جواهر الكلام في معرفة الإمامة و الإمام، سلسله درس‌های آیت‌الله سید علی حسینی میلانی در موضوع امامت و ولایت است. نویسنده در این اثر ضمن تبیین دیدگاه شیعه، دیدگاه اهل سنت را مطرح و شبهات مرتبط را نیز پاسخ گفته است. نویسنده دلیل نامیدن کتاب به «جواهر الکلام» را این‌گونه توضیح می‌دهد: از آن‌جا كه تمام مطالب كتاب بر پايه ادله و براهین محكم به تفصيل پى‌ريزى شده است، نام جواهر الكلام في معرفة الامامة والامام را براى آن برگزيديم. جهت اين نام‌گذارى، تشبيه كتاب حاضر به كتاب جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام في مسائل الحلال والحرام است، چنان‌كه مى‌دانيد كتاب جواهر يكى از بزرگ‌ترين كتب فقهى ما است كه هر يك از فروعات را به‌طور مفصل مورد بحث قرار داده است.

ساختار

کتاب در پنج جلد تدوین شده است. جلد اول مشتمل بر مقدمه‌های ناشر و نویسنده و سه فصل کلی است. جلدهای دیگر فاقد فصل‌بندی خاصی است. شیوه نویسنده در ارائه مطالب بدین‌ترتیب است که ابتدا دیدگاه شیعه و سپس دیدگاه اهل سنت را بیان می‌کند و به نقد و بررسی آن می‌پردازد. در برخی مباحث نیز لازم می‌داند که خلاصه یا نتیجه بحث را ذکر کند.

اين مجموعه با نگاهى نو، با تكيه بر اصول مسلم عقلى و با استناد و ارجاع به مصادر و منابع معتبر اهل سنت، به مسأله امامت و ولايت پرداخته و به بهترين شكل آن را ارائه كرده و راهى را پيش روى حقيقت‌جويان قرار داده است.

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه، در ضمن چهار عنوان، اهمیت بحث امامت، طرح مباحث امامت و بحث تقریب بین مذاهب و شیوه طرح مباحث امامت را مطرح کرده است. وی در ذکر شیوه طرح مباحث امامت در این اثر چنین می‌نویسد: بحث امامت از دو منظر قابل پى‌گيرى است: امامت از ديدگاه شيعه و امامت از ديدگاه ساير مذاهب. در منظر نخست، بايد به روايات اهل‌بيت(ع) در كتب معتبر شيعه مراجعه كرد. بحث امامت در مكتب شيعه بسيار غنى، پر محتوا و دامنه‌دار است. اما در اين كتاب بررسى امامت از ديدگاه اهل سنّت مورد نظر است بدين‌منظور آراى اهل سنّت از كتب و اقوال عالمانى كه در نظر ايشان معتبر هستند، نقل و بررسى خواهد شد؛ زيرا قانون مناظره و آداب بحث ايجاب مى‌كند كه انسان به مطالبى استناد كند كه نزد طرف ديگر حجت است. علامه حلّى كتاب خود را در بحث با اهل سنّت با اين روش نگاشته و تماماً به كتاب‌هاى آنان استدلال كرده است؛ تا آن‌جا كه ابن روزبهان در ردّى كه بر كتاب علامه نوشته، مى‌گويد: عجيب است كه اين مرد حديثى نقل نمى‌كند مگر از اهل سنّت چرا كه شیعیان نه كتاب دارند، نه راوى و نه عالمان مجتهدى براى استخراج اخبار؛ بنابراین او براى اثبات ادعاهاى خود هميشه به كتاب‌هاى اهل سنّت نيازمند است. حال آن‌كه علامه كتاب خود را در نقد عقيدۀ اهل سنّت نوشته و لذا بايستى براساس مبانى و كتاب‌هاى خودشان بوده باشد تا بتواند بر آن‌ها به آن‌چه خودشان روايت كرده‌اند احتجاج كند. بنابراین ابن روزبهان يا اين نكته را نفهميده و يا تغافل كرده است. در كتاب پيش‌رو نيز با رعايت تمام موازين مباحثه و قواعد مناظره، به دور از تعصبات و به عنوان محققى بى‌طرف و منصف به بررسى آراء خواهيم پرداخت

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=29460

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب