نویسنده در این بخش به بررسی تاریخ تأسیس حکومت عباسی، شیوههای حکومتی و تهدیدات پیش روی آنان میپردازد و در ادامه نگاهی به رابطه و مواضع متقابل عباسیان با علویان و همچنین رابطه آنان با مردم میاندازد.
مؤلف در ادامه به معرفی شخصیت، نسب، جایگاه علمی و میزان مقبولیت اجتماعی امام رضا(ع) و مأمون میپردازد و سپس به شرایط و اوضاع آن روز حکومت و مجموعه شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی (که خود به نوعی، زمینهساز این ماجرا بودند، پرداخته و در پایان این بخش دیدگاهها و تحلیلهای مختلفی پیرامون موضوع مطرح میسازد.
مؤلف در صدد دستیافتن به حقیقت و واقعیت در مسئله پیشنهاد خلافت و ولایتعهدی به امام رضا(ع) از سوی مأمون است. وی اولاً بر این نکته تأکید میکند که در منابع تاریخی، اجماع است که مأمون در ابتدای امر خلافت را به امام پیشنهاد داد ولی امام نپذیرفت و سرانجام پس از تهدید و با اکراه، ولایتعهدی را پذیرفت. نویسنده در ادامه این پرسشها را مطرح میسازد که مأمون در واگذاری خلافت تا چه میزان صداقت و جدیت داشت؟ موضعگیری امام در مقابل شرایط پیشآمده و ترفندهای مأمون چه بود؟ وی در طول بحث یازده موضع را به امام نسبت میدهد که خلاف انتظار مأمون بود و به همه برنامه و ترفندهای مأمون نتیجه عکس داد.
مؤلف برخی اقدامات مأمون را به عنوان نقشهای برای رسیدن به هدفی خاص ترسیم کرده و آنها را سوال گونه نقد میکند. در ادامه نیز اقوال و ابهامات پیرامون وفات و شهادت امام رضا(ع) را نقد و بررسی نموده و در نهایت به عنوان ضمیمه، تعدادی از اسناد تاریخی مانند نامه فضل بن سهل به امام، سند ولیعهدی، نامه مأمون به عباسیان، نامه عبدالله بن موسی به مأمون، نامه سفیان به هارون و قصیده امیر ابوفراس حمدانی به عبدالله بن موسی را به همراه سند آنها ذکر میکند.