پرسش:

چرا یک انسان باید همیشه یک کسی یا یک چیزی رو بپرسته؟

پاسخ:

شاید وقتی واژۀ «پرستش» یا به تعبیر دیگری «عبادت» مطرح می‌شود، برخی گمان کنند مقصود در مقابل کسی یا چیزی به سجده افتادن و یا خم و راست شدن است! اما «پرستش»، یعنی: شدت وابستگی و دلدادگی، تا حدّی که آدمی کسی یا چیزی را خالق، مالک، ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندۀ امور)، رازق، مستجاب کنندۀ دعا و برطرف کنندۀ نیازهای خود بداند. این حد از وابستگی، سبب می‌شود که آدمی، کمال خود را در جلب رضایت معبودِ محبوبِ خود ببیند و برای تحقق این کمال، «اطاعت» کند.

 

●- پرستش، فقط به این نیست که انسان کسی را خالق خود و عالَم هستی بشناسد؛ تا این حد را بسیاری از کفار نیز قبول داشته و دارند؛ بلکه به این است آدمی، خالق یکتا را مالِک و ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندۀ امور) خود و همه چیز بداند و به بازگشت به سوی او ایمان بیاورد.

فطرت

از آنجا که همگان بدون استثناء نوعی پرستش دارند؛ معلوم می‌شود که «اصل پرستش»، اکتسابی نیست، بلکه این توجه و گرایش، فطری می‌باشد. لذا اگر کسی خدای حقیقی را شناخت، به او ایمان آورد و او را دوست داشت، یقیناً فقط او را می‌پرستد و اگر چنین نشد، دیگران را جایگزین می‌کند و آنها را إله و معبود خود قرار می‌دهد و تمام توجه و همّتش را به جلب رضایت او (آن) معطوف می‌دارد. حتی آنان که در شعار و گمان خود، مدعی می‌شوند که «ما هیچ خدایی را نمی‌پرستیم»، هوای نفس خود‌شان را إله قرار داده‌اند و می‌پرستند:

«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)

– آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را إله (معبود) خويش گرفته است ديدى آيا [مى‏‌توانى] ضامن او باشى.

انسان پرستنده

بنابراین، مسأله این نیست که «چرا انسان باید بپرستد؟!»، بلکه مسأله این است که «اساساً انسان پرستنده خلق شده است، پس می‌پرستد».

پرسش از این که «چرا انسان باید بپرستد؟!» مانند این است که بپرسند: «چرا انسان باید فکر کند؟!» انسان فکور آفریده شده، پس فکر می‌کند. تفاوت این است که اگر در امر خیر فکر نکند، حتماً در امر شرّ فکر می‌کند؛ و همین‌طور، اگر خدای حقیقی را نشناسد و نپرستد، حتماً خدایان کاذب را جایگزین نموده و می‌پرستد.

از این رو، در کلام وحی، بسیاری از انبیایش را نام برد که همه یک تذکر داشتند، مبنی بر این «الله را بپرستید، چرا که جز او إلهی نیست که او را بپرستید.» و در یک آیه تصریح نمود که دعوت تمامی پیامبرانش همین بوده است:

«فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ» (المؤمنون، 32)

– و در ميان آنها رسولی از خودشان فرستاديم كه الله را بپرستيد، جز او إلهی (معبودی) برای شما نيست آيا (با اين همه از شرك و بت پرستی و عصیان) پرهيز نمی‏كنيد؟!

انسان عاشق

اصل و ریشۀ هر گرایش، کشش و حرکتی، «محبّت» می‌باشد که به شدت آن «عشق» نیز می‌گویند.

مطلق «محبّت»، صرف نظر از تعلق آن، چیزی نیست که کسی بتواند آن را از بیرون کسب کند، بلکه نیروی «محبّت» نیز فطری می‌باشد.

خداوند سبحان، خودش «مُحبّ – دوست دارنده» است و این کمال را در وجود بندگانش تجلی داده تا آنها نیز «دوست دارنده» باشند، تا بتوانند به غیر از شناخت و ایمان، او را دوست داشته باشند.

اما، اگر آدمی محبوب حقیقی و غایی و معشوق اصلی را نشناسد، این محبّت فطری را به دیگران و یا همان جعلی‌ها اختصاص می‌دهد و آنها را همچون دوست داشتن خدا دوست می‌دارد:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)

– و برخى از مردم در برابر خدا همانندهايى [براى او] برمى‏ گزينند و آنها را چون دوست داشتن خدا دوست مى‌دارند! ولى كسانى كه ايمان آورده‌اند، شدت محبت‌شان (محبوب غایی‌شان) خداوند است و كسانى كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نموده‌اند اگر مى‌دانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت‏ كيفر است.

بنابراین، آدمی عاشقِ کمال آفریده شده است و هر حرکت و کاری که می‌کند، برای گذر از نقص و رسیدن به کمال می‌باشد؛ چنان که در آیه تصریح دارد که محبّت به دیگران نیز به خاطر «عشق به قوت – توان» می‌باشد؛ اما برخی به غیر از خداوند سبحان را کمال و کمال بخش می‌دانند؛ لذا محبّت فطری را به آنها اختصاص داده و مشرک می‌شوند.

این محبّت و عشق فطری، نه تنها پرستش را ایجاب می‌کند، بلکه عین پرستش می‌باشد.

انسان فقیر

فقیر به کسی می‌گویند که ستون فقرات محکمی برای ایستادگی ندارد، توان و قوتی که او را نگهدارد ندارد؛ بنابر‌این ناچار است به دیگری یا دیگران روی آورد و به آنها تکیه کند و ضعف خود را با قوت دیگری جبران کند و نقص خود را با کمال دیگری مرتفع سازد.

خداوند متعال در قرآن کریم متذکر گردید که شما همه فقیر هستید، چون مخلوقید و هستی و کمال ذاتی ندارید، اما فراموش نکنید که همگی فقیر درگاه الهی هستید و نه فقیر دیگرانی که خودشان نیز چون شما، مخلوق، نیازمند و فقیر می‌باشند:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)

– ای مردم! شما (همگی) نيازمندان به خدا هستيد، تنها خداوند است كه بی‌نياز و شايسته هرگونه حمد و ستايش است.

این نیاز ذاتی و وابستگی شدید، یعنی: «پرستش – بندگی»؛ و البته هر که نداند که فقط خداوند سبحان بی‌نیاز و ستوده است، به سایر فقرای چون خودش تکیه می‌کند و به آنها وابسته می‌شود. حتی وابستگی‌های سیاسی به قدرت‌های خارجی نیز از همین نگاه و رویکرد پدید می‌آیند!

انسان برای بندگی خدا خلق شده است

به صراحت و بسیار روشن فرمود:

«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (الذاریات، 56)

– و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.

برخی معنی آیه را نفهمیدند و این شبهه به ذهن‌شان خطور می‌کند که «چرا خداوند متعال، ما را برای بندگی خودش خلق کرده است، مگر به بندگی ما نیازی دارد؟!

در حالی که مفهوم آیه این است که انسان را برای رسیدن به کمال و خلیفة الله شدن آفریدم و این کمال حاصل نمی‌شود، مگر آن که انسان فقط مرا هدف غایی، محبوب حقیقی، معشوق اصلی، إله، معبود و ربّ خود قرار دهد و فقط مرا بپرستد.

●- بنابراین، انسان از یک سو مخلوق، نیازمند (فقیر) است و از سویی دیگر، عاشق و پرستندۀ کمال خلق شده است، لذا خواه ناخواه، به دیگری وابستگی محض دارد و محبّت و عشق و چشم امید خود را متوجه معشوق می‌کند، کمالش را در نزدیک شدن به او می‌بیند، او را هستی بخش و کمال دهندۀ خود می‌شناسد و در جلب رضایت او می‌کوشد تا محبوب به او توجه ویژه‌ای داشته باشد؛ به این می‌گویند: «پرستش – بندگی»؛ و البته بسیارند کسانی که او را نشناختند و این عشق به کمال، محبّت فطری و وابستگی خود را به دیگران اختصاص داده‌اند و إله‌ها، معبودها و ربّ‌های دروغین را جایگزین (جعل) کرده‌اند!

تفاوت موحد و مشرک، همین است.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=24345

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب