سدرة المنتهی في تفسير قرآن المصطفی، مجموعه مباحث آیت‌الله حسن‌زاده آملی در تفسیر آیات سور مختلف قرآن کریم است که توسط گروهی از محققین از سایر آثار ایشان گردآوری و ارائه شده است. ویژگی مهم و بارز این‎ تفسیر‎، صبغه باطنی و عرفانی آن‎ است؛ به این معنا که بیشتر ناظر به رمزگشایی از‎ بواطن‎ آیات و مبتنی بر مبانی فلسفی و عرفانی‎ است‎.

ساختار

کتاب با تعلیقه‌ای به قلم آیت‌الله حسن‌زاده آملی و نیز مقدمه مختصر ناشر آغاز شده است. مباحث کتاب به‌ترتیب پیرامون سوره‌های فاتحة الكتاب، بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام و تعدادی دیگری از سور قرآنی است. شیوه ارائه مطالب بدین ‎صورت است که ابتدا آیه‌ای از سوره ذکر و سپس در ذیل آن عنوان موضوع مرتبط با آیه ذکر شده و با مباحثی مرتبط با آن موضوع در آثار مختلف نویسنده تکمیل شده است.

گزارش محتوا

کتاب حاضر‎، اولین‎ تفسیری است که از علامه حسن‌زاده آملی به چاپ رسیده است. گفتنی است ازآنجاکه‎ غالب آثار مؤلف‎، مشحون از‎ تفسیر‎ آیات قرآن‎ است‎، برخی‎ از شاگردان ایشان‎ درصدد جمع‌آوری این‎ تفاسیر‎ و تدوین آنها در قالب کتابی‎ مستقل با عنوان سدرة المنتهی برآمده‌اند‎.

خود ایشان در این رابطه در تعلیقه‌اش که در سال 1387ش، بر کتاب حاضر نوشته، چنین توضیح می‌دهد: «تفسیر عظیم‌الشأن سدرة المنتهی در تفسیر قرآن حکیم کریم که سالیانی از بیان و قلم این خدوم علم، حسن حسن‌زاده آملی به نفوس شیِّقه الی الکمال، القا و اهدا شده است، مأدبه‌ای الهی است که اینک با اسلوبی مرغوب و نظمی مطلوب به همت والای تنی چند از عزیزان فاضل و نائل به معارف الهی به زیور طبع متحلی شده است»

در بخشی از تفسیر سوره فاتحة الكتاب چنین آمده است: «در این موضوع که همه «بسم اللّه‎‎ الرحمن‎ الرحيم»های غیر از سوره فاتحه در«بسم اللّه‎ الرحمن‎‎ الرحيم» سوره‎ فاتحه‎ مندرجند‎، شیخ اکبر محی‌الدین طائی در آخر باب هفتادوسوم «فتوحات مکیه» در سؤال صدوپنجاه‌وچهارم گوید: «و بهره اولیا از بسمله، همان است که خداوند آنان‎‎ را آگاه گردانید بر آن از علم حروف و اسما و آن علم اولیا است‎ که تعلیم می‌گیرند آنچه را که خداند در حروف و اسما از خواص عجیبی که اشیا از آن‌ها‎ منفعل‎ می‌شوند، به امانت نهاده‎ است…» تا اینکه گفت: «پس‌از مردم کسی است که همه آنچه‎ که در بسم اللّه است به او داده شده که برای او مقام همه‎ اشیا‎ قیام می‌کند و بسم اللّه از این بنده به‌منزله «کن» نازل می‌شود و این بسمله آیه‌ای از سوره فاتحه است که از این آیه سوره‎‎ فاتحه‎ برمی‌آید، نه بسمله‌های سوره‌های دیگر‎ و اکثر‎ مردم از این امر بی‌خبرند. پس بسمله‌ای که از آن، ‎همه کائنات منفعل‎ می‌شوند، به‌نحو اطلاق، همان بسمله فاتحه است و اما بسمله‎ دیگر سوره‌ها برای امور‎ خاصی‎ می‌باشند».

در این عبارت‎ شیخ‎ به چند مطلب بسیار اساسی اشارتی‎ شده است: یکی به مقام شامخ علم حروف که علم اولیا است و حروف را خواص شگفت است و دیگر مقام «کن» عارف باللّه است‎ و دیگر‎ اینکه‎ بسمله، یعنی «بسم اللّه الرحمن الرحيم» فاتحة الكتاب، فوق بسمله‌های سایر سور است‎.

«یکی از مباحث مهمّی که البته به‌اجمال در این سوره‎ مطرح می‌شود، «حقیقت انسانیه» است. مؤلف در این‌باره‎‎ می‌نویسد‎: حقیقت انسانیت‎ به ‎اعتبار ربوبیتش برای بدن به‎‎عنوان‎ «روح» نامیده می‌شود؛ چون‌که روح مظهر ذات الهی از حیث‎ ربوبیت آن‎ ذات است و کلمه اله و الوهت و اللّه معنایش همان‎ ربّ و ربوبیت است‎ که «الحمد‎ للّه ربّ العالمين» و روح انسانی‎ همان روح اعظم نسبت به ‎غیر آن از دارندگان ارواح است و تغایر بین ‎‎روح‎ و بین بدنش به ضربی از اعتبار است»‎.

«سوره مبارکه بقره با عنوان «در اسرار‎ حروف‎ مقطّعه ‎» آغاز می‌شود. سپس به بحثی درباره «الف»، «علم و یقین» و «عدم تناهی کلمات وجودیه» می‌پردازد. در‎ ذیل آیه 13 از سوره بقره به مباحث مربوط به انسان کامل، خليفة اللّه و ملائکه پرداخته می‌شود‎. درباره‎ اینکه خليفة اللّه جامع جمیع‎ اسما است، می‌نویسد: در آیه مبارکهإنّي جاعل في الأرض خليفة (بقره: 30)»، به‌لحاظ تعدّد اسماء الهیه و اتّصاف‎ خلیفه به صفات مستخلف‎عنه‎، وجوب استمرار وجود انسان کامل‎ در زمین تمام است که پیوسته در افراد نوع انسان، فرد اکمل از جمیع‎ افراد کائنات در جمیع اسما و صفات جمالی و جلالی موجود است‎ تا نماینده حضرت‎ اله باشد»

«برخی دیگر از عناوینی که در سوره بقره بررسی می‌شوند، از این‎ قرار است: حدیث اشتقاق، اثبات عقول، فقرزدایی و استکمال، قرآن و عرفان و برهان از یکدیگر جدا نیستند، عروج‎ و ارتقای‎‎ انسان به مقام عقل، مصداق تام اسماء تکوینی و تعلیمی، مقام محمود، مراتب معراج، سرگذشت‎ انبیا در سرّ انسان، مرگ طبیعی و مرگ‎ اختیاری‎، قرب نوافل و فرائض»‎.

«در عنوان «بدن اخروی مکسوب و مکتسب است»، چنین‎ می‌خوانیم که انسان منحرف مطابق ملکات زشتی که اکتساب‎ کرده است در‎ قیامت‎ با‎ صوری که از آن ملکات‎ می‌باشند‎، محشور‎ می‌گردد و به‌صورت‎های آن حیوانات درمی‌آید؛ چنان‌که انسان‎ در صراط مستقیم نیز از ملکات حسنه‌ای که کسب کرده است، صور ارواح طیّبه‎ و ملائکه‎ عالین‎ و سیماهای شیرین دلنشین در صقع ذات او متحقق‎ می‌گردند‎ و با آن‌ها محشور خواهد بود؛ لذا بدن اخروی به مکسوب و مکتسب تقسیم می‌گردد کهلها ما كسبت و عليها ما‎ اكتسبت (بقره: 286) و این‎ ابدان را انسان با خود از این‎ نشئه می‌برد؛ یعنی‎ بذر و ریشه آن‌ها در اینجا تحصیل شده‎ است»‎.

«در سوره مبارکه آل عمران، اعتدال مزاج، راسخون‎ در‎ علم‎، فیوضات عالم قدس، اتحاد علم و وجود و نور، اثبات توحید، اسرار روایات‎، ملکات‎ صور برزخیه، تجلّی حقّ در صور کونیّه، تمثّلات نفس ناطقه، شأن رسولان‎ حق‎، اوصاف عرش و… مورد بحث‎ قرار گرفته است. نویسنده در بخشی‎ از‎ تفسیر‎ آیه 125، درباره‎ اتحاد انسان کامل با نفس رحمانی توضیح می‌دهد: «انسان‎ صعوداً‎ به‎ مقامی‎ می‌رسد که با نفس رحمانی اتحاد وجودی پیدا می‌کند و جمیع کلمات ‎وجودیّه نوریّه دار‎ هستی‎ به‌منزله اعضا و جوارح وی می‌شوند». سپس اضافه می‌کند: در اتحاد نفوس مکتفیه‎‎ و نفس‎ رحمانی‎ و عقل بسیط در صحف کریمه‎ اهل تحقیق محقّق است که صادر نخستین، نفس‎ رحمانی‎ است‎ و آن اصل اصول و هیولای عوالم‎ غیر متناهی و مادّه تعینات است و از آن به‎ تجلّی‎‎ ساری‎ و رقّ منشور و نور مرشوش نیز تعبیر شده است»

«در بخشی از تفسیر سوره نساء درباره ادبار عقل‎ چنین می‌خوانیم: ادبار عقل که‎ نسبت‎ بازماندگی و روی به‌سوی خود آوردن ممکن است، منبع جمیع شرّ است و ارتکاب نواهی‌اش از این‎ روی‎ است و سرّ آن این است که ممکن موجود مؤلف است‎ در عقل‎ از‎ دو چیز: یکی ماهیت او که عدم‎ و منبع‎ شرّ‎ است و یکی وجود که منبع خیر است‎. اکنون‎ در این وقت چون روی به‎ فاعل آورد جهت خیرش می‌افزاید و شرّش مغلوب‎ می‌شود، و چون به خود بازگردد جهت‎ عدمیّت‎ و شرّش فزون‎ می‌گردد‎ و خیرش‎ مغلوب می‌گردد و اشارت بدین دو جهت‎ در‎ کلام مجید آمده که:ما أصابك من حسنة فمن اللّه و ما أصابك‎ من‎‎ سيّئة فمن نفسك (نساء: 79)»

در تفسیر آیه 55 سوره مائده، به موضوع انسان کامل پرداخته شده است: «انسان در میان مرکبات به‌حسب نوع، صاحب اعدل امزجه است و در میان انسان‌ها انسانی که اعدل امزجه را دارد، انسان کامل است و در مرکز قرار دارد. بقیه مزاج‎ها هرچند در اعتدال به او نزدیک‎تر باشند، در صفات انسانی، در هوش، در ادراک، در فهم، در یافتن، در کمالات انسانی، در حضور و مراقبت و استکمال و جهات دیگر به او نزدیک‎ترند…».

دو نکته

  1. هر جا نیاز به ترجمه بوده به پارسی برگردانده و در ذیل متن آورده شده است. ترجمه آیات قرآن کریم، از ترجمه وزین و استوار دکتر ابوالقاسم امامی استفاده شده است
  2. نویسنده در نگارش مطالب، فراوان از روایات، عبارات و اشعار عربی استفاده کرده، ولذا خواننده برای ارتباط با مطالب نیازمند علم به زبان عربی است. برای استفاده حداکثری خوانندگان از این اثر ترجمه بخش‌های عربی در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است؛ به‌عنوان نمونه در نقل مطلبی از کتاب «سرح العيون في شرح العيون» با عنوان «حس مشترک، لوح نفس و لوح نقش»، تمام مطلب به عربی است که ترجمه آن در پاورقی ذکر شده است. گاه نیز از ترجمه صرف ‎نظر شده و به ارجاع به کتاب بسنده شده که ابیاتی از قصیده عینیه سید حمیری از آن جمله است.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=27714

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب