پرسش:
آن چه باید دختران و پسران، پیش از ازدواج از یک دیگر بدانند

پاسخ:

سلام بر شما؛

برخی می‌گویند که “ازدواج” یک امر غریزی و طبیعی است، اما به نظر می‌رسد آن چه که غریزی است “نیاز و شهوت جنسی” است که در حیوانات نیز هست و بدون ازدواج نیز ارضا می‌شود؛ بلکه باید گفت: «ازدواج یک کشش فطری به معشوق و یک امر عقلانی و اختیاری، در پیوستن است».

اگر به “ازدواج” به عنوان یک امر غریزی و طبیعی [که نیاز بدن است] نگاه شود، هم انتخاب‌ها بر اساس ظاهر خواهد بود و هم دوام این پیوند به اندازه دوام سلیقه و ظاهر خواهد بود و بالتبع آمار ازدواج پایین آمده و آمار جدایی و طلاق بالا می‌رود. اما اگر به ازدواج به عنوان یک نیاز فطری و یک امر عقلانی نگاه شود، پایداری و رضایت در پی‌خواهد داشت، چرا که “عشق” با دگرگونی ظواهر متغیر نمی‌گردد و در انتخاب و تداوم پیوند نیز “تدبیر” عُقلایی به کار می‌رود.

پس، حرکت با موتور “غریزه” و بدون “علم، آگاهی و شناخت”، همان حرکت حیوانی (بدن) می‌باشد و حرکت انسانی، مستلزم علم، آگاهی و شناخت است.

شناخت از یک دیگر:

بسیار شنیده و دیده‌اید که زنان را به “مرد شناسی” و مردان را به “زن شناسی” ترغیب و دعوت می‌کنند و می‌گویند: «تا مرد زن را نشناسد و زن مرد را نشناسد، نمی‌توانند با هم همراهی کنند»، حرف درستی هم هست، اما تردیدی نیست که این شناخت بسیار اجمالی خواهد بود، چرا که مرد، تا زن نشود او را نخواهد شناخت و زن نیز تا مرد نشود او را نخواهد شناخت و چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد.

مرد ظاهری از زن می‌بیند و چیزهایی در مورد عطوفت و لطافت او می‌شنود، اما ملاک و عمق شناخت او از عاطفه و لطافت، همان نوع و میزانی است که در خودش وجود دارد. زن نیز ظاهری می‌بیند و چیزهایی از وقار، هیبت و غیرت مردانه می‌شنود و می‌خواند، اما همان مقداری این معانی را درک می‌کند که در خودش وجود دارد.

بی‌تردید نه زن بدون وقار، هیبت و غیرت است و نه مرد بدون عطوفت و لطافت؛ که اگر چنین بود، همان مقدار شناخت اندک از یک دیگر نیز حاصل نمی‌شد، چرا که برای انسان فقط چیزی قابل شناخت و درک است که در خودش وجود دارد.

گام نخست و اصلی در شناخت:

پس چه کنیم؟ شناخت از یک دیگر چگونه حاصل می‌شود؟ گام نخست و اساسی در این شناخت چیس؟

پاسخ در یک جمله است: «خودشناسی». حتی برای خدا شناسی نیز فرموده‌اند که «خودشناسی» کنید. گفته شده که «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبّهُ»، یعنی «هر کس خودش را شناخت، خدای خود را شناخته است. در بیان ژرف دیگری فرموده‌اند: « مَن عَرَفَ نَفسَهُ كانَ لِغَيرِه أعرَفُ وَ مَن جَهِلَ نَفسَهُ كانَ بِغَيرِه أجهَل / غرر و درر آمُدى »، یعنی: «هر كس “خود” را بشناسد، غير خود را بهتر شناخته و به غير خود آگاه‏تر است و هر كس به «خود» جاهل باشد، به غير خود جاهل‏تر خواهد بود».

پس دختران و پسران، زنان و مردان، باید در گام نخست خود را بشناسند و یقین بدانند که اگر خود را خوب و آن طور که باید شناختند، طرف مقابل را نیز شناخته‌اند.

چگونه؟

در گذشته القا کرده بودند که زن و مرد به یک دیگر «جنس مخالف» بگویند، در حالی که در خلقت روح و جسم آنها، هیچ مخالفتی در کار نیست، بلکه نسبت به یک دیگر، «جنس مکمل» هستند. مخالفت دشمنی‌آور است، اما تکمیل یک دیگر، کمال‌آور است.

در فرهنگ‌های جدا شده از عقلانیت، بسیار تلاش می‌کنند که به بهانه‌ی تساوی حقوق و … (فمینیسم)، از زن، مرد بسازند و بالتبع از مرد نیز باید زن ساخت، تا مکمل شوند؛ و این امر محالی است، لذا پاسخ نمی‌دهد.

نه زن با اشتغال در بیرون مرد می‌شود و نه مرد با خانه‌داری زن می‌گردد – نه زنان با شلوار پوشیدن و صدا کلفت کردن و اخیاناً درشت‌گویی و گاه دعوای خیابانی، چون پسران و مردان می‌شوند و نه مردان با صدا نازک کردن و اداهای زنانه در رفتارها، گفتارها و یا رقص و آواز زنانه، و با به نمایش عمومی گذاشتن باسن خود با شلوارهای فاق کوتاه، زن می‌شوند. چنان که در فرهنگ منحط همجنس بازی [که در غرب ترویج شده و حتی به ازدواج‌شان شکل قانونی داده‌اند]، هیچ یک جای دیگری را نمی‌گیرند.

*- اما اگر دختران و زنان خود را بشناسند و پسران و مردان نیز خود را بشناسند، به راحتی جنس مکمل خود را خواهند شناخت و حالات، روحیات، کشش‌ها و نیازهای او را درک می‌کنند.

به عنوان مثال: اگر زن دوست دارد که حتی ظاهرش مورد توجه محبوب قرار گیرد، مرد دوست دارد که به ظاهر خوشایند محبوبش توجه کند – اگر زن دوست دارد که به مردی مطمئن تکیه کند، مرد دوست دارد که به او تکیه کنند – اگر زن دوست دارد که به مرد عاطفه زنانه بورزد، مرد دوست دارد که مورد عطوفت زنانه قرار گیرد [بی‌تردید نه تنها در همسری، بلکه محبت و عطوفت مادر و خواهر نیز هیچ گاه از سنخ محبت و عطوفت پدر و برادر نمی‌باشد].

اگر زن دوست دارد که جلوه‌گری کند، مرد دوست دارد که ناظر جلوه‌گری باشد – اگر زن دوست دارد که مورد مهر، محبت و نوازش روحی و جنسی قرار گیرد، مرد دوست دارد که زن را مورد محبت و نوازش قرار دهد – اگر زن دوست دارد که زیر چتر حمایتی مرد (اعم از پدر، برادر، همسر، عمو، دایی و …) قرار بگیرد، مرد دوست دارد که (همسر، اعضای خانواده، پدر و مادر، خواهر و برادر … و حتی دیگران، یتیمان و حتی یک جامعه) را زیر چتر حمایتی خود بگیرد و … .

*- پس اگر زن خود را بشناسد و تلاش کند که زن باشد و نه مرد؛ مرد نیز خودش را بشناسد و تلاش کند که مرد باشد نه زن؛ این دو عاشق یک دیگر می‌شوند، چرا که هر کدام رفع نقص و نیاز و کمال خود را در دیگری می‌یابند و بدین ترتیب پیوندها بر دو پایه «معرفت و عشق» که یکی کار عقل است و دیگری کار قلب، استوار گردیده و قوام و دوام پیدا می‌کند.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=55179

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب