این کتاب در ۱۲۶ صفحه به موضوع حد و مرز الزام و اختیار در تربیت می پردازد. در مراکز آموزشی و تربیتی، حداقل دو سبک کلان مدیریتی تربیتی شیوع دارد که این کتاب به بررسی آن می پردازد. سبک اول با استفاده از همه ابزارات الزام و قرار دادن مخاطبان در سختی و فشار، قائل به شکوفایی و رشد حداکثری مخاطبین است و در مقابل سبک دوم از طریق معرفت بخشی و فرهنگ سازی و درونی سازی احساس مسئولیت، مخاطبین را به رشد، تشویق و رهنمود می سازد. طبیعتا هر دو سبک، دلایل زیادی به در تایید روش خود و نیز ضعف هایی بر طیف مقابل، روا می دارند. ابتکار جالب این کتاب، روش پرداخت به این دلایل است که آن را طی ۱۴ گفتگو به صورت رفت و برگشت در ۳۰ صفحه با قلمی روان، استدلالات و اشکالات و پاسخ های هر سبک به طیف مقابل را مطرح می کند.
اما یک نهاد آموزشی و تربیتی، میان این دو سر طیف در سبک تربیت چه کند و کدام را برگزیند؟ مهمترین نکته این است که این دو روش کلان، مانعه الجمع نیستند و راه های متعددی برای جمع میان این روش ها وجود دارد که این کتاب در ۱۰ صفحه ۶ راه حل ارائه می دهد. سپس کتاب به سراغ جوهر تربیت انسانی رفته و نقش عناصر موثر در آن از قبیل مجال آزاد و امکان تخلف، انواع جبر، انواع تبیین، نقش قانون، مهر و محبت در تربیت را به همراه نمونه هایی بیان می کند.
همچنین ۲ضمیمه در کتاب مطرح شده که در ضمیمه نخست، تربیت در پایه ی مراحل رشد با ۸زیرفصل در ۲۰ صفحه بررسی می کند و در ضمیمه دوم به کالبدشکافی قانون حضور و غیاب پرداخته و با بررسی پشتوانه های نظری آئین نامه به طرح پیشنهادی در مورد این قانون مبادرت می ورزد و برای آن ۶ مزیت بر می شمرد.