پنجاه درس اصول عقايد براى جوانان، اثر آيتالله ناصر مكارم شيرازى (متولد شيراز 1305ش) است كه در آن، يك دوره عقايد اسلامى از توحيد تا معاد را بهصورت آموزشى براى نسل نو توضيح داده است.
نگارش اين اثر، در سال 1362ش، به پايان رسيده است.
ساختار
كتاب حاضر، رساله مختصرى است و از مقدمه ناشر و متن اصلى، شامل 5 بخش و هر بخش مشتمل بر ده درس تشكيل شده است.
روش نویسنده در اين كتاب، استدلالى – كلامى است و از ادله عقلى و نقلى هر دو بهره برده است.
گزارش محتوا
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
- ناشر در مقدمهاش – كه در تاريخ دهم فروردين 1370 نوشته – يادآور شده است: هدف ما اين است كه مجموعهاى دقيق و مستدل و درعينحال جالب و شيرين از اعتقادات خالص اسلامى در اختيار همگان، بهويژه نسل جوان، قرار گيرد تا بتوانند در اين شرايط خاص انقلاب اسلامى، خود را بسازند و ايمانى نيرومند كه در اعمال و رفتار آنها پرتوافكن باشد، فراهم آورند و هم مقدمهاى باشد براى مطالعات بيشتر. اين مجموعه كه با دقّت و ظرافت و ابتكار خاصّى تهيّه شده، مىتواند راهگشاى همه كسانى باشد كه مىخواهند اصول عقايد اسلامى را در فاصله كوتاهى فراگيرند يا تدريس كنند.
- اين مجموعه در پنج قسمت به قلم حضرت آيتالله ناصر مكارم شيرازى كه از پيشگامان بحثهاى عقيدتى از حدود چهل سال پيش در حوز علمیه قم هستند، تهيه شده و براى همه جستجوگران اين راه مفيد و سازنده است… اين دروس براى شاگردان دوره راهنمايى تا سال آخر دبيرستان – براى پسران و دختران – قابل استفاده است، همچنين براى تمام كسانى كه اطلاع درستى از اصول عقائد اسلامى ندارند. در نظر گرفتن جوائز براى كسانى كه از عهده امتحان برآيند و يا آيات را با ترجمه بهخوبى حفظ كنند و در جلسه بخوانند، بسيار بمورد است. احتمال قوى دارد دانشآموزان اين دروس، سؤالاتى درباره خداشناسى كنند كه پاسخ آن در اين دروس نباشد؛ براى پاسخ آنها به كتابهاى: «آفريدگار جهان»، «در جستجوى خدا» و «پرسشها و پاسخهاى مذهبى» مراجعه فرماييد.
- نگاهى به آسمان تيره شب مىدوزيم، يك پرنده استثنايى را در لابهلاى پردههاى ظلمت همچون شبح اسرارآميزى مىبينيم كه با شجاعت تمام به هر سو براى پيدا كردن طعمه خويش در پرواز است. اين پرنده همان «شبپره» يا «خفاش» است كه همه چيزش عجيب است، امّا پروازش در دل تاريكى شب از همه عجيبتر. حركت سريع خفاش در تاريكى شب بدون برخورد به مانع، بهقدرى شگفتانگيز است كه هر قدر درباره آن مطالعه شود، اسرار تازهاى از اين پرنده اسرارآميز به دست مىآيد. اين پرنده در ميان تاريكى با همان سرعت و شجاعتى حركت مىكند كه كبوتر تندپرواز در دل آفتاب و مسلماً اگر وسيلهاى براى اطلاع از وجود موانع نداشت، خيلى دستبهعصا حركت مىكرد. اگر او را در تونلى تاريك و باريك و پرپيچوخم كه آن را به دوده آغشته باشند رها سازند، از تمام پيچوخمها مىگذرد، بدون اينكه حتى يك بار به ديوار تونل برخورد كند و ذرهاى دوده روى بال او بنشيند. اين وضع عجيب خفاش، معلول خاصیّتى در وجود او است شبيه خاصیّتِ رادار.
- قرآن مجيد در مسئله جبر و اختيار صراحت دارد و بهوضوح آزادى اراده انسان را اثبات مىكند و صدها آيه در قرآن در زمينه آزادى اراده انسان آمده است: الف)- تمام آياتى كه در آن امر و نهى و تكليف و برنامه آمده است، همه دليل بر اختيار و آزادى اراده انسان است؛ چراكه اگر انسان مجبور بود، امر و نهى، لغو و بيهوده بود.
- ب)- تمام آياتى كه سخن از ملامت بدكاران و مدح و توصيف نيكوكاران مىگويد، دليل بر اختيار است؛ چراكه در صورت جبر، هم آن ملامت و هم آن مدح و ستايش معنى ندارد.
- ج)- تمام آياتى كه سخن از سؤال در روز قيامت و محاكمه در آن دادگاه و سپس پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ مىگويد، دليل بر اختيار است؛ چون در فرض جبر تمام اينها نامفهوم و سؤال و محاكمه و مجازات بدكاران ظلم محض است.
- د)- تمام آياتى كه سخن از اين مىگويد كه انسان در گرو اعمال خويش است مانندِ: «كل نفس بما كسبت رهينة» ؛ «هر انسانى در گرو اعمال خود مىباشد» و «كل امرىء بما كسب رهين»، «هر فردى در گرو اعمالى است كه انجام داده» و مانند اينها بهروشنى اختيار انسان را ثابت مىكند.
- ه)- آياتى مانند: «إنا هديناه السبيل إمّا شاكراً و إمّا كفورا» ؛ «ما راه را به انسان نشان داديم، خواه شكرگزارى كند يا كفران» نيز دليل روشنى بر اين مدعاست…
- پيامبر اكرم(ص) در زمينه برنامههاى اجرايى هرگز اجازه نداد كه از منطق «هدف وسيله را توجيه مىكند» استفاده كنند، براى رسيدن به هدفهاى مقدّس به دنبال وسائل مقدّس بود، صريحاً مىگفت «و لا يجرمنكم شنآن قوم على ألا تعدلوا» ؛ «دشمنى با هيچ گروه نبايد مانع شما از اجراى عدالت گردد». دستوراتش در زمينه رعايت اصول اخلاقى در ميدان جنگ، عدم تعرض نسبت به غير نظاميان، از بين نبردن نخلستانها و درختان، آلوده نساختن آب آشاميدنى دشمن و رعايت نهايت محبّت با اسيران جنگى و دهها مانند آن، روشنگر اين واقعيّت است.
- شك نيست كه ما در مسائل اسلامى نياز به رهبر داريم و با عدم وجود پيامبر و غيبت جانشين او، مسئله رهبرى متوقف مىشود و با توجّه به اصل خاتميّت، انتظار ظهور پيامبر ديگرى را نيز نمىتوان داشت. آيا اين امر ضايعهاى براى جامعه اسلامى نيست؟ در پاسخ مىگوييم براى اين دوران نيز پيشبينى لازم در اسلام شده است و از طريق «ولايت فقيه» است كه رهبرى را براى فقيهى كه جامعالشرايط و داراى علم و تقوى و بينش سياسى در سطح عالى باشد، تثبيت كرده است و طريق شناخت چنين رهبرى نيز بهروشنى در قوانين اسلام ذكر شده؛ بنابراین از اين ناحيه نگرانى وجود نخواهد داشت. بنابراین ولايت فقيه همان تداوم خط انبيا و اوصياى آنها است. رهبرى فقيه جامعالشرايط دليل بر اين است كه جوامع اسلامى بدون سرپرست رها نشدهاند.