منهج الرشاد في معرفة المعاد، تألیف محمد نعيمطالقانى، از معدود کتابهايى است كه از معاد روحانى و جسمانى با استفاده از مبانى حكمى، عرفانى و تفسيرى بحث كرده است. مؤلف اگرچه به طور كلى در مباحث حكمى بيشتر از صدر المتألهين تأثير پذيرفته، اما در اين جا مباحث را به عنوان يك متكلم بيان كرده و به آراء و عقايد غياثالدين منصور دشتكى، ميرصدر شيرازى، محقق خفرى، ملا جلال دوانى، مولانا جمالالدين محمود سحاكى، عبدالرزاق لاهيجى و ميرداماد توجه داشته است. با اين وجود در همه جا مباحث معاد اسفار، شواهد الربوبيه و مبدا و معاد صدر المتألهين او را به تكاپو واداشته است.
كتاب منهج الارشاد آخرين اثر به جاى مانده، از ملا يغما طالقانى است كه در سال 1151ق تأليف شده است.
ساختار و گزارش محتوا
اين كتاب به طور كلى از يك مقدمه، پنج باب و يك خاتمه تشكيل يافته است كه تفصيل آن به اين شرح است:
مقدمه: حقيقت و ضرورت معاد، معاد در آيات قرآن، مراد از معاد روحانى و جسمانى، مبناى اثبات كنندگان معاد، معاد بدن، معاد نفس، جواز انعدام عالم و امتناعش، نقد كلام حكماء در امتناع انعدام عالم، امتناع اعادة المعدوم و نقد كلام متكلمين در اين زمينه و در نهايت نتيجهگيرى مؤلف از مباحث فوق.
- اثبات نفس و بيان انيت آن و تحديد نفس: شرح كلام شيخ الرئيس در طبیعیات شفاء و كلام خواجه نصير طوسى در شرح اشارات و رد شبهات وارده است.
- بيان حقيقت نفس و ماهيت آن:
- الف) تأويل روايات مربوط به نفس و روح و شرح نظر حكماء در ماهيت نفس.
- ب) بيان خصائص انسان؛ مانند عقل، اختيار، خجالت و…
- ج) توضيح علم و حقيقت آن، اتحاد عاقل و معقول و توجيه اين نظريه.
- د) افعال انسان و کیفیت ارتباط نفس به بدن.
- تعديد قواى نفس: اثبات قواى پنجگانۀ ظاهرى نفس(حس لامسه، ذائقه، شامه، سامعه و باصره) حس مشترك و حواس باطنى و شرح احكام آنها طبق مسلك حكماء.
- الف) اثبات حدوث نفس با حدوث بدن؛ بيان حال نفس بعد از فساد بدن؛ بررسى آيات و روايات مربوط به حدوث و بقاء آن.
- ب) تعريف تناسخ و اثبات بطلان آن.
- ج) بيان احوالات نفس بعد از فساد بدن(سعادت، شقاوت، لذت عقليه، ثواب و عقاب)
- اثبات معاد جسمانى و پاسخ به شبهات مطرح شده است.
خاتمه:الف) پاسخ به شبهات منكرين معاد جسمانى.
ب) احوالات روز قيامت نظير: نفخ الصور صراط، اعراف، سور، كتاب، ميزان، حساب، سؤال، حوض، شفاعت، جنت و دوزخ.
ج) اصناف اهل آخرت و احكامشان(خلود در جنت و دوزخ و اثبات آنها و…).
ویژگیها و معايب كتاب
گرچه مؤلف با آراء و نظرات محققین حكيم؛ مانند صدر المتألهين آشنا بوده، اما در بحث معاد معتقد است، «ان الشخص الانسانى عبارة عن مجموع النفس و البدن و المركب منها».
به همين دليل مرگ را انقطاع نفس از بدن دانسته و معاد را اينگونه شرح مىدهد: «عود تعلق النفس ببدنها الاصلى مرة اخرى بعد جمع اجزاء البدن و لا سيما الاجزاء الاصلیه منه و عود تأليف البدن كرّة بعد اولى بهيئته الاولى كما يدل عليه الايات و الاخبار».[2]
به اين ترتيب با نظر متكلمين(كه قائل به معاد مادى هستند) موافقت كرده و به شبهات وارده جواب مىدهد.






