عدالت صحابه ، اثر سید علی حسینی میلانی، کتابی است فارسی با موضوع تاریخ و کلام شیعه. در این کتاب به بررسی نظریه عدالت صحابه نزد شیعیان و اهل سنت توجه شده و مؤلف دلائل اهل تسنن را مورد نقد قرار داده است. از نظر نویسنده «پایه اساسى مذهب اهل سنت عدالت صحابه است و سقوط این اصل موجب فروپاشى مذهب اهل سنت خواهد بود؛ ازاین‏رو، یکى از مباحث پراختلاف و چالش‌‍برانگیز میان شیعه و اهل سنت، بحث عدالت صحابه است»[۱]

ساختار
کتاب دارای فهرست مطالب، محتوای مطالب، خاتمه و فهارس اعلام (آیات، روایات، نام کتب و اماکن) و منابع است. نویسنده، به‌جز قرآن و نهج‌البلاغه، به صدوسی‌وچهار منبع ارجاع داده است؛ از جمله آنهاست: الاحتجاج طبرسی، احکام القرآن‌های ابن عربی و شافعی، إحياء علوم الدين غزالی، رجال کشی، الاستيعاب، أسد الغابة، الإصابة في تمييز الصحابة، البداية و النهاية ابن کثیر، تاریخ‌های طبری، یعقوبی، بغدادی، تاریخ الكبير بخاری و… و تفاسیر ابن ابی‌حاتم، ابن کثیر، آلوسی و…

گزارش محتوا
محتوای کتاب را می‌توان به چهار بخش کلی تقسیم کرد: نظریه عدالت صحابه، دلایل اهل تسنن بر نظریه عدالت صحابه (آیات قرآن، احادیث، اجماع، عقل)، بیان عدم عدالت برخی از صحابه و خاتمه. نویسنده، اهمیت چنین بحثی را این‌گونه بیان می‌کند: پیامبر خدا هم مانند سایر انسان‌ها روزی می‌میرد، ولی از طرفی هم رسالت او رسالت نهایی و جاودانی است؛ پس برای ابلاغ رسالتش نیاز به واسطه‌هایی هست؛ صحابه رسول خدا(ص) واسطه میان ایشان و مسلمانانى هستند که افتخار حضور و دیدار آن حضرت را نداشته‌اند. گزینش واسطه‌های مورد اعتماد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا آنان انتقال‌دهنده سخن و سنت پیامبر(ص) به کسانی که نبی خدا را ندیده‌اند و نسل‌های بعدی هستند[۲]

مشهور اهل سنت به وثاقت، عدالت و بهشتی بودن صحابه قائلند و برخی، تنقیص‌گر عدالت صحابه را زندیق می‌دانند. البته برخی دیگر از عالمان سنی، معتدل‌تر هستند و به عدم عدالت برخی از صحابه اقرار دارند[۳]

نویسنده، علت دفاع تمام‌قد برخی اهل تسنن از تمامی صحابه را جلوگیری از آشکار شدن چهره واقعی برخی از آنان بیان می‌کند و می‌گوید: آنها برای تحقق این هدف به برخی از کارهای ذیل دست زدند:

توصیه به توجیه اعمال ناشایست صحابه؛
حمل بر صحت کارهاى آنان؛
کتمان حقایق؛
تحریم بررسى احوالات صحابه و حکم به کفر و زندقه بودن این کار»[۴]
آیت‌الله میلانی پس از بیان معنی لغوی صحابه، مهم‌ترین معانی اصطلاحی این واژه را از نگاه اهل سنت، ‌چنین بیان می‌کند: صِرف دیدن پیامبر(ص)، صِرف معاصر بودن با پیامبر(ص)، مصاحبت طولانی با آن حضرت، تمامی اهل مکه و مدینه (نظر مشهور اهل سنت)، تمامی مسلمانان تا سال 120 هجری. او در میان بیان این تعریف‌ها نگاهی هم به چرایی تناقض‌گویی‌های سنیان در بیان معنای این واژه می‌اندازد[۵]و بیان می‌کند: «پر واضح است که هیچ‌یک از چهار گروه یادشده اهلیت واسطه بودن میان پیامبر اکرم‌(ص) و مسلمانانى که با فاصله زمانى از ایشان زندگى کرده‌اند را ندارند و هرگز براى رسیدن به سنت صحیح و تفسیر درست قرآن، نمى‌توان به سخن آنان اعتماد کرد»[۶]

او می‌نویسد: «اهل تسنن براى تثبیت دیدگاهشان درباره صحابه، به آیات، احادیث، اجماع و عقل تمسک کرده‌اند، که ما پس از بررسى آیات مورد استناد سنیان، وارد بررسى احادیث مورد استناد آنها خواهیم شد؛ احادیثى که اندیشمندان سنى براى اثبات عدالت صحابه نقل و به آنها استناد و استدلال مى‌کنند. پس از مقدارى بحث درباره این آیات و احادیث، در انتها – به‌اجمال – نمونه‌هایى از گناهان کبیره‌اى که بزرگان صحابه مرتکب شده‌اند را از کتاب‌هاى معتبر سنیان ذکر خواهیم کرد و پس از آن، به نقد و بررسى دلیل سوم و چهارم آنان، یعنى اجماع و عقل مى‌پردازیم و پس از بررسى ادله چهارگانه اهل سنت در عدالت صحابه نوبت به طرح آیات و احادیثى مى‌رسد که با آیات و احادیث مورد استناد سنیان تعارض دارند. تا بحث عدالت صحابه، به اتمام برسد؛ إن‌شاءالله. پیش از ذکر و بررسى آیات و احادیث، توجه به این نکته ضرورى است که آنان دیدگاه خود را از این آیات و احادیث اخذ نکرده‌اند، بلکه ابتدا مبنایى را در این‌باره تأسیس کرده‌اند و پس از آن، در تراشیدن دلایلى براى نظریه خودساخته خویش کوشیده‌اند؛ ازاین‌رو روشن است که هیچ‌یک از آیاتى که به آنها تمسک شده بر مدعاى آنان دلالت ندارد و احادیثى که مستمسک آنان قرار گرفته است، یا ساختگى است و یا از نظر محتوا و دلالت مخدوش است. این حقیقت با بررسى ادله سنیان به‌وضوح معلوم خواهد شد»[۷]

او در این بخش هفت آیه از آیات مورد استناد آنان در این‌باره را ذکر و رد می‌کند و در پایان می‌گوید: هیچ‌یک از این آیات بر مدعایشان دلالت ندارد[۸]

در بخش روایات هم سه روایت «أصحابي كالنجوم»، «الله الله في أصحابي» و «دعوا لي أصحابي» را از زبان آنان نقل کرده و به نقد می‌کشد[۹]او در بخش اجماع می‌نویسد: «برخى اندیشمندان سنى همچون ابن حجر و ابن عبدالبر، درباره قول به عدالت تمامى صحابه ادعاى اجماع کرده‌اند» و عباراتی از آنان را مبنی بر این امر ذکر می‌کند. سپس اشخاصی چون تفتازانى، مازرى شارح البرهان، ابن عماد حنبلى و شوکانى را نام می‌برد که بر غیر معصوم بودن صحابه تصریح کرده‌اند. وی عباراتی را از مالک بن انس و ابوحنیفه مبنی بر وقوع خطا در صحابه و غیر عادل بودن برخی از آنان، ذکر می‌کند[۱۰]

نویسنده در پایان با بیان دلیل عقلی اهل سنت بر عدالت تمام صحابه و نقد و رد آن، به بیان آیاتی می‌پردازد که دلالت بر عدم عدالت برخی از صحابه دارند. وی در بخش خاتمه عدم اعتقاد به عدالت تمامی صحابه را نتیجه می‌گیرد و بیان می‌کند که عالمان جدید اهل سنت نیز به آن پایبند نبوده و در رد این ادعا، به‌درستى و بدون تعصب قلم زده‌اند[۱۱]

وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدای کتاب و فهرست اعلام و منابع، در پایان آن ذکر شده است. ارجاعات در پاورقی آمده و پاورقی‌ها حاوی مطالب توضیحی درباره برخی مطالب هم هستند.

پانویس
متن کتاب، ص12
ر.ک: همان، ص13-15
ر.ک: همان، ص15-25
همان، ص25
ر.ک: همان، ص27-42
همان، ص43
همان، ص46
ر.ک: همان، ص55-188
ر.ک: همان، ص191-270
ر.ک: همان، ص273-278
ر.ک: همان، ص333

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=30352

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب