آشنایی با قرآن کتابی از مرتضی مطهری (م ۱۳۵۸ ش) است. مطهری در این مجموعه چهارده جلدی به زبان فارسی به تفسیر قرآن پرداختهاست.
معرفی
شناخت قرآن ـ نامی که خود استاد برای آن سلسله سخنرانیها انتخاب کرده بودند ـ بنا بود مدخلی باشد برای یک رشته از بحثهای عمیق و اساسی عقیدتی که عبارت بود از: خدا در قرآن، قرآن در قرآن، پیامبر در قرآن، انسان در قرآن، تاریخ در قرآن، شناخت در قرآن و… که مجموعهای پرشماره و غنی از معارف و اندیشههایی را که در اسلام، این آخرین و کاملترین پیام الهی مندرج است در برمیگرفت.
کتاب حاضر سلسله مباحث تفسیری مرتضی مطهری در قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران است که عمدتاً در بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ خورشیدی تألیف شدهبود. مطهری در این مجموعه به تفسیر تمامی سورههای قرآن نپرداخته و فقط تفسیر برخی از سورهها یا بخشی از آیات یک سوره را مورد بررسی قرار دادهاست. جلد اول این مجموعه مقدمه و پیشدرآمدی بر شناخت قرآن است؛ و از جلد دوم تا چهاردهم به تفسیر قرآن پرداخته میشود.
ساختار
ساختار این کتاب عبارت است از:
جلد اول: مقدمه و پیشدرآمدی بر شناخت قرآن
جلد دوم: تفسیر سوره حمد و بخشی از سوره بقره
جلد سوم: تفسیر بخشی از سورههای انفال و توبه
جلد چهارم: تفسیر بخشی از سوره نور
جلد پنجم: تفسیر بخشی از سورههای زخرف، دخان، جاثیه، فتح و قمر
جلد ششم: تفسیر بخشی از سورههای الرحمن، واقعه، حدید، حشر و ممتحنه
جلد هفتم: تفسیر بخشی از سورههای صف، جمعه، منافقون و تغابن
جلد هشتم: تفسیر بخشی از سورههای طلاق، تحریم، ملک و قلم
جلد نهم: تفسیر بخشی از سورههای الحاقه، معارج، نوح و جن
جلد دهم: تفسیر سورههای مدثر، قیامت و مزمل
جلد یازدهم: تفسیر سورههای انسان، مرسلات، نبا و نازعات
جلد دوازدهم: تفسیر سورههای عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق
جلد سیزدهم: تفسیر سورههای اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح و تین
جلد چهاردهم: تفسیر سورههای علق، قدر، بینه، زلزال، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، کوثر، کافرون، نصر، مسد و توحید.
مقدمه کتاب
قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، به طوری که مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشهها را از منابع دیگر اخذ کنند. قرآن اصول معتقَدات و افکار و اندیشههایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود «باایمان» و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت یا بر عهده اجتهاد گذاشتهاست. این است که استفاده از هر منبع دیگر موقوف به شناخت قبلی قرآن است. قرآن مقیاس و معیار همه منابع دیگر است. ما حدیث و سنت را باید با معیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم و اگرنه نپذیریم…