فصل اول: عهد و میثاق پروردگار با بنی آدم
1-1-فطرت انسان و شناخت خدا
خدای سبحان بنا بر آن چه در قرآن کریم آمده، از ذریّه و نسل آدم پیمان گرفته است، چنان که در سورۀ اعراف فرموده:
آن گاه که پروردگارت از فرزندان آدم، ذریّه و نسل شان را بیرون کشید، و آنان را گواه خودشان گرفت. و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می دهیم. این برای آن بود که در روز قیامت نگویید ما از این مسئله نا آگاه بودیم، یا نگویید پدران ما مشرک شدند و ما نسل بعدی آنانیم، آیا ما را به خاطر آنان هلاک میکنی؟![1]
برای تفسیر و شرح این دو آیه به مقدمه زیر نیازمندیم:
هنگامی که نوزاد از رحم مادر جدا شده، و بند نافش که وسیله دریافت غذای او بوده، بریده می شود، غریزه گرسنگی او را به تلاش در پی غذا وا می دارد، پس، می گرید و جیغ می کشد و دست و پا می زند و آرام نمی گیرد تا پستان مادر را بگیرد و شیر را بمکد و از مجرای دهان به معده برساند. این غریزه در آدمی همیشگی است، و او را در طول زندگی، برای یافتن غذا، به تلاش و تحرک وا می دارد.
در این غریزه که ما آن را، تلاش معده در یافتن غذا، می نامیم، همه حیوانات با انسان برابرند، و این، اولین غریزه ای است که انسان را به سوی کار و تلاش در زندگی می راند.
پس از آن که نوزاد بزرگ و بزرگتر و چند ساله می شود، غریزه دومی به تدریج در او رشد کرده و در اوان کودکی و ابتدای نوجوانی ظاهر می گردد، و نیروی مغزی اش را برای دریافت غذای روحی، به تلاش و تکاپو وا می دارد. در این حال، هر چه در اطراف خود می بیند توجه اش را جلب کرده، و او را به سؤال از پدر و مادر و اطرافیان می کشاند تا علت وجود هر پدیده ای را بپرسد. برای نمونه، هنگامی که خورشید را در حال غروب می بیند از ایشان می پرسد: خورشید شب ها به کجا میرود؟ یا وقتی چشمه آبی را در کوهساران در حال جوشش و جریان می بیند، می پرسد: این آبها از کجا می آیند؟ یا گاهی که ابرها را در آسمان روان می بیند، می پرسد: این ابرها به کجا میروند؟ و … .
بدین گونه آگاهی اش از موجودات را گسترش می دهد، و با سؤالهايی كه از علت و سبب پديدهها و حركات آنها از پدر و مادر يا افراد بزرگتر از خود میكند، نياز غريزی دوم خود را تأمين مینمايد…..