اِحْقاقُ الحَقّ و اِزْهاقُ الباطِل مشهور به احقاق الحق کتابی کلامی نوشته قاضی نورالله شوشتری عالم شیعه (درگذشت ۱۰۱۹ق) است. این کتاب در دفاع از ولایت و امامتِ امام علی(ع)، تبیین اندیشههای کلامی شیعه و در ردّ کتاب ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل، نوشتۀ فضلالله بن روزبهان، عالم سنیمذهب قرن نهم قمری نوشته شده است.
روش قاضی نورالله شوشتری در این کتاب، مناظره بوده و علاوه بر مباحث کلامی از شعرهای فارسی و عربی نیز استفاده کرده است. در این کتاب، برخی از مباحث اختلافی میان شیعه و اهل سنت به صورت تطبیقی بحث شده و بخشبندی آن همانند کتاب نهج الحق نوشته علامه حلی است. از مطالب کتاب، در نگارش کتابهایی چون اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، و بحارالانوار نیز استفاده شده است.
کتاب احقاق الحق در نسخههای دو و چهار جلدی منتشر شده و بر آن شرح، ترجمه و تکلمههایی نیز نوشته شده است. این کتاب با تعلیقات و ملحقاتی که زیر نظر سید شهابالدین مرعشی نجفی به آن اضافه شده تاکنون ۳۶ جلد از آن به چاپ رسیده است.
نویسنده
سید نورالله حسینی مرعشی (۹۵۶-۱۰۱۹ق)[۱] معروف به قاضی نورالله شوشتری، متکلم و فقیه شیعه در دوره صفویه است.[۲] او در زمان اکبرشاه گورکانی (حکومت: ۹۶۳-۱۰۱۴ق)، به هند رفت و خود را پیرو مذهب شافعی معرفی کرد[۳] و در لاهور به مقام قضاوت رسید.[۴]
با بهدست آوردن کتاب مجالس المؤمنین، نوشته قاضی نورالله، در حکومت جهانگیرشاه (حکومت:۱۰۱۴–۱۰۳۷ق)، شیعه بودنِ قاضی نورالله ثابت و از قضاوت برکنار شد و بهدست نواصب به شهادت رسید؛[۵] البته به گفته محمدعلی مدرّس تبریزی، آقابزرگ تهرانی و … دلیل شهادت او نوشتن کتاب احقاق الحق بوده است.[۶]
اهمیت
کتاب احقاق الحق در رد کتاب ابطال الباطل اثر فضل بن روزبهان، عالم سنی قرن ۹ هجری قمری، نوشته است.[۷] کتاب ابطال الباطل در رد بخش امامتِ کتاب نهج الحق اثر علامه حلی متکلم شیعه (درگذشت ۷۲۶ق) نوشته شده بود.[۸]
مطالعه کتاب احقاق الحق برای روشن شدن مباحث اختلافی شیعه و اهل سنت مفید دانسته شده است.[۹] گفته شده علامه مجلسی، مُحَدِّث شیعه در قرن ۱۲ هجری قمری، مطالعه آن را بر هر شیعه لازم میدانست.[۱۰] همچنین از میرزای قمی (درگذشت ۱۲۳۱ق)، نقل شده که وی، کلام قاضی نورالله در احقاق الحق را از نظر تحقیق و تتبع، از کلام علامه حلی در نهج الحق، بهتر دانسته است.[۱۱]
به گفته قاضی نورالله وی این کتاب را در سال ۱۰۱۴ق و در هفت ماه نگاشته است.[۱۲] سید اعجاز حسین کَنتوری (درگذشت ۱۲۸۶ق) این مدت را برای نسخهبرداری از این کتاب ناکافی شمرده است.[۱۳]
از مطالب کتاب احقاق الحق، در نگارش کتابهایی چون اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، و بحارالانوار استفاده شده است.[۱۴]
این کتاب توسط مولانا سید عبدالحسین عالم اهل سند (درگذشت ۱۳۸۱ق) تدریس میشده است.[۱۵]
روش
قاضی نورالله شوشتری در کتاب احقاق الحق از روش مناظره استفاده کرده است. وی در این کتاب به مباحث کلامی بسنده نکرده، و از شعرهای فارسی و عربی نیز استفاده کرده است.[۱۶]
در مقدمه کتاب احقاق الحق، متن خطبه فضل بن روزبهان نقل و نقد شده است.[۱۷] سپس متن کتاب نهج الحق علامه حلی با عبارت «قالَ المُصَنِّفُ رَفَعَ اللهُ دَرَجَتَه؛ نویسنده که خدا رتبه او را بالا برد، گفت» یا «یَقولُ رَحِمَهُ الله؛ نویسنده که خدا او را رحمت کند میگوید» ذکر شده است. به دنبال آن ردّیهٔ فضل بن روزبهان، بر کتاب نهج الحق با عبارت «قال الناصِبُ خَفَضَهُ الله؛ ناصبی که خدا او را پست و خوار کند، گفت» بیان شده و پس از آن در ردّ گفته فضل بن روزبهان، نظر نویسنده با کلمه «اَقولُ؛ میگویم» ارائه شده است.[۱۸]
محتوا
در کتاب احقاق الحق، برخی از مباحث اختلافی میان شیعه و اهلسنت به صورت تطبیقی بحث شده است. بخشبندی کتاب همانند کتاب نهج الحق نوشته علامه حلی،[۱۹] است و مطالب آن در هشت بخش آمده است.
- ادراک؛ در آن به عدم امکان رؤیت خدا پرداخته شده است.[۲۰]
- نظر و فکر؛ که در آن به وجوب عقلیِ شناخت خدا پرداخته شده است؛[۲۱]
- صفات خداوند؛ در این بخش مطالبی مانند جسم نبودن خدا، متکلم بودن او، عدالت خدا، حسن و قبح عقلی و اختیار بندگان بحث شده است.[۲۲]
- نبوت؛ که در آن از عصمت پیامبران(ع) و پاک بودن آنان از پستی، کفر و ناپاکی والدین بحث شده است.[۲۳]
- امامت؛ در آن به عصمت امام(ع)، برتر بودن او از دیگران، راه تعیین امام معصوم(ع) و دلائل عقلی و نقلی بر امامت امام علی(ع) پرداخته شده است.[۲۴]
- معاد؛ در آن مطالبی مانند معاد جسمانی و استحقاق ثواب و عقاب ذکر شده است.[۲۵]
- اصول فقه؛ در آن به مباحثی مانند اجماع، امر و نهی، تخصیص، نسخ، قیاس و استحسان پرداخته شده است.[۲۶]
- فقه؛ که در آن برخی از مسائل فقهی مانند طهارت، زکات، نکاح، جنایات و صید بیان شده است.[۲۷]
از آنجا که روش نورالله در تدوین وتنظیم کتابش اینگونه است که کلمه به کلمه فرازهایی از « نهج الصدق » علامه حلی را با جمله: قال المصنف «رفع الله درجته» نقل میکند، به دنبال آن نقد فضل بن روزبهان با جمله:قال الناصب «خفضه الله» را میآورد و سپس در رد گفته فضل، نظرش را با تجزیه و تحلیل سخنان هر دو ارائه میکند. نخستین مطلب در کتاب احقاق الحق را نیز بر همین اساس با عنوان (المسألة الاولى في الإدراك و فيه مباحث المبحث الاول فى اعرفية الادراك) به نقل از کتاب «نهج الحق وکشف الصدق»علامه حلی شروع کرده است و در ادامه از فضل بن روزبهان نقل کرده که او ادراک را با مغاطعه به معنای رؤیت دانسته و در نهایت قاضی نورالله به نقد و بررسی کلام ابن روزبهان پرداخته است.[۲۸]روایت پایانی کتاب از پیامبراکرم (ص) درباره ظهور امام زمان (عج) و حکومت او با این مضمون است که در آخرالزمان که امت پیامبر گرفتار بلای شدید میشوند خداوند مردی از امت او را مبعوث میکند و او زمین را پس از این که پر از ظلم شده از عدل پر میکند و او را ساکنان زمین و آسمان دوست دارند و آسمان بر آنان می بارد و زمین میرویاند (و این برکت و رفاه و راحتی) تا بدان حد است که زندگان آروز میکند که ای کاش مردگان بودند و میدیدند.[یادداشت ۱]