کتاب صد زن صد داستان

سیره پیامبران و اوصیاء (ع) این بوده که بعضاً احکام و قوانین الهی و تاریخ پیشینیان را جهت درس گرفتن و عبرت انگیزی در قالب داستان و قصه و با نفوس قدسیه خویش که متناسب بود با روح و روان عامه مردم، انذار و بشارت می‌دادند.
چون این خوبان به واضح می‌دانستند، داستان‌های جذاب فطرت خفته بشر را بیدار می‌کند از طرفی بهتر در شعور باطن (نفوس) مستقر می‌شود، بخاطر اینکه بیشترین اعمال و رفتار از این نیروی قوی یعنی ضمیر باطن سرچشمه گرفته، به گذشت زمان به شکل کردار و رفتار ظهور و بروز می‌کند.
معمولاً انسان علاقمند است. سرگذشت خویش، همچنین مقاصد و نیات و روحیات گذشته خود را به هر نحوی که بداند کسانی هستند احساساتش را ادراک کنند، سعی دارد به شکل شفاهی یا کتبی داستان بلند و کوتاه و یا کلام موجز «آنچه نباید دلبستگی نشاید» یا در مضامین شعر:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
بود آیا که در میکده‌ها بگشایند گره از کار فروبسته ما بگشایند
و یا با کنایه «به در می‌گوید دیوار بشوند» که حد امکان متناسب با اغراض خویش باشد بیان می‌کند مثلاً « ای روزگارای دنیاای افسوس!» هر چند جمله ناتمام بنظر می‌رسد یا شاید گفته شود این‌ها نمی‌شود داستان، اما همین چند کلمه در آن مفاهیم و معانی وسیع نهفته است که می‌شود داستان‌های بسیار در آورد.
همچنین گاهی با حرکات اعضاء بدن و ایماء و اشاره حتی با نگاه معنادار به مخاطب خود می‌رساند که از چه اعمال و گفتار و الفاظی رنج می‌برد و یا خوشحال است، از فحوای این اعمال و افعال رفتار شناسان روحیات فرد مذکور را تشخیص می‌دهند، به عبارتی از اثر پی به مؤثر می‌برند، این‌ها همه حکایت‌های پنهان انسان می‌باشد. که به نحوی می‌خواهد ناگفته‌های درون خود را بیرون افکند، اگر مقدور نشد با خودش صحبت می‌کند یا در خواب بی اختیار بیان می‌کند، بعضی مواقع همین حبس کردن ناگفته‌ها موجب مشکلات و عقده‌های روانی می‌شود.
و همین طور گاهی اوقات پیش می‌آید که انسان در وجودش دردها و نیازهایی احساس می‌کند و در جستجوی درمان کننده ای واقعی و محرم اسرار می‌گردد که کاملاً بفهمد که وی چه می‌خواهد.
حتی مواردی ثابت شده که بعد از مرگ در عالم برزخ وضعیت خود را در خواب برای دیگران توصیف می‌کند.
چنانچه خوب دقت شود غالب خشم‌ها و غضب‌ها و کینه‌ها و حسادت به همنوعان بخاطر محرومیت‌ها، ناکامی‌ها و شکستهای بایگانی شده در ضمیر ناخودآگاه است. که می‌توان این‌ها را سرگذشت‌هایی تلقی کرد که هنوز ارضاء نشده و شخص ورد نظر در کمین تشفی آن می‌باشد که در این موارد حد معقول باید وسایل نیازش را فراهم کرد و گرنه مشکل آفرین خواهد بود.
همینطور کردار و افعال و الفاظ مثبت دلیل بر شادی و خوشحالی انسان را می‌رساند که قبلاً نیازهایش تأمین شده و یا خواهد شد، ظاهراً مشکلی ندارد که در عالم خارج منعکس می‌شود، به سخن دیگر خواسته‌های درونی او لبیک گفته شده است.
در یک کلام بیشتر زندگی انسان را حکایت‌ها و داستان‌های خوب و بد فراگرفته است.
قابل ذکر است موارد فوق الذکر در افراد نادر صادق نیست آن‌هایی که مطابق دستورات الهی کاملاً تربیت و تزکیه شده‌اند بر تمایلات خویش مسلط هستند، ارضاء یا عدم ارضاء نفس یا رفتار مثبت و منفی دیگران آن‌ها را از مسیر حقیقی‌شان منحرف نمی‌کند البته این بزرگان داستان‌های الهی وعارفانه دارند که این تعداد افراد خیلی اندک‌اند!!؟؟
ضمناً در مجموعه داستان‌ها سعی شده به توحید، نبوت، معاد و نکات دقیق امامت معصومین (ع) که هدایت واقعی در تفسیر کننده حیات حقیقی از این خاندان پاک نشأت می‌گیرد اشاره شود تا بر روح و روان اثر پذیری بیشتری داشته باشد، که شاید مورد رضای حق تعالی واقع شود.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=34697

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب