پرسش:
فرمود: «سخنان را بشنوید و بهترین را تبعیت کنید»؛ ما که نمیتوانیم تمامی ادیان و مکاتب را مطالعه کنیم تا بفهمیم کدام حق است؛ پس چگونه دین حق را بشناسیم؟
پاسخ:
ابتدا باید به آیهای که معمولاً نصفه خوانده میشود و ترجمۀ آن دقت شود:
«وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» (الزّمر، 17 و 18)
– كسانی كه از عبادت طاغوت اجتناب كردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنها است؛ بنابراين بندگان مرا بشارت ده * كسانی كه سخنان را میشنوند و از نيكوترين آنها پيروی میكنند، آنها كسانی هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.
بنابراین، نه تنها نفرموده که هر سخنی را بشنوید، بلکه فرموده: «ابتدا از هر طغیانگری دوری گزینید، سپس به سوی خدا روی آورید، و سپس در هر سخن، دعوت یا مشورتی، بهترین را پیروی نمایید»؛ ممکن است مطلبی را در دو کتاب بخوانید، و نتیجه بگیرید که توضیح یکی بهتر است؛ یا برای انجام کار خوبی، طرح و نظر بخواهید و بهترین را برگزینید.
بیتردید خدایی که فرموده: سخن لغو، باطل، دروغ، غیبت، تهمت، شایعه و … را نشنوید، نپذیرید و تبعیت ننمایید، هرگز نمیفرماید: «بروید تمامی سخنها را بشنوید، سپس بهترین را انتخاب کنید»!
عقل ریاضی
در مباحث شناختی، عقل ریاضی [نیمه تجریدی]، بسیار نتیجهبخش میباشد. اگر از شما بپرسند: «2+5 چند میشود؟» پاسخ میدهید: 7 – حال اگر بپرسند: «چند نمیشود؟» چه پاسخی خواهید داد؟ آیا تمامی اعداد تا بینهایت را میشمارید و میگویید: «این نمیشود»، یا میگویید: «به غیر از 7 نمیشود»؟
“لا إله الّا الله”، همین است. اگر بخواهد تمامی موجودات و عناصر عالَم هستی را بشمارد و بفرماید که «اینها إله نیستند» که شمارش هیچ گاه به پایان نمیرسد، لذا میفرماید: «به غیر از الله، إلهی وجود ندارد».
پرسشها:
1- اولین پرسشی که برای ذهن هر عاقلی مطرح میشود، این است که «آیا عالَم هستی، خالق، مالک و ربّی (صاحب اختیار و تربیت کنندۀ اموری) دارد یا خیر؟!»
برای رسیدن به پاسخ این پرسش اساسی، نیازی نیست که کتابهای گوناگون مطالعه شود، بلکه “عقل” پاسخ میدهد که با چشم میبینی و در تجربه نیز به تو اثبات شده که هیچ چیزی خود به خود به وجود نمیآید – هیچ چیزی پوچ و رها شده نیست – هر چیزی اندازههایی علمی و معلومی دارد – و هر چیزی به سوی مقصد خودش در حرکت و روان است؛ پس عالم هستی، خالقی علیم، حکیم و قادر دارد که او مالک و ربّ است.
2- پرسش دوم این است که «آیا من باید این خالق، مالک و ربّ را بپرستم و بندگی نمایم؟!» پاسخ این پرسش نیز روشن است و نیازی به مطالعات بسیار ندارد.
حُکم عقل و فطرت این است که “پرستش” یا [وابستگی محض که منجر به اطاعت و عبادت میشود]، در وجود انسانی که از خودش چیزی ندارد و حتماً وابسته به غیر از خود میشود، نهادینه شده است؛ لذا همگان “پرستنده” هستند و گریزی از این پرستش، بندگی و اطاعت وجود ندارد؛ تفاوت این است که برخی، غیر از الله جلّ جلاله، و حتی هوای نفس خود را جایگزین نموده و همان را بندگی و عبادت میکنند!
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
– آيا ديدی كسی را كه هوای نفس خويش را إله (معبود) خود برگزيده است؟ آیا تو میتوانی وکیل او باشی؟! [او را هدایت کنی یا به دفاع از او برخیزی؟!]
3- پرسش سوم این است که «آیا این خالقِ مالکِ ربّ، مرا به صراطی هدایت نموده، به من نقشۀ راهی داده، یا به حال خود واگذاشته است؟!» پاسخ این پرسش نیز نیاز به مطالعات چندانی ندارد، بلکه مستلزم “تفکر و تعقل” میباشد.
“عقل” گوید: «مگر میشود که خالقی علیم و حکیم، خلق کند و سپس مخلوق خود را رها نماید؟!» پس یقیناً هدایت نموده و مینماید.
4- پرسش چهارم این است که «چه نیازی به دین دارم؟!» باز هم عقل پاسخ میدهد که اولاً همه چیز با عقل، علوم تجربی و سایر علوم شناخته نمیشود. به عنوان مثال: «پس از آن که فهمیدی خالقی وجود دارد، تو مخلوق و بندۀ او هستی و باید او را بپرستی و اطاعت نمایی»، این پرسش برایت مطرح میشود که «چگونه؟» میپرسی: «خودم را چگونه بشناسم؟ بایدها و نبایدهایم را از کجا بفهمم؟ به فرض که فهمیدم معاد (بازگشتی) در کار است؛ اما به کجا میروم و آنجا دقیقا چه خبر است و چه اتفاقاتی برای من میافتد؟ چه کنم که سالم و موفق برسم و …؟» بنابراین، بدون نیاز به مطالعۀ کتب مختلف، عقل حکم میدهد: «این علوم را او باید تعلیم دهد – این اخبار را او باید به تو برساند و راه را او باید به تو نشان دهد؛ پس نیاز به دین إلهی نیز اجتناب ناپذیر میباشد»؛ لذا بیدین محض وجود ندارد، بلکه آنان که خدایان جعلی را میپرستند، ادیان جعلی را جایگزی میکنند.
5- پرسش پنجم یا آخر در این بحث این است که «از کجا بفهمم در میان ادیان الهی، کدام حق هستند که آن را برگزینم؟»
پاسخ عقل این است که «خداوند سبحان که برای هدایت بندگانش، چند دین متفاوت نمیفرستد، لذا یک دین بیشتر نفرستاده است و آن اسلام میباشد: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ – همانا دین نزد خدا اسلام است» (آل عمران، 19)؛ لذا آن چه که متفاوت است، شریعتها (قوانین و احکام) میباشند. بنابراین، تمامی انبیای الهی و کتب آسمانی، بر حق میباشند و اختلافات به خاطر تعصبات و منافع شخصی میباشند! کسی که دین خدا را برمیگزیند، نمیگوید من دین ابراهیم، یا موسی یا عیسی علیهم السلام، یا حضرت محمد صلوات الله علیه و آله را میپذیرم و سایر انبیا را تکذیب میکنم! بلکه در هر عصری، از همان پیامبری که خداوند سبحان فرستاده و دین و شریعتی که او برای مردمان آن عصر قرار داده، پیروی مینماید.
مقایسۀ کتب آسمانی
عقل، به نور علم میبیند، و اگر “عقل” به تنهایی برای شناخت کافی بود، خداوند سبحان که ابتدا عقل را موهبت نموده، دیگر پیامبر و کتابی نمیفرستاد!
برای شناخت کتاب آسمانی بر حق نیز نیازی نیست که همگان بروند تورات و انجیلهای گوناگون و قرآن مجید را کاملاً و با درایت و تفکر مطالعه نمایند؛ بلکه با همان علوم اولیه که همگان از آن آگاه میباشند، معلوم میشود که کدام کتاب توسط کفار، مشرکان و سودجویان نفوذی تحریف شده و کدام تحریف نشده است.
●- کتاب آسمانی، باید انسان را به سوی خدا [توحید]، دعوت کند. در یک کتاب میگوید: «طاغوتها، رهبانها و قسیسین، اربابهای شما هستند»، و در قرآن مجید میفرماید: «یک ربّ بیشتر وجود ندارد و آن الله جلّ جلاله میباشد که خالق و مالک همه چیز است» و شریکی هم ندارد: «قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ – بگو آيا غير از الله، پروردگاری بطلبم در حالی كه او پروردگار همه چيز است؟!» (الأنعام، 164)
در یک کتاب میگوید: «دست خدا بسته است – خدا جسم دارد – خدا فرزند دارد – خدا به زمین آمد و با پیامبرش کُشتی گرفت – او از خلقت خود پشیمان شد – پیامبر ما (عُزَیر، موسی و عیسی علیهم السلام)، خود خدا یا فرزند خدا میباشند – ما [یهودیان]، همه فرزندان خدا هستیم – خداوند به زمین آمد و راه خانۀ مؤمنانش را گم کرد، لذا به کوه صهیون آمد و در آنجا سکنا گزید و …!»
در یک کتاب [قرآن کریم] میفرماید:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»
– به نام الله، رحمانِ رحیم * بگو: الله [خداوند متعال] يكتا و يگانه است.
«اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ»
– الله (خدای بینیاز) که نیازمندان همه روی به او دارند * نزاییده و زاییده نشده است.
«وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ» (سوره اخلاص – توحید)
– و برای او هرگز همتایی (شبيهی، مانندی و شریکی) نبوده است.
بنابر این، دین حق و کتاب حق، روشن میباشد.















