ظهور داعش و اقدامات جنایتکارانه آن ابعاد داشته است، در این میان رسانهها، محققان، نویسندگان، مترجمان و مولفان بسیاری از داعش و اقدامات آن نوشتهاند، کتابهای بسیاری در سراسر جهان منتشر شده است، در این میان یکی از گونههای مهم و مورد توجه انتظار خاطرات افرادی است که یا اسیر داعش شدهاند و یا به نوعی موفق به ورود به درون آنها شدهاند. یکی از کتابهای قابل توجه از این دست آثار «آخرین دختر» خاطرات نادیا مراد دختر ایزدی گرفتار در دست داعش است که پس از رهایی از دست داعش به سازمان مل رفت، کتاب خاطرات خود را منتشر کرد و برنده جایزه صلح نوبل شد. نادیا مراد در روستای کوجو در شمال عراق به دنیا آمد. او میخواست هم معلم تاریخ شود و هم آرایشگر، اما زندگیاش در اگوست 2014 با حمله داعش به این روستا دگرگون شد. داعشیها بعد از کشتار جمعی مردها، زنها و دخترها را در بازار بردهی موصل فروختند. نادیا به عنوان برده جنسی بین چندین داعشی دستبهدست، ولی در نهایت موفق به فرار شد. او داستانش را برای جهان تعریف کرد به این امید که روزی داعش و حامیانش را به دادگاه بکشاند. انتشارات کتاب کوچه اخیراً کتاب «آخرین دختر» را با ترجمه محبوبه حسینزاده منتشر کرده است. این کتاب که با مقدمه امل کلونی وکیل نادیا مراد همراه است، واکنشهای بسیاری در سطح جهان به همراه داشته است، منتقد روزنامه نیویورک تایمز درباره این کتاب مینویسد: این زندگینامه ویرانگر، روایت جسورانه تجربه نادیا مراد است از همدستی کسانی که شاهد رنج دیگران بودند ولی به آن تن دادند و سکوت کردند. همچنین روزنامه واشنگتن پست درباره این کتاب نوشته است: نادیا مراد در این کتاب ظلمی را مقابل چشمانمان به تصویر میکشد که خانوادهاش و جامعه آسیبپذیر ایزدی را تقریبا نابود کرد. این زندگینامه شجاعانه گام مهمی است در راستای مجازات کسانی که مرتکب چنین جنایات هولناکی شدند. خبرگزاری تسنیم به مناسبت انتشار این کتاب گفتوگو با مترجم کتاب داشته است، محبوبه حسینزاده معتقد است که «آخرین دختر» درسهای خوبی برای مخاطبان ایرانی خواهد داشت، به ویژه آنهایی که در سالهای اخیر برطرف شدن مشکلات کشور را در سایه رابطه با آمریکا مطرح میکنند، چرا که وقایع این کتاب به ما نشان میدهد قرار نیست با رابطه با آمریکا چیزی برای کشورهای خاورمیانه تغییر کند و به زندگی در صلح برسیم. متن این گفتوگو به شرح ذیل است: * تسنیم: «آخرین دختر» روایت نادیا مراد از گرفتاری در چنگال داعش چه چیز متفاوتی از سایر کتابهای مرتبط با داعش داشت که ترجمه آن برای شما جذاب شد؟ جذابیت ویژهای که این کتاب برای من به شخصه داشت، این بود که نادیا مراد پس از وقوع این وقایع حاضر نشد، نقش قربانی را پذیرد و شروع به مبارزه و فعالیت اجتماعی کرد، وی با وجود تمام محدودیتهای جامعه ایزدی درباره ماجرای تجاوز داعشیها صریح صحبت و تلاش میکند به سایر زنان قربانی نیز کمک کند تا منفعل نمانند، در صورتیکه او دختری ساده از روستایی دورافتاده با یک زندگی و تربیت معمولی بوده است. من صرفاً مترجم نیستم، در حوزه زنان نیز فعالیتهایی انجام میدهم، با این پیش زمینه ذهنی این کتاب برای من جذابیت ویژهتری نیز پیدا کرد، نگاه احتماعی به موضوع نیز کتاب را حائز اهمیت میکند، به ویژه در قسمتی که نادیا تعریف میکند، داعشیها مردان روستا را کشته بودند و زنان را سوار بر اتوبوس کرده و به موصل میبرند، شهری که زندگی عادی در آن جریان دارد، مردم خرید میکنند و هیچ کس واکنشی به حضور این زنان در چنگال داعش نشان نمیدهد. اینکه یک جامعه چه اندازه خشونت دیده که موجب شده نسبت به تحت خشونت قرار گرفتن قشری از آن جامعه بیتفاوت باشد، مسئله بسیار هولناکی است که در این کتاب با آن مواجه شدم. در نهایت به نظر من کتاب نادیا مراد میتواند عبرتهایی نیز برای جوامع متفاوت از جمله جامعه ما داشته باشد، نادیا در کشوری که سالها درگیر جنگ با کشورهای منطقه بوده بزرگ میشود، دوران تحریم را سپری میکند، با حضور آمریکا امیدی را که در حقیقت سرابی بیش نبود، تجربه و تصور میکند که اتفاقات خوب در راه است، اما وضعیت بسیار بدتر از گذشته میشود و … این وقایع به ما نشان میدهد قرار نیست با رابطه با آمریکا چیزی برای کشورهای خاورمیانه تغییر کند و به زندگی در صلح برسیم. * تسنیم: از کتاب «آخرین دختر» استقبال خوبی در جوامع بینالملل انجام شد، واکنشهای مختلفی به کتاب ایجاد شد و میتوان گفت، این کتاب یکی از موفقترین کتابهای نوشته شده درباره داعش است، به نظر شما چه چیزی این کتاب را به یکی از موفقها تبدیل و موجب شد جایزه صلح نوبل به نادیا مراد اختصاص یابد؟ به نظر من مخاطب با مطالعه این کتاب متوجه میشود که سراسر کتاب واقعیت است. نادیا تلاش نکرده تا خود را قهرمان نشان دهد، او در جایی میگوید: سختترین کاری که تصمیم گرفتم انجام دهم این بود که واقعیت را درباره خود بگویم، نادیا تا مدتی پس از فرار از دست داعش ماجراهایی که برایش به وجود آمده بود را کتمان میکرد، چرا که نمیدانست در جامعه ایزدی چه چیزی انتظارش را میکشد، بعد شروع میکند واقعیتها درباره خودش را بگوید، او حتی اشاره میکند که بسیاری از زنان در دوران اسیری در دست داعش مبارزه میکردند اما او خود را تسلیم کرده بود و بارها پس از آزادی بدنبال علت این تسلیم شدن گشته است. در واقع کتاب «آخرین دختر» روایت کسی است که به رغم مشکلات بسیار تلاش میکند تا داعش را به دادگاه بینالمللی بکشاند، او تلاش میکند تا وضعیت زنان بازمانده را تغییر دهد.ما به برخی از واکنشهای رسانهای به انتشار این کتاب در پشت جلد اشاره کردهایم.