مؤلف محترم در این کتاب سعی دارند ماورای نگاههای سیاسی و اقتصادیِ جزئینگر، با نظر به معنای انسان در هستی در بستر انقلاب اسلامی، راهی را مقابل ما قرار دهند که از گردونه و گردنه تاریخی که بشر امروز در آن قرار دارد و با چنین مشکلاتی روبهرو است، در آید و این با نحوهای از استقرارِ وجودی که در ذات بشر هست و با تمرین حضور در این نحوه بودن همراه میباشد. إنشاءالله با انس طولانی با تکتک بنیانهای مطرحشده در کتاب آن نحوه استقرار وجودی پیش خواهد آمد.
1- مسلّم ما در شرایطی هستیم که انقلاب اسلامی و حضور تاریخی حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعليه»، دچار سوء فهم و سوء تعبیر شده است، مثل آنکه بعضاً پیش آمده که معنای آزادی و یا دینداری دچار سوء فهم و سوء تعبیر گشته، لذا وظیفه ما در این شرایطِ تاریخی آن است که به بازخوانی آن انقلاب بزرگ دست بزنیم وگرنه با غفلت از حقیقت انقلاب اسلامی در زندگی، گرفتار افراط یا تفریط خواهیم شد، افراط در تجدد و تفریط در تحجّر.
2- چنانچه ملاحظه فرمائید در هر شماره از بنیانهای کتاب حاضر با یک متن در سطور کوتاه روبهرو هستید و ذیل آن متنی است که سعی دارد افقی را مقابل شما قرار دهد تا جایگاه متن بالایی از نظرگاه «وجود» روشن شود و در نسبت متقابل آن دو متن امکان تفکر به میان آید و از این جهت نیاز است دائماً از انعکاس متقابل آن دو متن، نسبت به موضوعی که مدّ نظر است، غفلت نشود.
3- همانطور که مؤلف محترم معتقدند، این کتاب، کتابی است برای همه و برای هیچکس. زیرا انسانها در ابتدای امر متوجه نیستند که در شروع هر تاریخی، خودشان برای خودشان مسئله هستند و چون متوجه چنین امری نیستند در جستجوی خود در آن تاریخ نمیباشند تا محتاج رجوع به چنین مطالبی باشند و از این جهت این کتاب از آنِ هیچ کس نیست، ولی از جهتی دیگر هرکس تا معنای تاریخیِ خود را که نسبت اوست با تاریخی که در آن قرار دارد؛ نیابد، به هر کاری دست میزند و نمیداند چرا باید چنین کند، هرچند آن کار، کار مقدسی باشد و آن کار در تاریخهای گذشته معنا داشته باشد و از این جهت این کتاب، کتابی است برای همه.
4- به همان اندازه که انسانها در درک معنای تاریخی خود، نسبت به خود، به ظاهر با ابهام روبهرو هستند، خوانندگان محترم در ابتدا گمان میکنند مطالب این کتاب برایشان مبهم است، غافل از اینکه این نوع دریافت از حضور تاریخی، غیر از دریافتی است که از موجودات داریم و آنها را ابژه خود میکنیم. در این کتاب باید به تمرینِ درک وجود و هستی خود، ماورای ابژهکردنِ خود، نظر کرد. شاید این مهمترین نکته در فهم جایگاه این کتاب، بعد از دو کتاب («انقلاب اسلامی، جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما») باشد که مؤلّف محترم در رابطه با «جهان بین دو جهان» تألیف کردند و بر آن تأکید دارند. آری! تمرینی برای درک وجود و هستی خود.
5- در درک هستیِ خود با امری روبهرو هستیم که در عین «ظهور»، در «خفا» است. به همان معنایی که در ادعیه خطاب به حضرت حق داریم: «یا ظاهراً فِی بُطُونه و یا باطِناً فِی ظُهُوره» و چنین احساسی از …












