شیخ «الشريف حاتم العوني» یکی از منتقدین وهابیت می باشد، و بر اساس کتاب و سنت و سلف اثبات کرده که طریق و مسلک وهابیت، نسبتی با منهج سلف صالح ندارد. یکی از کتاب های نویسنده در نقد وهابیت کتاب «العبادة بوابة التوحید و بوابة التکفیر» می باشد. این کتابچه در 18 صفحه توسط «مرکز النماء للبحوث و الدراسات» به چاپ رسیده است.
نویسنده در این کتاب به تعریف صحیح عبادت و معیار آن پرداخته است، چرا که این موضوع، علت و سر منشأ بسیاری از تکفیرهای وهابیان می باشد. وی معتقد است که تنها با مشخص کردن معنای عبادت می توان مؤمن موحد را از کافرِ مشرک تفکیک کرد.
اهمیت این موضوع در نظر نویسنده تا جايی است که وی دوست داشته در این موضوع کتاب مفصلی را بنویسد، اما به دلیل مشغله زیاد و تأخیر در زمان نشر کتاب، تصمیم گرفته تا بر خلاف عادت رائج در تحقیقات دیگر، ابتدا خاتمه و مهم ترین نتایج آن کتاب را به صورت مختصر چاپ کند، و سپس به نوشتن تفصیلی موضوع عبادت در قالب کتاب اقدام کند. نویسنده انتشار این کتاب به صورت خلاصه را یک وظیفه واجب به عهده خود ذکر می کند، و شیوه نگارش آن را برای کسی که بدون تعصب تأمل کند، به صورت «توضیحی و مستدل» بیان می کند.
معنای عبادت
نویسنده برای عبادت دو معنای عام و خاص ذکر می کند.
معنای عام عبارتست از؛ «اسم جامع لكل ما يحبه الله ويرضاه من الأقوال والأعمال الظاهرة والباطنة»؛ «اسمی جامع است برای همه آن چه که خداوند آن را دوست دارد و از آن راضی است؛ از اقوال و اعمال باطنی و ظاهری»
تعریف فوق هم شامل عبادات محض مانند «نماز و روزه» می شود، و هم شامل عبادات مباحی می شود که در آن می توان نیت تقرب به خداوند را ذکر کرد، مانند «دوست داشتن به خاطر خداوند و شکرگذاری برای او به دلیل نعمت هایی که از آن بهره مند شده است»
نویسنده معتقد است تعریف فوق به دلیل عام بودنش، (که هم نماز و روزه و هم عبادات مباح را در بر می گیرد) شامل موضوع «توحید عبادت و شرک عبادت» نمی شود.
معنای خاص عبارتست از؛ «ﺗﻌﻈﻴﻢُ اﻟﺬي ﺑﻴﺪﻩ اﳋﻠﻖُ أو اﳌﻠﻚ أو اﻟﺘﺪﺑﲑ أو اﳌﺘﺼﻒُ ﺑﺎﻟﻜﻤﺎل اﳌﻄﻠﻖ و هذه هی خصائص الربوبیة»؛ «تعظیم کردن برای کسی است که خلق کردن، یا فرمانروایی، یا تدبیر کردن به دست اوست، یا متصف به کمال مطلق است، و اینها همان خصائص ربوبیت هستند»
یا در معنای خاص عبادت بگو؛ «العبادة هی تعظیمک (بالحب والخوف والرجاء) المتصف بشيء من الخصائص الربوبیة»؛ «عبادت یعنی تعظیم تو (به وسیله حب و خوف و رجاء) برای کسی که متصف به چیزی از خصائص ربوبیت باشد.
عبادت به معنای خاص
در عبادت به معنای خاص، نیت مهم ترین رکن محسوب می شود، چرا که این نوع از عبادت، یا «توحید» یا «شرک اصغر به دلیل ریاء در عمل» و یا «شرک اکبر به دلیل اختصاص موضوعی از خصائص ربوبیت برای غیر خداوند» می شود، و نویسنده این موضوع را در قالب دو مثال از اعمال جوانحی «عمل قلبی» و اعمال جوارحی ذکر می کند.
اعمال جوانحی «عمل قلبی»
دوست داشتن یکی از اعمال قلبی و جوانحی محسوب می شود. ولیکن بین دوست داشتن خداوند و دوست داشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرق وجود دارد. دوست داشتن خداوند متصف به خصائص ربوبیت است، ولی دوست داشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به دلیل دوست داشتن خداوند است. از این رو دوست داشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله) هر چقدر بیشتر باشد، موجب ازدیاد ایمان است. و اگر کسی پیامبر (صلی الله علیه وآله) را به دلیل یکی از خصائص ربوبیت، دوست داشته باشد، مشرک می شود.
اعمال جوارحی
سجده کردن یکی از از اعمال جوارحی محسوب می شود. ولیکن سجده حضرت یعقوب (علیه السلام) و فرزندان ایشان بر حضرت یوسف (علیه السلام) بدین جهت که توام با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت حضرت یوسف (علیه السلام) نبوده است، نه تنها عبادت خداوند است و از مصادیق شرک تلقی نمی گردد، بلکه در آن شبهه شرکی وجود ندارد.
در شریعت پیامبر (صلی الله علیه وآله) اگر چه سجده برای غیر خداوند فعلی حرام است، ولی تلازمی میان حرمت و شرک وجود ندارد، و زمانی شرک محقق می گردد که غیر خداوند را متّصف به یکی از خصائص ربوبیت بداند. بنابراین نمی توان مسلمانان را به مجرد انجام صرف عمل عبادی مورد تکفیر قرار داد.
اختصاص دادن خصائص ربوبیت برای غیر الله
نویسنده در ادامه به نکته مهمی در ارتباط با صرف کردن خصائص ربوبیت برای غیر خداوند اشاره می کند، و آن را به دو صورت تقسیم می کند:
اول: اعتقاد به مستقل بودن کسی غیر از خداوند؛ مانند بعضی از ادیان وثنی و شرکی، که این قسم شرک صریح است.
دوم: اعتقاد به این که غیر از خداوند، در مالکیت و تدبیر و خالقیت با خداوند منازعه کند، بدون این که از طرف خداوند مأذون باشد. این قسم نیز شرک است چنان که عرب جاهلیت و بیشتر مشرکان عصر رسالت به این نوع از شرک دچار بودند. آنان هر چند مالک و خالق و مدبر اصلی را خدا می دانستند، اما معتقد بودند که بت های ایشان نیز تأثیر گذار هستند. چنان که آیات قرآن بر این مطلب دلالت دارد و نویسنده آیات را ذکر می کند.
نویسنده در ادامه بیان می کند که اگر کسی قائل باشد شخصی در تحت عنایات پروردگار و تحت ملک او و با اذن پروردگار قابلیت تصرف و تدبیر را دارد، این عقیده با توحید تعارض ندارد؛ چرا که برای خداوند ملائکه ای وجود دارد که موکل رزق هستند، و یا خداوند برای برخی از بندگانش هم چون حضرت عیسی (علیه السلام) با اذن خودش اجازه تصرف در امور را قرارداده است؛ و این موضوع به تصریح آیات قرآن شرک نمی باشد.
نویسنده در ادامه با توجه به آیات قرآن و سخن مفسرین، به اعتقاد وهابیت، «که شرک مشرکین جاهلیت را تنها در شرک الوهی منحصر کرده اند» اشکال وارد می کند و می نویسد اگر کسی بگوید که شرک کفار تنها در عبادت بود و در ربوبیت آن ها موحد بودند؛ مخالف قرآن سخن گفته است، چرا که قرآن در آیه 111 از سوره مبارکه إسراء می فرماید: « … وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ» یعنی مشرکان معتقد بودند که خداوند سرپرستانی گذاشته که آن ها به صورت استقلال عالم را اداره کنند، و این دلیل بر شرک ربوبی مشرکان است، چنان که سخن مفسرین ذیل آیه فوق بر این مسئله دلالت می کند.
نویسنده در پایان دو نکته مهم از مباحث فوق را به صورت جداگانه بیان می کند؛
در نکته اول دو موضوع را بیان می کند. اولا شرک مشرکین جاهلیت و کفار، هم در الوهی و هم در ربوبی بوده است. و ثانیا مسلمانانی که اهل شهادتین هستند، را نمی توان به مجرد صرف انجام عمل عبادی، «مانند سجده کردن» تکفیر کرد.
دوم اینکه در اسلام تلازمی میان حرمت و شرک وجود ندارد، چنان که سجده تکریم اگر چه در شریعت اسلام حرام است، ولیکن این سجده شرک نیست و انجام دهنده آن مشرک نمی شود.
نویسنده معتقد است با توجه به آن چه در این نوشتار نسبت به معنای عبادت بیان کرده است، اختلافات برطرف می گردد. و از خداوند درخواست و مسئلت می کند که قلب هایمان را بر حق الفت دهد و از تقصیر و خطاهایمان در گذرد والله أعلم.