حیات، بدون هیچ تحول، تعامل، علت، معلول، اثر، تأثیر و اتفاقی، راکد، ساکن بماند؟!

البته که کثرت مشکلات، به ویژه در شرایط فعلی، و نیز افزوده شدن مشکلات عمدی به خاطر بی‌تدبیری‌ها و سوء مدیریت‌ها و نیز فشارهای تحمیلی دشمنان، کار را دشوارتذ نموده است و گاه نیز سبب القای احساس ناامیدی و بدبینی و خستگی می‌شود؛ اما برای شاکر بودن و نیز دچار نشدن به ابتلای ناامیدی و عارضه‌ی افسردگی، حتماً لازم است که به نعمات بیشتر از مشکلات توجه نماییم. بدیهی است که اگر کسی متوجه نعمات (دارایی‌هاش) نباشد، آنها را ضایع می‌کند؛ مضافاً بر این که مگر ممکن است کسی نعمات را که ابزار رفع مشکلات است نشناسد و بتواند مشکل را برطرف و یا از آن عبور نماید؟!

  • -اگر دقت کنیم و با چشم بصیرت بنگیریم، میزان اتفاقات خوب، توفیقات، برکات و گشایش‌ها، به مراتب بیشتر و حتی غیر قابل قیاس با برخی از مشکلات و دردسرها می‌باشد، منتهی اولاً چون عادی شده، و ثانیاً چون استمرار، کثرت و سرعت دارند، به چشم نمی‌آیند.
  • -شما می‌توانید مشکلات خود را به شمارش آورید و حتی در یک یا چند صفحه کاغذ، فهرست نمایید، اما هرگز نمی‌توانید نعماتی را که خداوند متعال به شخص شما داده است، بشمارید.

«وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» (ابراهیم علیه السلام، 34)

ترجمه: و از هر چيزى كه از او خواستيد (به خواست قولى يا عملى يا طبيعى) به شما عطا كرد، و اگر [بخواهید] نعمت‌هاى خدا را بشماريد، نمی‌توانید به شمارش درآورید؛ حقّا كه انسان سخت ستمگر و ناسپاس است.

به نظر شما خیلی عادی است که هر شب می‌خوابید و صبح از خواب بیدار می‌شوید؛ چنان عادی که گویی “باید هم چنین باشد”! اما اهل معرفت، ایمان و بصیرت چنین نگاهی ندارند و به همین نعمت نیز توجه می‌نمایند. لذا هم شکر نعمت پیدایش شب و روز را به جای می‌آورند و هم شکر نعمت خواب و بیداری خود را چه در توجه و فهم، چه در عمل و چه به زبان، به جای می‌آورند. این بصیرت خیلی مهم است که خودش هم نعمتی است که باید شکرش را به جای آورد:

«قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (القصص، 72)

ترجمه: بگو: به من خبر دهيد، اگر خداوند روز را بر شما تا روز قيامت جاويد سازد، كيست آن خدا غير از خداى يكتا كه براى شما شبى را بياورد كه درآن آرامش گزينيد؟ آيا [با بصیرت] نمی‌نگرید؟!

«قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ» (القصص، 71)

ترجمه: بگو: [به من خبر دهيد که]: چگونه می‌بینید اگر خدا شب را بر شما تا روز قيامت پاينده و جاويد كند، كدام معبودى است جز خدا كه براى شما روشنايى بياورد؟ پس آيا [دعوت او و سخن حق را] نمى‌شنويد؟!

پس، انسان عاقل، مؤمن و با بصیرت، می‌داند که ممکن است روز او هیچ‌گاه به شب نرسد و یا شب او، هیچ گاه روز نشود و از این خواب بیدار نشود، و با فرا رسیدن مرگش، از این عالم رخت بربندد؛ لذا به جای اختصاص توجه به صِرف مشکلات، قدر نعمت می‌داند و حمد و سپاس را به جای می‌آورد:

«لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِى مِنْ مَرْقَدِى وَلَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً‌، حَمْداً دائِماً لَايَنْقِطعُ أَبَداً‌، وَلَا يُحْصِى لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً» (دعای روز چهارشبنه)

ترجمه: ستایش تنها تو را سزاست که مرا از خوابگاهم برانگیختی و اگر می‌خواستی خوابم را جاودان می‌ساختی، ستایش دائم که هرگز پایان نیابد و سپاس بیکران ‌که آفریدگان از شمارش آن ناتوان‌اند.

و همین طور است نعمت چشم و گوش ظاهری (بدن) و باطنی (روح)، برای دریافت و نیز قلب برای فهم، که همگان از آن بهره‌ می‌برند، اما کمتر کسی شکر این نعمات را به جای می‌آورد:

«ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ» (السجده، 9)

ترجمه: آن گاه [خلقت اندام] او را سامان داد و از روح خويش در او دميد؛ و براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد؛[اما]كمتر سپاس مى‌داريد.

خلاصه آن که نعمات روزمره، حتی به صورت فهرست کلی نیز قابل شمارش نیستند.

دنیا دارِ مشکلات است

حتی فرض و تصور این که دنیا برای لحظه‌ای بهشت شود و آدمی در آن لحظه با مشکلی مواجه نباشد، خطاست؛ کسی که حتی در یک لحظه احساس کند که مشکلی ندارد، در واقع عقل و بصیرت و دل ندارد! چرا که اولاً دنیا فانی است و ثانیاً انسان فقیر و نیازمند است و ثالثاً حیات دنیوی، بستر رشد است و رشد یعنی عبور سالم و موفق از مشکلات.

دانش‌آموز، تا کلاس اول را با موفقیت پشت سر نگذارد، نمی‌تواند به کلاس دوم راه یابد، و انصافاً که فراگیری تلفظ الفبای فارسی نیز برای دانش‌آموز کلاس اول دبستان، سخت و مشکل است، چه رسد به کلمه‌سازی، جمله‌سازی و نوشتن آنها. یادتان هست که چقدر طول کشید و چند روز صبح‌ها به مدرسه رفتید و عصرها برگشتید و در خانه نیز تکلیف نوشتید و تمرین کردید تا همین چهار عمل اصلی، یا جدول ضرب را فرا بگیرید؟! آیا می‌دانید که پدر و مادر شما چقدر زحمت کشیدند و چقدر از جان و مال هزینه کردند، تا شما به همین مرحله برسید؟!

پس دنیا محل مشکلات و زندگی تلاش برای رفع نمودن آنها و گذر از موانع و مشکلات می‌باشد.

دنیا محل امتحان است

گذر از یک مرحله و رسیدن به مرحله‌ی بعدی، مستلزم موفقیت در یک امتحان می‌باشد؛ بنابراین در هر نفسی، امتحانی هست؛ در نوشیدن هر جرعه آب یا خوردن هر لقمه‌ای، هزاران هزار امتحان وجود دارد. ما با هوایی که تنفس می‌کنیم و اگر آلوده شود، بیمار شده و یا حتی سکته می‌نماییم، چه می‌کنیم؟ این یعنی امتحان. ما به هنگام خستگی، تشنگی، گرسنگی، بروز نیازهای طبیعی بدن، نیازهای زندگی اجتماعی و هم چنین اخلاق و سایر نیازهای روحی، که سر آمد آن ذکر خدا و به یاد داشتن روز واپسین و ملاقات با اوست، چه می‌کنیم؟! برای آباد کردن گوشه‌ای از زندگی مادی خود این همه تلاش می‌کنیم، برای آباد کردن زندگی اخروی و دائمی خود چه می‌کنیم؟! اینها همه یعنی امتحان. پس دنیا دار امتحان است:

«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ» (الملک، 2)

ترجمه: همان كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد (کار درست‌ترید) و اوست ارجمندِ آمرزنده.

امتحان در مشکلات

بدیهی است که امتحان فقط در مقابل دادن‌ها و نعمات نیست؛ بلکه شاید اصل امتحان در ندادن‌ها و یا گرفتن‌ها باشد که آدمی را با مشکلات بیشتری مواجه می‌سازد. در نعمت و راحتی، خیلی‌ها ادعای ایمان می‌کنند، اما آیا به هنگام بروز مشکلات فردی یا اجتماعی نیز مؤمن باقی می‌مانند، یا به فرموده‌ی سید الشهداء، حضرت امام حسین علیه السلام: «دین، لقله‌ی زبان شده است و هنگام بروز مشکلات، دینداران خیلی کم هستند»؟! بنابراین فرمود: در این دنیای فانی، که هیچ حیات و نعمتی در آن جاودانه نیست، شما را به گرفتن‌ها [باز پس گیری امانات] نیز می‌آزمایم:

«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (البقره، 155)

ترجمه: و حتما شما را به اندكى از ترس و گرسنگى و كاهشى از مال‌ها و جان‌ها و محصولات (کشت، يا ثمرات زندگى از زن و فرزند و نتایج مطلوب و مورد انتظار و …) آزمايش خواهيم نمود؛ و شكيبايان را مژدهده.

مشکلات تمامی ندارد و خستگی معنایی ندارد

بنابراین، تا در این دنیا زندگی می‌کنیم، مشکلات تمامی ندارند و بالتبع خستگی نیز معنا ندارد. آن فقط بهشت خداوند متعال است که در آن حیات جاوید است و هیچ مشکل، غم، اندوه، نگرانی، ترس و اضطرابی در آن نیست:

«يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ» (الزّخرف، 68 و 9)

ترجمه: [به آنها ندا شود] اى بندگان من، امروز نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مى‌شويد * همانان كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم [حقّ ] بودند.

بدن مؤمن، مانند سایر بدن‌ها، به هنگام تلاش بسیار خسته می‌شود و حتی اگر تلاشی هم نکند، بی‌خواب، نشته و گرسنه می‌شود، اما “روحش” هیچ‌گاه خسته نمی‌شود، چرا که با یک توکل قوی، کار را به کارگزاری واگذار نموده است که خودش و تمامی هر چه هست، تحت مالکیت، مُلکیت (سلطنت و قدرت)، و ربوبیّت اوست؛ و می‌داند که اگر خدا نصرتش نماید، هیچ مشکلی بر او غلبه نخواهد نمود و او را شکست نداده و از پا در نخواهد آورد:

«إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل عمران، 160)

ترجمه: اگر خدا شما را يارى كند، هيچ كس بر شما چيره و غالب نخواهد شد، و اگر شما را واگذارد، چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد داد؟ و مؤمنان بايد فقط بر خدا توكل كنند.

مؤمن، حتی برای حصول نتایج ظاهری نیز کار نمی‌کند، بلکه با تفکر، تعقل، بصیرت و خلوص، تکلیفش را انجام می‌دهد، چرا که می‌داند نتیجه را نیز او می‌دهد و او به بندگانش خالص و صالحش، بهترین نتایج را به اضافه‌ی مُزد و نیز افزون‌تر و از روی فضل و کرمش می‌دهد:

«قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (التوبة، 51)

ترجمه: بگو جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‌رس،د او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.

بدیهی است که در چنین شرایطی، نه مشکلات پایدار و غیر قابل مرتفع نمودن و گذر می‌مانند و نه خستگی بر روح انسان راه یافته و چیره می‌شود.

چشم زخم، طلسم، نفرین و …

اگر چه هم چشم زخم وجود دارد، هم طلسم و هم نفرین، اما بیشتر گمان‌های “چشم‌زخم، طلسم و نفرین” به هنگام بروز و مواجه‌ی با مشکلات، از «جهل، تکبر و تنبلی» می‌باشد! او با خود می‌گوید: «من که در تفکر، تعقل، برنامه‌ریزی، همت، عزم و تلاش مشکلی ندارم، پس لابد یا چشم خورده‌ام و یا طلسم و نفرین شده‌ام»! این یعنی جهل و تکبر! در ضمن چون حال و حوصله‌ی جدی بودن، تفکر، تدبر و تلاش را ندارد و تنبل است، می‌گوید: «اگر یک خط دعایی یا طلسمی باشد که بخوانم و یا همراه نمایم تا تمامی مشکلات یکجا برطرف شود، خیلی بهتر و راحت‌تر است»!

اما چنین نیست، بلکه تا در این دنیاییم، مشکلات هست و خواهد بود و باید باشد و البته هنر ما باید این باشد که بتوانیم با “صبر و استقامت، توکل، توسل و دعا – تفکر و تعقل و بصیرت و تدبیر – همت، عزم و تلاش، از آنها عبور نماییم تا روسفید و مقرب، به غایت آمال (لقاء الله) برسیم:

« وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى * ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى * وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى» (النجم، 39 تا 42)

ترجمه: و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره‌اى] نيست * و اينكه تلاش او به زودى ديده خواهد شد (خداوند سبحان می‌بیند و نتیجه می‌دهد) * سپس به تلاشش پاداش كامل خواهند داد * و اينكه پايان [همۀ امور] به سوى پروردگارتوست (همه چیز به او منتهی می‌شود).

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=27128

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب