پرسش:
با توجه به این‌که مخاطب قرآن تمام انسان‌ها هستند، چرا در سوره الرحمن در آیات «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»، به صورت دونفری و یا تثنیه(کما) مورد خطاب قرار گرفته‌اند؟ در ضمن علت تکرار چندباره این آیه چیست؟
پاسخ:

خدای متعال در سوره الرحمن که در مقام برشمردن نعمت‌های دنیوی و اخروی است، آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»؛(پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار می‌کنید؟) را 31 بار تکرار می‌کند.

در این‌که چرا ضمیر تثنیه(دوتایی) در این آیات آمده و مخاطب آنها چه افراد و یا گروه‌هایی هستند، بیشتر مفسران معتقدند که دو گروه بزرگ انسان‌ها و اجنه، مخاطب خداوند در این آیات هستند.[1]

این موضوع از آیات دیگر همین سوره نیز برداشت می‌شود:

«سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ». و «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ …».

در این آیات خدای متعال به صراحت انسان و جن را مخاطب قرار داده است.

بر این اساس، خدای تعالی انسان‌ها و جنیان را در برابر این واقعیت قرار می‌دهد که عقل خود را به کار گیرند و در مورد این نعمت‌ها اندیشه کنند که آیا هیچ‌یک از این نعمت‌هاى الهى قابل انکار است؟! و اگر انکار ناپذیر است که هست، پس چرا در برابر خالق و آفریننده آنها سر تسلیم فرود نمی‌آورند، کفر می‌ورزند و ناسپاسی می‌کنند؟!

البته در برخی از تفاسیر نقل شده است که خداوند با ضمیر تثنیه(کما) دو گروه انسانی زن و مرد را مخاطب قرار داده است.[2]

همچنین گفته‌‏اند: خطاب در «ربکما» در حقیقت خطاب به انسان‌ها‌ است؛ یعنی دو بار انسان را مخاطب قرار داده و به او می‌فرماید: «ربک ربک»؛ یعنى اى انسان کدام یک از نعمت‌هاى پروردگارت پروردگارت را تکذیب می‌کنى. مانند این‌که به دو نفر دستور دهند: «اضربا عنقه»؛(گردنش را بزنید) که در حقیقت به منزله آن است که گفته باشد: «اضرب عنقه اضرب عنقه».[3]

گزارش‌های روایی دیگری نیز در تفسیر آیه وجود دارد که شاید ناظر به تفسیر باطنی آن باشد.[4]

امّا جهت تکرار این آیه در این سوره چیست؟ و چرا 31 بار در این سوره تکرار شده است؟ به نظر می‌رسد هدف، اقرار گرفتن به آن نعمت‌هاى بیان شده و تأکید در یادآوری به تمام آنها است، و این‌که هر کدام از این نعمت‌ها به تنهایی ارزش تفکر را دارند و نباید نادیده گرفته و یا انکار شوند؛ از این‌رو هر کجا که خداى متعال نعمتى را انعام نموده، آن‌را یادآوری می‌کند و برای آن اقرار می‌گیرد و تکذیب کنندگان را سرزنش و توبیخ می‌کند.[5]

پی‌نوشت‌ها:

[1]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 344، قم،‏ دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، آقا بزرگ، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 467، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.

[2]. ر. ک: آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 14، ص 104، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.

[3]. ر. ک: همان.

[4]. به عنوان نمونه، ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 217، تهران،‏ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛

[5]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 9، ص 301، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=76918

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب