کتاب ادب خیال، عقل و قلب حاصل نشستی است که دانشجویان و طلاب در طی آن نشست، مشکلات خود را با استاد اصغر طاهرزاده در بارهی راههای ادب خیال و عقل و قلب و ضرورت و نحوهی مطالعه در میان گذاشتند.
– ادبِ «خیال»، «عقل» و «قلب» از انسان، موجود متعادلی میسازد که به راحتی میتواند با حقایق عالم مرتبط شود و استعدادهای معنوی خود را به شکوفایی برساند.
– چگونه وقتی خیال انسان در اختیار انسان نیست انسان میتواند مدعی باشد موجود مختاری است؟ مگر وقتی خیالاتِ انسان، اختیار او را تحت تأثیر قرار میدهد باز جایی برای اختیارِ آزاد میماند؟
انسانی که با تمرکز عقلی و قلبی توانست متوجه حقایق عالم شود و توجه جان خود را به سوی آنها سوق دهد، میتواند اختیار خود را بهکار بندد تا جان خود را همنشین حقایق معنوی نماید.
– همچنان که اگر خیالات خود را رها کنیم قوهٔ واهمه، خیالات را به ناکجاآبادها میکشاند و عمر انسان را با بیمحتوایی کامل همراه میکند، اگر قوهٔ خیال را تحت تأثیر عقل و قلب قرار دهیم، خیالاتِ انسان با صُوَر نوری مأنوس میگردد و زندگی را از حالت خشکِ عقلانی به شعف معنوی رهنمون میشود.
– همهٔ حقیقت انسان قلب و دل اوست، اگر توانست قلب خود را ادب کند بقیهٔ قوا و اعضاء نیز جهت صحیحی پیدا خواهند کرد. قرآن نیز در همین راستا جایگاه ایمان را قلب انسان تعیین میکند. لذا مولوی میگوید:
وصف بیداری دلای معنوی در نگنجد در هزاران مثنوی
– انسانِ بینقص انسانی است که همهٔ ابعاد وجودی او، یعنی «جسم» و «حس» و «خیال» و «عقل» و «قلب» او تربیت شود، ولی باید بدانیم آنگاه که امکان به کمالرساندن همهٔ ابعاد خود را نداریم کدام بُعد از ابعاد خود را در اولویت قرار دهیم تا از رسیدن به هویت اصلی خود باز نمانیم.
– مطالعهٔ آثار آنچه بر قلب عالمان خلوتنشین و حکیمان متعمق میگذرد، مطالعهٔ جنبهٔ باطنی خودمان در آینهٔ وجود آنان است، و در همین رابطه رسول خدا فرمودند: «الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِن»؛ مؤمن آینهٔ مؤمن است.
هرگز رسانههای دنیای جدید ظرفیت اظهار رازهایی را که بر قلب عالمان میگذرد و آنهادر کتب خود با مقدماتی که طرح میکنند، تبیین نمودهاند، ندارند. پس آنکس که از مطالعهٔ کتب عالمانِ خلوتنشین و حکیمان متعمِق محروم است، از شناخت لایههای عمیق جان خود محروم است.
– اگر فرمودند: «الْکُتُبُ بَسَاتِینُ الْعُلَمَاءِ»؛ کتابها بوستان عالمان هستند، بدان جهت است که در برگبرگِ کتابهای عالمان و حکیمان، جلوهای از مظاهر اسمای الهیه به تجلی آمده است تا با نظاره بر آنها بهراحتی راه اتصال با پروردگار عالم فراهم گردد.
– ساحاتی از حقیقت هست که فقط در فضای نظر به ربّ اکرم و در قالب تعلیم به کمک قلم، امکان بروز دارند و مطالعهٔ آثار عالمان و حکیمان راه ورود به آن ساحات است. چنین کتابهایی است که انسان باید جان خود را با نور آنها به روشنایی بکشاند. اگر این راه گم شود، انسان برای همیشه از شناخت آن ساحات محروم میگردد و نمیتواند به افقی که باید بنگرد، درست نظر کند.
