پرسش:

چرا پاداش‌های بهشت فقط در حیطۀ خوردن، سلامتی و حوریان پاکیزه هست؟! آیا ما بیشتر از این نمی‌خواهیم؟
پاسخ:

شیخی در مزاح می‌گفت: «اگر مرا به بهشت ببرند، به طویله‌اش می‌برند؛ چرا که از بهشت خدا چیزی جز خوردن، آشامیدن، لمیدن، جماع و … ندانستم و نفهمیدم»! البته این مزاح بود برای این که توضیح دهد بهشت جایگاهی عظیم است. بهشت طویله ندارد و مؤمنان نزد پروردگار عالَم، مقامات و درجات دارند.

وقتی در موضوعی پرسیده می‌شود «چرا چنین است؟»، یعنی ابتدا حکم قطعی صادر شده که چنین است و سپس پرسیده می‌شود که «چرا چنین است؟»؛ حال می‌پرسیم: «آیا یقین دارید که پاداش‌های بهشتی، فقط در حیطۀ خوردن و آشامیدن و حوریان می‌باشد؛ یا این متناسب با معلومات و گمان شماست؟!»

بنابراین، درست و منطقی این است که پیش از پرسش دربارۀ «چرا چنین است؟»، پرسیده شود: «آیا چنین است؟» و اگر پاسخ مثبت بود، پرسیده شود: «چرا؟»

●- آدمی در دنیا، متشکل از روح و جسم می‌باشد، در بهشت یا جهنم نیز هم روح دارد و هم جسم.

در این دنیا، روح نیازها، لذت‌ها و بهجت‌هایی دارد و جسم (بدن) نیز نیازها و لذت‌هایی دارد؛ در بهشت نیز همین‌طور است؛ چنان که روح عذاب‌هایی و بدن عذاب‌هایی دارد و در جهنم نیز همین‌طور است.

در این دنیا، گاه لذت‌های بدن، برای روح خسته کننده و آزار دهنده می‌باشد و چه بسا سبب عذاب روحی نیز بشود! گاه لذت‌های روحی، مزاحم راحت بدن می‌شوند و چه بسا موجب خستگی بدن شوند! و گاه لذت بدن، موجب بهجت روح می‌شود و یا بهجت روحی، بدن را سالم و قوی می‌سازد.

به عنوان مثال: مطالعه و کسب علم، چشم را خسته می‌کند، اما لذت روحی دارد؛ چنان که نماز، روزه، حج، جهاد و …، بدن را خسته می‌کند، اما لذت روحی دارد – دیدار عزیزان و دوستان، با چشم سر صورت می‌گیرد، اما قلب را شاد می‌کند و روح را سبک می‌گرداند – خوردن به هنگام گرسنگی و نوشیدن هنگام تشنگی، نیاز بدن را مرتفع می‌سازد، اما سبب آرامش روحی و روانی می‌گردد.

در بهشت نیز هم لذت‌های معنوی وجود دارد و هم لذت‌های بدنِ بهشتی، با این تفاوت که نه تنها هیچ کدام مزاحم دیگری نمی‌باشند، بلکه هر کدام در دیگری اثر مثبت دارند. وقتی مؤمن را بر تخت سلطنت می‌نشانند، هم لذت بدنی دارد و هم لذت روحی دارد که بسیار بالاتر از لذت بدنی می‌باشد.

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» (القمر، 54 و 55)

– پرهيزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند * در جايگاه صدق نزد خداوند مالك (سلطان) مقتدر.

بهشت با باغ‌ها و رودهایش، فقط جایگاهی برای مؤمنان می‌باشد، اما خلیفة اللّهی و نشستن در جایگاه صدق نزد پروردگار عالم، یک درجه و مقام است که لذت روحی دارد و به مراتب والاتر و غیر قابل قیاس با لذات بدنی می‌باشد.

«انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا» (الإسراء، 21)

– ببين چگونه (در دنیا) بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده‏‌ايم و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است.

جایگاه اهل ایمان و عمل صالح، بهشت خداست و نعماتی چون قصر و حور و خوردن و آشامیدن، برای همه آنها هست، اما بهشت نیز طبقات دارد و مؤمنان درجات دارند که سبب بهجت و لذت روحی و معنوی می‌شود، لذتی بسیار متفاوت و بالاتر از لذایذ بدن. آیا لذت فضیلت (برتری) را می‌توان با لذت خوردن و آشامیدن مقایسه نمود؟!

«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (التوبة، 72)

– خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ.

با صراحت فرموده که نعمات بهشتی، برای تمامی مردان و زنان مؤمن هست، اما «وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ»؛ حال این رضا و رضوان الهی چیست که از تمام بهشت و نعماتش بزرگتر است و قطعاً لذتش روحی، بزرگتر و بیشتر می‌باشد.

مثال: فرض نمایید که کسی را بسیار والا مقام می‌دانید و بسیار دوستش می‌دارید و البته به لطف و کرمش نیز نیازمندید. حال او شما را به همراه عده‌ای دیگر، به خانه‌اش دعوت می‌نماید و جایگاهی مناسب و زیبا برای نشستن شما مهیا می‌نماید و سفره‌ای رنگین و پر نعمت را برای شما تدارک می‌بیند. شما با افتخار (که لذت روحی دارد) بر سر این سفره می‌نشینید و خدمه از شما پذیرایی می‌کنند؛ اما ناگاه یک خدمه مخصوص از سوی صاحبخانه برای شما پیام می‌آورد و می‌گوید: «صاحبخانه به شما سلام رساند و گفت: من تو را خیلی دوست دارم»؛ حال لذت کدام بیشتر است، محتویات سفره، یا این پیام محبّت از جانب محبوب؟!

«فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آل عمران، 148)

– پس خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

در آیاتی به احکامی امر فرمود و متذکر گردید که همه برای رسیدن به مقام محبّت الهی می‌باشد: «فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ – وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ – وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ – إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ – إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ – …‌».

اصل محبّت است و رابطۀ محبّ و محبوب، عاشق و معشوق، عبد و معبود، بهترین روابط است که لذت غیر قابل تصور و توصیف روحی و معنوی دارد؛ لذتی که نه تنها با باغ، رود، قصر، حور، سیب و انار بهشتی، قابل مقایسه نمی‌باشد؛ بلکه آن پذیرایی ‎های گسترده و همیشگی، به خاطر این «محبّت» می‌باشد.

*- چه لذتی بالاتر از لقاء الله – قرار گرفتن در کنار حوض کوثر با پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام – گرفتن جام ولایت از دست امیرالمؤمنین علیه السلام، دیدار اولیاء الله و قرار گرفتن در جمع آنان، دیدار شهداء و مؤمنان در آن مقامات والایشان – مواجه با نور و حقیقت قرآن کریم، نماز … و خلاصه امنیت کامل، بدون هیچ اندوه و ترسی وجود دارد؟ اینها همه لذایذ روحی و معنوی می‌باشند.

«بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (البقره، 112)

– آری كسی كه در برابر خداوند تسليم شود و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنها است و نه غمگين خواهند شد.

●●- در جهنم نیز عذاب‌هایی چون حبس، آتش، سوختن،تشنگی، غل و زنجیر و … برای بدن جهنمی است که سبب آزردگی و رنج روح می‌شود و عذاب‌هایی برای روح وجود دارد که به مراتب شدیدتر از عذاب‌های بدنی است، مانند: درد فراق – محروم ماندن از نظر لطف الهی – محروم شدن از شنیدن کلام خدا – همجواری با بدترین انسان‌ها – تنهایی – آتش پیشمانی و حسرتی که از قلب شعله‌ور می‌وشد و … .

امیرالمؤمنین علیه السلام، در دعای کمیل، با اشک و آه، به عذاب جسم و روح در جهنم اشاره نموده و عرض می‌نمایند که درد فراق، به مراتب شدیدتر از درد عذاب‌های جسمانی می‌باشد:

«فَهَبْنِى يَا إِلٰهِى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ وَرَبِّى، صَبَرْتُ عَلَىٰ عَذابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِراقِكَ، وَهَبْنِى صَبَرْتُ عَلىٰ حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَىٰ كَرامَتِكَ؟!»

– ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم! بر فرض که بر عذابت شکیبایی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم؟! و گیرم ای خدای من! بر سوزندگی آتشت شکیبایی کنم، اما چگونه (محرومیت از) نظر انداختن به بزرگ‌منشی و سخاوتت را تاب آورم؟!

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=59188

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب