مرتضی انصاری دزفولی معروف به شیخ انصاری (۱۲۱۴–۱۲۸۱ق) از فقیهان بزرگ شیعه در قرن سیزدهم قمری که بعد از صاحب جواهر، مرجعیت عامه یافت.
شیخ انصاری را «خاتم الفقهاء و المجتهدین» لقب دادهاند. وی با نوآوری، علم اصول و به دنبال آن، فقه را وارد مرحله جدیدی کرد. کتابهای رسائل و مکاسب مهمترین آثار او هستند. این کتابها از کتابهای درسی حوزههای علمیه شیعی است. به آثار وی، همچون آثار محقق حلی، علامه حلی و شهید اول، همواره توجه شده است و محققان بسیاری بر آنها شرح یا حاشیه نوشتهاند.
او در سال ۱۲۸۱ق در نجف درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد.
معرفی و جایگاه
مرتضی بن محمدامین در ۱۸ ذیالحجه، عید غدیر، سال ۱۲۱۴ هجری قمری در دزفول به دنیا آمد. والدینش به مناسبت روز تولد، او را مرتضی نامیدند. نسب او به جابر بن عبدالله انصاری از صحابه، پیامبر (ص) میرسد.[۱]
پدر او، محمد امین (متوفی ۱۲۴۸ق) از علمای پرهیزکار و از زمره مبلغان دین بوده است. مادر شیخ دختر شیخ یعقوب فرزند شیخ احمد بن شیخ شمس الدین انصاری است و زنی پرهیزگار و متعبد بود. او قبل از تولد شیخ شبی امام صادق (ع) را درعالم رؤیا میبیند که قرآنی طلاکاری شده به او داد. مُعبِّرین خوابش را به فرزندی صالح و بلند مرتبه تعبیر کردند. از او نقل شده که همواره تلاش میکرده تا در هنگام شیر دادن به فرزندش با وضو باشد.[۲]
شیخ انصاری در ۱۸ جمادیالثانی ۱۲۸۱ق در نجف درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد.[۳]
از سال ۱۲۶۲ق. مرجعیت عامه به صاحب جواهر منتقل شد. در سال ۱۲۶۶ق. او در لحظات آخر حیاتش در جمع بزرگان شیعه و حضور شیخ انصاری، خطاب به حاضرین گفت:
- «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است.» وخطاب به شیخ انصاری گفت:قَلِّل من احتیاطک فأن الشریعة سمحة سهله (از احتیاطات خود بکاه، همانا دین اسلام دینی سهل و آسان است)[۴]
شیخ انصاری پس از علی بن جعفر کاشفالغطاء برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید میکردند[۵]
نوآوریهای علمی
بیشتر شهرت شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در اصول فقه و فقه است که با نوشتههای شیخ و قدرت تحلیل و دقتهای او وارد مرحله جدیدی شد. موارد زیر را از جمله ابتکارات وی دانستهاند.[۱۹]آقابزرگ طهرانی در الذریعه درباره فرايد الاصول شیخ مشهور به رسائل میگوید این کتاب که حاوی پنح رساله درباره قطع، ظن، برائت، استصحاب و تعادل است مانندش نوشته نشده و همانندش نیست نه در میان کتب پیشینان و نه در دوران معاصر و جایگاه ونفوذش تا حدی است که مکتب اصولی کربلا را نسخ کرد و فهم مطالبش میزان برای فخر وفضیلت محسوب میشود. [۲۰]
- ترتیب و تنظیم تازه مباحث علم اصول،
- وضع اصطلاحات جدید در علم اصول (برای نمونه: اطلاق مقامی، شبهه مفهومیه و شبهه مصداقیه، مصلحت سلوکیه، تنبیهات استصحاب، حکومت و ورود)،
- شیوههای جدید استدلال در مباحث اصولی،
- رد نظریه انسداد باب علم،
- سازماندهی نوین و ایجاد تمایز بین امارات و اصول و حصر اصول عملیه در چهار اصل( برائت، استصحاب، احتیاط و تخییر) و مستند کردن آن به روایات.
نظریه ولایت فقیه
دربارهٔ آرای شیخ انصاری دربارهٔ گستره اختیارات و وظایف ولایت فقیه اختلاف نظر وجود دارد. برخی ابهام در شیوه بحث او را دلیل اختلاف نظرهای بعدی دانستهاند و هفت تفسیر گوناگونی را که از نوشتههای شیخ انصاری شده است، برشمردهاند.[۲۱]
برخی برآنند که شیخ انصاری به ولایت فقیه در حکومت و سیاست اعتقاد ندارد. این گروه به بخشی از عبارات شیخ انصاری استناد میکنند که شیخ در آنها ولایت استقلالی در امور مربوط به جان و مال مردم را تنها از آن معصوم میداند و واگذاری این ولایت به فقها را نمیپذیرد.[۲۲]در برابر این نظر برخی با بازخوانی آرای شیخ انصاری در آثارش، او را یکی از مجتهدان معتقد به ولایت فقیه در حکومت میدانند و حتی تأکید میکنند که او نیز در قبول اختیارات گسترده ولی فقیه با محمدحسن نجفی همنظر است و دربارهٔ این موضوع بین فقها هیچ اختلافی وجود نداشته است.[۲۳] بر اساس این دیدگاه شیخ انصاری هر چند در جایی از کتاب مکاسب با ولایت فقیه بر مال و جان مردم مخالفت کرده است، برپایی نظام (حکومت) را از اموری میداند که شارع راضی به ترک و معطل ماندن آن نیست و شیخ انصاری تأکید دارد که فقیه در این گونه از امور ولایت دارد. در نتیجه فقیه در حکومت و سیاست هم ولایت خواهد داشت.[۲۴]
فضیلتهای اخلاقی
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و پایبندی او به احتیاط و تواضع او زبانزد بود. ارتباط شیخ انصاری با سید علی شوشتری عارف و استاد بزرگ اخلاق و استفاده معنوی از او به حدی است که دربارهاش نوشتهاند: لم یکن یفارقه فی سفر و لا حضر؛ «جناب شیخ در سفر و حضر از مرحوم سیّد جدا نمیشد.» از ملا حسینقلی همدانی نقل شده است که سید علی شوشتری در درس شیخ انصاری حضور داشت و شیخ انصاری هر هفته در روز و ساعت خاصی به خانه شوشتری میرفت و از مواعظ او استفاده میکرد.[۲۵] مطهری نویسنده و مجتهد شیعی(درگذشت:۱۳۵۸ش.) درباره شیخ انصاری و جایگاه علمی وتقواییاش میگوید:شیخ انصاری از علمای بزرگ است که هم از نظر علمی- در دو فن فقه و اصول واقعاً از علمای محقّق و طراز اول است- و هم از نظر تقوا…گاهی که از او یک مسئله شرعی میپرسیدند، با اینکه مجتهد بود، یادش نبود. هر وقت که یادش نبود، بلند میگفت: نمیدانم، تا شنونده و شاگردان بفهمند که اعتراف به ندانستن ننگ نیست.چیزی را که از او میپرسیدند، اگر میدانست برای طرف آرام میگفت، همین قدر که او خودش بفهمد، و اگر نمیدانست بلند میگفت: ندانم، ندانم، ندانم.[۲۶]
احتیاط در پذیرفتن مرجعیت
نقل شده است که حتّی بعد از این که صاحب جواهر او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز مرجعیت او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، سعید العلماء مازندرانی( از شاگردان برجسته شریف العلما) که اکنون در مازندران است از من اعلم است. در نامهای از سعیدالعلماء خواست که به نجف بیاید اما او در پاسخ نامه، شیخ انصاری را اعلم از خود دانست و اینگونه نوشت:اگر من در اوقات اشتغال علمی، اعلم از شیخ بودم، لکن در بلاد عجم تارک شدهام ولی شیخ، هنوز مشغول علم میباشد اینک برای تقلید و فتوی متعین میباشد.[۲۷]
احترام به مادر
هنگامی که شیخ انصاری از عراق به ایران بازگشته بود، پس از اندکی تصمیم میگیرد برای استفاده از محضر علمای ایران به شهرهای دیگر سفر کند. اما مادر شیخ که پس از مدتها فرزندش را در کنار خود مییافت اجازه مسافرت به او نمیدهد. شیخ نیز به احترام مادر مدتی سفر را به تعویق انداخت.[۲۸]
زهد شیخ انصاری
گزارش شده است که وجوهات شرعی که شیعیان از ایران و سایر کشورها برای شیخ انصاری میفرستادند تا دویست هزار تومان میرسید اما او زندگی بسیار سادهای داشت و ثروتش را در امور عامالمنفعه مصرف میکرد.[۲۹][۳۰]گفته شده او از خود مالی به ارث نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و یکی از ثروتمندان آن زمان هزینه مجلس ختم را به عهده گرفت.[۳۱]