پرسش:

ده سال است که ازدواج کرده‌ام، خیلی به همسرم وابسته هستم. اما ایشان مدام مرا باخانم‌های دیگر مقایسه می‌کند، ولی وقتی همان کار مثبت را من انجام می‌دهم اصلاً توجه نمی‌کند. مدام مرا سرزنش می‌کند و سرکوفت می‌زند. کلاً اعتماد به نفسم را ازدست داده‌ام. به نظرتان چه کنم؟ نه از غذایم تعریف می‌کند و نه از هنرها و سلیقه‌هایم. کلاً دیگران در چشمش بزرگ هستند و اصلاً مرا نمی‌بیند. لطفاً مرا راهنمایی کنید.

پاسخ:
در دیدگاه اسلام هدف از ازدواج، رسیدن انسان به آرامش است؛(۱) بنابراین زن و مرد بسیار توصیه‌شده‌اند از انجام اموری که منجر به برهم خوردن آرامش در زندگی زناشویی می‌شود، پرهیز نمایند. گاهی رفتار خود ما به‌گونه‌ای است که آرامش را در زندگی تخریب می‌کند و گاه رفتار طرف مقابل، آرامش زندگی را به چالش می‌کشد. در هر یک از این دو حالت هم زن و¬هم مرد موظف‌اند تا برای ترمیم زندگی تلاش کنند چراکه بی‌توجهی به مشکلات کوچک، مصائب بزرگ‌تری را رقم خواهد زد.

اینکه زن و مرد یکدیگر را با سایر افراد مقایسه می‌کنند ممکن است ریشه‌اش در ویژگی‌های شخص مقایسه کننده باشد یا حتی به شخصیت شخص مقایسه شونده بازگردد؛ یعنی وقتی همسرتان شمارا با زنان دیگر مقایسه می‌کند نمی‌توان صد درصد گفت که ریشه این قیاس به خود ایشان برمی‌گردد، بلکه ممکن است علت این رفتار به شما هم برگردد، پس باید بررسی دقیقی نمود و ریشه‌اش را یافت؛ اما به‌طورکلی در رابطه با مقایسه کردن می‌توان به عوامل زیر اشاره نمود:

ایده آل‌گرایی:

برخی از افراد شخصیتشان به‌گونه‌ای است که اصلاً خودشان یا همسرشان را قبول ندارند، اما کافی است همان رفتار یا استعداد و توان را در دیگری ببینند. تصور می‌کنند که دیگران بااستعداد و پرتوان‌اند و خود یا همسرشان سراپا ناتوان. این ویژگی به خاطر شخصیت ایده آل‌گرایی یا کمال‌گرایی افراد است و ریشه در تربیت آن‌ها و حتی کودکی‌شان دارد.

تعریف موفقیت:

موفقیت ممکن است برای هرکسی تعریفی داشته باشد. مثلاً همسر شما زن موفق را زنی می‌داند که فلان استعداد را داشته باشد یا در فلان زمینه مهارت کسب کرده باشد. بر شما لازم است تا با تلاش خود تعریف ایشان را از موفقیت تغییر دهید. لازمه این کار این است که شما به استعدادهای درونی خود توجه بیشتری کنید و زمینه را برای بروز استعدادهای تان فراهم کنید. علاوه بر این اگر همسرتان امری را موفقیت تلقی می‌کنند و شما توان رسیدن به آن رادارید برایش زحمت بکشید. مثلاً خانمی توانایی پختن کیک دارد و-همسر¬شما این استعداد او را نوعی موفقیت می‌داند شما نیز اگر توانایی و شرایطش رادارید سعی کنید¬ همان استعداد را در وجود خودتان پرورش دهید.

خودباوری:

تا وقتی شما خودتان، خودتان را باور نداشته باشید طبیعتاً نمی‌توانید همسرتان را باورمند نمایید. باید با پرورش استعدادهای خود و کسب موفقیت ولو موفقیت‌های کوچک و جزئی هم به خودتان و هم به ایشان اثبات نمایید که کم از دیگران ندارید. ابتدای پرسش‌تان را با جمله «خیلی به همسرم وابسته هستم» شروع کردید و این خود نشان از عدم اعتماد به نفس شما دارد. باید اعتماد تخریب‌شده را ترمیم کنید و به خودتان بیایید. شما توانمندید فقط کافی است تلاش کنید و خودتان را باور نمایید.

تکیه بر نقاط قوت:

هر آنچه در آن موفق هستید و جزء نقاط مثبت و قوت شما محسوب می‌شود را بر زبان بیاورید. تعریف کردن از خود امر ممدوحی نیست اما اگر شما توانمندی‌های خود را مقابل همسرتان بر زبان‌آورید و گاهی لابه‌لای صحبت‌ها از توان و استعداد خود پرده بردارید ایشان متوجه نقاط قوت شما خواهند شد. حتی می‌توانید از یکدیگر بخواهید که هرکدام از شما نقاط قوت دیگری را روی کاغذ بنویسد و آن را نزد خود داشته باشید و چند روز یک‌بار آن‌ها را مرور کنید.

تقویت رابطه کلامی:

رابطه کلامی خود را با ایشان تقویت کنید و در رابطه با مسائل زندگی به گفتگو بپردازید. توصیه می‌شود از حیث گفتار با ایشان صمیمی‌تر شوید. می‌توانید به ایشان بگویید که در منزل قرار بگذاریم برای گفتگو در مورد مسائل مختلف زندگی روزی پانزده دقیقه با همدیگر حرف بزنیم. اگر این گفتگو به‌طور مستمر و هرروزه انجام شود کم‌کم باب صحبت در مورد مسائل مهم زندگی باز می‌شود و می‌توانید در رابطه با مقایسه کردن و آسیب‌های آن و حتی همین حس ناراحتی خود با ایشان صحبت کنید. البته روزهای اول موضوع را به سمت نصیحت و تذکر نبرید؛ بلکه تنها از محبت و عشق و عاطفه حرف بزنید تا این گفتگوی کوتاه برای ایشان دل‌چسب شود و در روزهای بعدی سایر موضوعات را وارد این گفتگو کنید. در مورد توقعاتش از شما با ایشان صحبت کنید. ببینید چه توقعی از شما دارند و بر اساس همان توقعات (منطقی) برنامه‌ریزی کنید و تلاش خود را برای عملی کردن آن‌ها مضاعف نمایید.

ثابت کردن عشق:

اگر انسان‌ها عشقی خالصانه و بدون توقع از یکدیگر دریافت کنند خواه‌ناخواه بازتاب این عشق، محبت و مهربانی و تعریف و تمجید خواهد بود؛ بنابراین برای اینکه همسرتان خوبی‌ها و استعدادهای شمارا ببینند باید عشق خالص خود را به ایشان ثابت نمایید. از طریق مهر و محبت و بذل عواطف و ابراز زبانی و عملی «دوستت دارم» این عشق را به او ثابت کنید.

نیازهای بی‌پاسخ:

گاهی برخی از حرف‌های مردان به همسرانشان به معنی این نیست که آن‌ها را دوست ندارند و یا توانمندی آن‌ها را نمی‌بینند، بلکه نشان‌دهنده نیازهای پاسخ داده نشده است.

درواقع همسرتان هم شمارا دوست دارند و هم می‌دانند که هنرمندید و استعداد دارید منتها ممکن است مثلاً از حیث عاطفی یا جنسی کمبودهایی داشته باشند و این ادبیات شان بازتاب همان کمبودها باشد. لذا در برقراری رابطه عاطفی و توجه به نیازهای جنسی ایشان اهتمام بیشتری بورزید. یا به‌عنوان‌مثال ایشان نیاز به توجه و احترام فراوانی دارند و آن را به حد کافی از جانب شما دریافت نمی‌کنند به همین دلیل مقایسه‌ها نوعی رفتار اعتراض‌آمیز است نسبت به عملکرد شما.

پذیرش انتقاد:

گاهی مقایسه کردن‌ها منصفانه نیست، اما برخی از مواقع نقدی به رفتار¬شما وارد است و همسرتان با مقایسه کردن می‌خواهند رفتار شمارا نقد کنند. اگرچه روش نقدشان صحیح نیست، اما ممکن است اصل نقد بجا و درست باشد. پس انتقادپذیر باشید و هر جا احساس کردید اشتباه از شماست بپذیرید و درستش کنید.

ممنوعیت مقابله‌به‌مثل:

حواستان باشد برای رهایی از این مشکل سراغ انتقام گرفتن و مقابله‌به‌مثل نروید. اگرچه از رفتار ایشان ناراحت می‌شوید؛ اما چنانچه بخواهید مثل ایشان رفتار کنید و شما هم همسرتان را با سایر مردان مقایسه کنید این مشکل قابل‌حل تبدیل به یک معضل لاینحل خواهد شد.

مراجعه به مشاور:

اگر برایتان مقدور است حتماً از طریق مشاوره حضوری موضوع را دنبال کنید. تا وقتی همسرتان نسبت به عواقب این مقایسه کردن‌ها بی‌اطلاع باشند ممکن است به رفتار خود ادامه دهند؛ بنابراین اگر اهل منطق هستند بهتر است ایشان را راضی کنید و نزد مشاور متدین و متعهد بروید تا از زبان یک مشاور آسیب‌های این قیاس را بشنوند.

نتیجه:

مقایسه کردن همسرتان لزوماً به این معنا نیست که او به شما علاقه ندارد، بلکه گاهی ریشه این مقایسه‌ها کمال‌گرایی است و گاهی نیز ممکن است ریشه‌اش به نوع تربیت یا حتی مشکلاتی که در طول زندگی تحمل کرده‌اند بازگردد. مقایسه کردن می‌تواند نشان‌دهنده این امر باشد که همسر شما درخواست تغییر و اصلاح رفتار شمارا دارد؛ بنابراین از طریق برقراری ارتباط کلامی، توجه به استعدادهای خود، تلاش برای شکوفایی توانمندی‌های تان، باور نمودن خود، تکیه‌بر نقاط قوت، ابراز عشق و علاقه، توجه به نیازهای ایشان و درنهایت اگر موضوع حل نشد از طریق مراجعه به مشاوره حضوری مشکل خود را حل نمایید. سعی کنید با گفتگو با ایشان تعریف موفقیت را از نگاه ایشان دریابید و چنانچه تعریف او¬ از موفقیت منطقی است با تلاش بیشتر خود را به آن تعریف نزدیک نمایید. طبیعتاً مشکل شما با افزایش مهارت و آشنایی با شیوه حل تعارضات در زندگی مشترک، آموزش شیوه همسرداری، مراجعه به مشاور و همچنین بهره بردن از گذشت و عفو در کنار دعا و توسل از ائمه حل خواهد شد. پس به تلاشتان ادامه دهید.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:

۱. محمد پور، احمدرضا و همکاران، مدیریت تعارض همسران.

۲. محمدی هوشیار، علی، به همسرتان نگویید! سبک گفتگوی اسلامی در زندگی زناشویی.

۳. یونسی، سید جلال، مدیریت روابط زناشویی: آسیب‌ها و راه‌حل‌ها در روابط زناشویی.

پی‌نوشت‌:

۱. سوره روم، آیه ۲۱.

 

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=82526

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *