1- در اینکه ما با رجوع به قرآن متوجه چشماندازی در زندگی خود میشویم که خداوند مقابل انسان قرار داده؛ حرفی نیست، ولی بحث در آن است که در هر زمانی و در هر تاریخی انسان نیازمند چشماندازی است که او را در آن تاریخ به سوی مقصد و مقصودش ببرد. در این رابطه است که با نظر انفسی به سوره «مرسلات»، استاد طاهرزاده تلاش دارند این سوره را مقابل ما قرار داده تا معنای «بودنِ» امروزین خود را از یک جهت و حضوری که باید در این عالم داشته باشیم، از جهت دیگر با ما در میان بگذارند، به این امید که قرآن مطابق مسائل امروز ما با ما سخن بگوید.
2- ممکن است در ابتدای امر شما با گفتاری روبهرو شوید که نسبت به آن آشنایی و عادت نداشته باشید، ولی نباید فراموش کرد که در این شرایط همچنان که رهبر معظم انقلاب تذکر دادند نیاز است تا مفاهیم دینی را باز تولید کرد و با مفاهیمی نو توجهات را به سوی عقل و اندیشه سوق داد تا بشرِ جدید احساس نکند دین الهی مسائل او را نمیشناسد و احساسات او را درک نمیکند و تنها در گذشته متوقف است.
گمان ما آن است که خواننده محترم در این کتاب متوجه این امر خواهد شد که قرآن چگونه ابعاد وجودی بشریت را در هر تاریخی مورد خطاب قرار میدهد و روشن میشود چگونه قرآن با بشریت در همه دورانها به گفتگو نشسته، تا آنجایی که او در همین زمان هم احساس میکند چه اندازه قرآن به او نزدیک است.
3- اگر متوجه شده باشیم بشر جدید با روبهروشدن با پوچیِ زندگی، آرامآرام احساس میکند به دین و شریعت الهی نیاز دارد و بنا دارد به دین باز گردد. نباید فراموش کرد که این انسان نمیخواهد با رجوع به دین از حضور جهانیاش محروم و یا غافل شود و از این جهت است که میتوان گفت بشر جدید در رجوع به دین به دنبال تجربه دیگری است تا نسبتی جدید با همه چیز یعنی با عالَم و آدم پیدا کند، نسبتی که در عین جهانیبودن، قدسی و معنوی باشد. استاد طاهرزاده سعی کردهاند با نظر به این نکات ما را از طریق تفسیر انفسی سوره «مرسلات» وارد قرآن کنند، به طوری که در ورود به قرآن، وجدان عمومی و تاریخی بشر جدید و نیازهای امروزین او مدّ نظر باشد.
4- پیشنهاد ما آن است که اگر در ابتدا مباحث این کتاب کمی مشکل به نظر آمد، همچنان مطالعه را ادامه دهید زیرا از یک طرف به مرور معنای اشارات را بهتر و بهتر، در خود مییابید و از طرف دیگر مطالب به صورتهای مختلف و مثالهای گوناگون خود را مینمایانند تا در بودنیترین بودن با خود روبهرو شوید.
5- تأکید استاد در متن کتاب و نیز در مقدمه آن است که بدانیم چیزی که ما واقعاً نیاز داریم، تعلّقی عمیقاً ریشهدار به جایگاهی است خاص، جایگاهی که عبارت است از نوعی از تعلّق به اصیلترین و عمیقترین بودن. آیا این همان حضوری نیست که انسان در اکنونِ خود، خود را در ابدیت احساس کند؟ امری که در فرهنگ مدرنیته و با مرگ خدایی که نیچه متوجه آن شد، ما از دست دادیم و حال باید با نوعی دیگر از زندگی و با نظر به فیض الهی آن را دوباره بهدست آوریم. در این کتاب سعی شده تا خواننده به موهبتی فکر کند که مجدداً شورمندی در ایمان را از طریق اشارات قرآنی به ما برمیگرداند.
6- مخاطب اصلی کتاب کسی خواهد بود که بنا دارد همچنان از «بودنِ» خود سؤال کند و بودناش برایش مسئله شده و دغدغه نظر به حقیقت دارد، بدون آنکه با آموزههای دینی که به صورت سنتی مطرح است مسائلاش را حل کرده باشد. از این جهت باید بدانید مباحث مطرحشده در کتاب رویارویی سادهای با مطالب نیست تا خواننده محترم گمان کند به راحتی میتواند با مسائل مطرحشده رابطه پیدا کند و از این جهت ممکن است این نوع رویکرد به سوره «مرسلات» مسئله همه افراد نباشد و بنابراین اگر با مطالعه مقدمه استاد متوجه شدید نکاتی که به آن اشاره میشود، از مسائل و یا مسئله شما نیست نباید خود را در مطالعه کتاب شکنجه بدهید. بهترین کار آن است که مطالعه آن را رها کنید، مگر آنکه بخواهید بدانید این نوع مسائل میتواند مسائل بشر امروز باشد و آیا خطری در آینده دینداری ما در پیش است که قرآن از قبل آن خطر را پیشبینی کرده و متذکر آن شده است؟ این امری است که خواننده کتاب باید مدّ نظر داشته باشد و از این مهمتر شاید اشکال مهم این کتاب آن باشد که مخاطب آن اولاً: مجبور است تا آخرین سطور آن را بخواند به امید آنکه چیزی به دست آورد. ثانیاً: آن چیزی هم که دستگیرش میشود تنها احساس حضوری بیش نیست که هیچ تعریفی برای آن ندارد. از این جهت میتوان گفت تا حدّی وجود این کتاب برای افراد مذهبی که مذهب را در آموزههای سنتی دنبال میکنند، خلافآمدِ عادت باشد و برای هماهنگی با آن نیاز داشته باشند تا حدّی برای حضور در این تاریخ با هویت دینی به امکان دیگری بیندیشند.






