پرسش:

چرا پرسیدن در مورد خدا و وجودش حرام است؛ چگونه بدون پرسش بدانیم و بشناسیم؟! و چرا هیچ نشانه‌ی مستقیمی از وجود خدا نیست؟
پاسخ:

ابتدا دو حکم قطعی دربارۀ خداوند سبحان صادر شده که هیچ کدام‌شان صحیح نیستند، بلکه در قالب پرسش، القا می‌شود که اولاً نشانۀ مستقیمی از خداوند متعال وجود ندارد و ثانیاً پرسیدن در مورد خدا و وجودش حرام است!

به ویژه در بارۀ خداوند سبحان چنین است که ابتدا با قطعیت یک حکم نادرستی صادر می‌کنند و سپس مبتنی بر همان حکم خود، چون و چرا می‌نمایند؟!

پرسش دربارۀ خداوند سبحان

خداوند سبحان خود در قرآن کریم، پرسش طرح می‌کند و به تفکر و تعقل متذکر می‌گردد – این همه کتاب‌های توحیدی که در طول تاریخ نوشته شده، همه پاسخ به پرسش‌های توحیدی می‌باشد و فقط در همین پایگاه، بیش از چهارصد پرسش، شبهه و پاسخ توحیدی درج شده است. (فهرست)

پرسیدن در مورد خداوند متعال و وجودش، نه تنها حرام نیست، بلکه کاملاً واجب عینی است. یعنی همگان باید بیاندیشند، بیاموزند، سؤال کنند، بدانند و بشناسند.

مگر می‌شود از سویی گفته شود که «اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نمی‌باشد» و از سوی دیگر گفته شود: «سؤال در مورد خداوند متعال و وجودش حرام است؟!» مگر می‌شود از سویی بیان شود که اسلام دین عقل و علم است و از سوی دیگر دعوت به پرستش معبودی مجهول و ناشناخته نماید؟! چگونه ممکن است بدون تحقیق و سؤال، در عرصه‌ی هستی‌شناسی، خداشناسی و توحید قدم گذاشت و موحد شد؟!

آن چه گفته شده در پی‌اش نباشید، تحقیق و تفحص در مورد «چیستی ذات حق‌تعالی» می‌باشد نه کیستی او! یعنی: بیندیشید و بپرسید که «خدا کیست؟» و با مطالعۀ کتاب خلقت و کتاب وحی که مُعرّف وجود او می‌باشند، او را بشناسید و در بارۀ کیستی او بپرسید؛ اما نپرسید که «خدا چیست؟!»؛ چرا که خداوند سبحان، چیستی و ماهیت ندارد؛ مبرای از صفات مخلوقات می‌باشد؛ لذا این تحقیق و پرسش، نتیجه‌ای ندارد. (توضیح داده خواهد شد) و آن چه حرام شده است نیز تعریف و توصیف‌های متفاوت (بر اساس وهم، خیال، تصور و گمان) در خصوص ذات مقدس خداوند سبحان است. چرا که هر توصیفی، محدود کننده‌ی اوست و او نیز از هر گونه توصیفی در مورد ذاتش منزه (سبحان) است: «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ – خداوند منزه است از آن چه به وصف می‌آورید».

توضیح: دقت شود که نه تنها ذات حق تعالی، بلکه هیچ ذاتی قابل شناخت نمی‌باشد (حتی ذات خودتان برای خودتان یا حتی ذات یک پشه)؛ بلکه همه چیز با نشانه‌ها شناخته و معرفی می‌شوند.

نشانه‌های مستقیم وجود خدا

چه چیزی نشانۀ مستقیم وجود او نیست که دیگران بخواهند به نشانه‌هایی از او اشاره نمایند؟! زمین و آسمان‌ها و هر چه در آنهاست، نشانه‌های معرفی کنندۀ او می‌باشند؛ هر کسی خودش نشانۀ مستقیمی از وجود خداوند خالق می‌باشد:

«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (آل عمران، 190)

– مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏‌های (روشني) برای صاحبان خرد و عقل است.

هر چه که در عالم هست، از سویی خودش با نشانه‌هایش شناخته می‌شود و از سویی دیگر، نشانه مستقیم وجود خداوند متعال است، پس چرا گمان و بیان شود که «نشانۀ مستقیمی از وجود خدا وجود ندارد؟!» هر آن چه هست، اسم و نشانه اوست، یا به تعبیری: هر موجودی و ذره‌ای، خودش اسم‌الله و آیت الله می‌باشد و او را نشان می‌دهد.

موجودی در این عالم دیده و شناخته نمی‌شود، مگر آن که با بودنش «حیات، علم، زیبایی، حکمت، قدرت، خلقت، رازقیت، ربوبیت و دیگر اسماء او را نشان می‌دهد»؛ همه نشانه‌های «هو = او» می‌باشند. هویی که «هوالحیّ القیّوم» است، «هو الخالق الباری» است، «هو العلیم الحکیم» می‌باشد و به طور کلّی تمامی اسما و نشانه‌های حُسن و کمال در عالم هستی، اسم‌های او هستند و او را نشان می‌دهند، لذا فرمود:

«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 180)

– و نام‌هاى نيكو (اسماء کمالیه) به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در مورد نام‌هاى او به كژى مى‌گرايند رها كنيد زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مى‏ دادند كيفر خواهند يافت.

ج – خداوند متعال در آیات بسیاری امر نموده است که ای بنده‌ی من، به زمین و آسمان و هر چه در آنها هست، مکرر نگاه کن و در آنها دقت، تأمل، تفکر، تدبر و تعقل نما، تا مرا بهتر و بیشتر بشناسی، چرا که همه «اسم‌ها، نشانه‌ها و آیات» من هستند. فرمود: همین که موت و حیات را که می‌بینی، عقل و قلبت گواهی خواهند داد که زنده کنند و میراننده‌ای وجود دارد و همین که تمام عالم هستی را یکپارچه، متصل، مرتبط، علیمانه، حکیمانه و منظم می‌بینی، دال بر وجود من است:

«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ * الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِيرٌ» (الملک، 2 تا 4)

– همان (خدا و خالقی) كه مرگ و زندگى را بيافريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان به عمل نيكوتر است، و او شكست ناپذير آمرزنده است * همان كه هفت آسمان را طبقه‏هايى (روى هم) آفريد، هرگز در آفرينش خداى رحمان (از نظر زيبايى، استوارى و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونى نمى‏بينى، پس بار ديگر بنگر آيا (در خلق اشيا) هيچ خلل و شكاف (و خلاف حكمت) مى‏بينى * سپس بار ديگر (به جهان هستى) نگاه كن كه چشم (دلت) خوار و وامانده (از درك نقص و خللى در خلقت) به سوى تو بازمى‏گردد.

انسان – اسم اعظم (برترین نشانه):

امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام در شعری سروده‌اند: «أتَزْعَمُ أنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ * وَفیِکَ انْطَوی الْعالَمْ الاْکْبَرُ»

– یا گمان می‌بری که تو واقعاً یک جِرم کوچک هستی؟ در حالی که جهان اکبر در تو پیچیده شده است.‏

انسان خود بزرگ‌ترین و جامع‌ترین و مستقیم‌ترین نشانه‌ی خداست. چرا که هر چه در کائنات و عالم هستی وجود دارد، در انسان نیز وجود دارد. از جمادی که پایین‌ترین مرحله حیات مادی است تا ملکوت. از اسفل‌السافلین مراتب وجود، تا اعلی علیین.

از این رو انسان خودش بهترین کتاب هستی‌شناسی و خداشناسی می‌باشد، لذا پیامبر عظیم‌الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و نیز امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» یعنی: آن کسی که خود را شناخت، قطعاً خدا را شناخت.

انسان، سراسر آیه، نشانه و اسم مستقیم خداوند متعال می‌باشد و هر چه انسان کامل‌تر گردد، بیشتر تجلی حق تعالی گردیده و نشانه‌ی بزرگ‌تری از او می‌شود و در نهایت «انسان کامل»، که خلیفة‌الله است، خودش «اسم اعظم – بزرگ‌ترین نشانه» می‌باشد. از این رو امام صادق علیه‌السلام در شرح آیه «فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى – بهترين اسم‏ها (نشانه‌ها) براى اوست» فرمودند:

«نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسني الَّتي لا يَقبَلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً الاّ بِمَعرفَتِنا» (الکافي، ج۱ ص۱۴۳)

– والله (قسم جلاله) ما هستيم اسم‌ها (نشانه‎های) نيکوی او، که از بندگان هيچ عملی پذيرفته نمی‌شود جز به شناخت ما.

توضیح:

بیان شد که حق تعالی به نشانه‌هایش شناخته می‌شود (اساساً هر ذاتی به نشانه‌ها یا همان اسم‌هایش شناخته می‌شود)، پس کسی که نشانه‌ها را نشناخته، او را هم نشناخته است و مبرهن است عمل و عبادت کسی که او را نشناسد مقبول نخواهد بود.

بنابراین، هم پرسیدن در مورد حق تعالی نه تنها نیکو، بلکه واجب است و هم نشانه‌های مستقیم او وجود دارند، وگرنه شناخت ممکن نبود و او شناخته نمی‌شد.

مشارکت و هم‌افزایی – پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم .

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=59103

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب