کمتر روایتی است که در رابطه با دیگر زنان عاشورایی نقل شده باشد و این قابل تأمل است؛ چراکه از یک سو، عظمت و جایگاه و شعاع پرنور حضور و اثرگذاری زینبکبری سلاماللهعلیها به حدی است که دیگران در سایه او قرار میگیرند و از سوی دیگر در منابع تاریخی، شرح مستند قابل عرضهای در مورد ایشان وجود ندارد و یا استخراج نشده است. در این کمبود مطلب، دیدن کتابی با عنوان «فاطمه عاشورا» غنیمت است؛ کتابی که در عین اطلاعرسانی، متنی جذاب و خواندنی دارد و شیرینی نثری شیوا و پرمحتوا را خط به خط و ورق به ورق به مخاطب منتقل میکند.
محمدرضا سنگری روایت میکند از فاطمه صغری سلاماللهعلیها، دختر امام حسین علیهالسلام؛ از روزی که به اندازه یک سال درد و رنج و غم و حرمان داشت. از بیوگی فاطمه در شهادت همسرش حسن مثنی و فرزندان به یتیمی نشستهاش.
در فرازهای مقدماتی کتاب آمده است: «این کتاب، روایت آن راوی است. روایت دختر کبرای عاشورا، فاطمه صغری. روایت مظلومهای که در غبار غفلت، از او نگفتهایم، از او نشنیدهایم و باید از او گفت، از او شنید، با او دید، با او رفت. … این کتاب، راوی روایتگر عاشوراست. دختری که پیوندگاه عاشورا و بقیع است».
کتاب فاطمه عاشورا با شیوهای تحلیلی- تحقیقی، اما بیانی مخاطبپسند آغاز میشود. فصل ابتدایی کتاب بررسی فرزندان پسر سیدالشهدا علیهالسلام با ذکر نام و مشخصات آنهاست. در فصل بعد، دختران امام حسین علیهالسلام، به جز فاطمه صغری، به تفکیک و بادقت ذکر شده و حتی موارد نادرست و روایتهای غلط مورد بررسی قرار گرفتهاند. در انتهای هر فصل نیز منابع و مصادر ذکر شده است….

















