کتاب در چهار فصل تدوین شده است. مولف در فصل اول، به معرفی امام احمد، مزایای مذهب حنبلی بر سایر مذاهب، رد شبهات از امام احمد، اَعلام حنابله، منزلت ابن تیمیه در مذهب حنبلی، و رد علمای حنابله بر متسلفین معاصر پرداخته است.
فصل دوم در رابطه با مقایسه بین عقاید متسلفین و حنابله است که شامل این مباحث ذیل است: عقل، تقلید در عقائد، حکم تعلم علم کلام، حکم تکفیر مسلمانان، اخراج مذاهب و جماعات از اهل سنت، اشاعره و حنابله، تنزیه و تاویل و تفویض نزد حنابله، اثبات علو و جهت نزد حنابله، عدم قبول روایات ضعیف و سست در عقائد، مقام محمود، فنای آتش، استعانت به غیر خدا، پدر و مادر پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)، کلام الله تعالی نزد حنابله، مسائلی در مورد صحابه و بنی امیه، امام مهدی.
فصل سوم کتاب در موضوع فقه است و به مباحث ذیل می پردازد: اصول مذهب احمد، مشروعیت تقلید نزد امام احمد و حنابله، بدعت، منهج امام احمد در حدیث، مسائل فقهی که متسلفین معاصر با حنابله اختلاف دارند.
فصل چهارم کتاب در مورد تصوف نزد حنابله است و شامل این مباحث است: فضیلت صوفیه و شهادت علماء در مورد آنان، نظر امام احمد در مورد تصوف، مسائلی از تصوف نزد حنابله، تعدادی از حنابله که صوفی بودند. در ادامه مشروحی از آنچه بیان شد، خواهد آمد.
فصل اول: معرفی احمد بن حنبل و مذهب حنبلی
مبحث اول: احمد بن حنبل
در این مبحث مولف به معرفی احمد بن حنبل از لحاظ علمی و عملی می پردازد و ویژگی های او را به طور مفصل بیان می کند.
مبحث دوم: مزایای فقه حنبلی
در این مبحث سخن از مزایای فقه مذهب حنبلی است که مولف ویژگی آن را اعتماد فقه حنبلی بر نص می داند و هر آنچه بیان میشود، یا کتاب و سنت است یا اقوال صحابه.
مبحث سوم: رد شبهات از امام احمد
در این مبحث به شبهاتی که در مورد احمد است پاسخ می دهد که در ذیل برخی از شبهات وی را چنین ذکر می کند:
شبهه اول: امام احمد فقیه نیست و تنها محدث است.
شبهه دوم: طبری و ابن عبدالبر به فقه او اعتنایی نداشتند.
شبهه سوم: پیروان او کم هستند.
شبهه چهارم: احمد بن حنبل ناصبی است.
مبحث چهارم: بزرگان حنابله
فضیلت مذهب حنبلی بر سائر مذاهب به خاطر وجود علمای بزرگ در این مذهب است. مثلا ابوداود، نسائی، مسلم و ابن ماجه از اصحاب کتب صحاح، حنبلی هستند. امام متکلمان اهل سنت، اشعری از حنابله است. بسیای از ائمه تصوف مثل مصری، ابن الاعرابی، جنید، عبدالقدر گیلانی، به حنابله منسوب هستند. همچنین بزرگان علمای لغت و قرائات از حنابلهاند.
مبحث پنجم: جایگاه ابن تیمیه در مذهب حنبلی
ولی انصاف این است که ابن تیمیه عالم بود و اقوال فقهاء را میشناخت. و لکن او دارای شذوذاتی است که باید از آنها حذر کرد، ولی در نیت و دین او طعن وارد نکرد.
به طور کلی می توان اختلافاتی که ابن تیمیه با حنابله دارد را در موارد ذیل بیان کرد:
– او چیزی را به خداوند نسبت می دهد که در قرآن و حدیث وجود ندارد. مثل قول به حد داشتن و محل حوادث بودن خداوند و یا عدم انکار تجسیم و تشبیه در مورد الله تبارک و تعالی.
– قائل بودن به فناء نار، قدم نوعی، انکار مجاز و عدم تقسیم بدعت.
– قول به تفویض کیف به تنهایی، و انکار تاویل صحیح.
– انکار توسل و تبرک و جواز استعانت از جن.
– انفراد در بسیاری از مسائل فقهی، مثل عدم ایقاع طلاق ثلاث در یک مجلس.
مبحث ششم: رد علمای حنابله بر متسلفین معاصر
بزرگان علمای حنابله، دعوت محمد بن عبدالوهاب را شبیه دعوت خوارج دانستند و با گروهی که مسلمانان را به خاطر توسل و زیارت و غیره تکفیر می کنند، به مخالفت بر خواستند. در اینجا اسم چهل نفر از علمای مذهب حنبلی که بر متسلفین معاصر ردّیه زدند آورده شده است.
فصل دوم: عقاید متسلفین معاصر و حنابله
مبحث اول: عقل
اهل سنت اعم از حنابله و اشاعره و ماتریدیه متفق اند که عقل، وجوب و حرمت ندارد و شرع با آن ثابت نمی شود. بر خلاف ماتریدیه که درک حسن و قبح به وسیله عقل را قبول دارند، اشاعره بر این باورند که عقل حسن و قبح اشیاء را درک نمی کند.
مبحث دوم: تقلید در عقائد
متسلفین معاصر در عین اینکه منکر تقلید در فقه هستند، تقلید در عقائد را اصل می دانند و بر آن تاکید دارند. در حالی که دیدگاه اهل سنت این است که بر هر مکلفی واجب است در عقائد، تحقیق کند و از روی علم، عقائد خودش را به دست آورد.
مبحث سوم: تعلم علم کلام
حنابله علم کلام را به مذموم و ممدوح تقسیم می کنند. از نظر آنان ممدوح آن است که به وسیله آن شبهه های اهل گمراهی برطرف می شود و ممذوم آن است که مشحون از فلسفه و الحاد و اباطیل باشد.
مبحث چهارم: حکم تکفیر مسلمانان
متسلفین معاصر، بر خلاف سیره احمد بن حنبل و علمای حنابله، تکفیر مسلمانان را جایز می شمارند. احمد بن حنبل معرفت کامل به مذاهب و فرقه های اسلامی داشت و آنان را صاحب بدعت می دانست، ولی دلیلی بر تکفیر آنان نزد وی وجود نداشت.
تکفیر شیعه:
شیعیان بزرگترین طائفه مسلمانان بعد از اهل سنت هستند و با وجود اینکه آنان صحابه را سب می کنند، ولی از احمد تکفیر صریحی در رابطه آنان نرسیده است.
مبحث پنجم: اخراج مذاهب از اهل سنت
متسلفین معاصر اشاعره و ماتریدیه و صوفیه و حنفیه و جماعات معاصر مثل اخوان و جماعت التبلیغ را از اهل سنت خارج کرده و گمان کردند که این سیره احمد بن حنبل است؛ در حالی که چنین سیره ای از احمد بن حنبل نقل نشده است.
مبحث ششم: اشاعره و حنابله
مشهور ان است که اشاعره و حنابله اختلافات بسیار دارند در حالی که تحقیق این است که آنان در مسائل بسیار با هم اتفاق دارند و علمای حنابله بر یکی بودن آنان تاکید دارند.
مبحث هفتم: تفویض و تاویل نزد حنابله
تفویضی که از احمد بن حنبل نقل شده غیر از تفویضی است که نزد متسلفین معاصر موجود است. تفویض نزد احمد عبارت است از اثبات صحت نصوص و تسلیم در برابر آنها، بدون اینکه در معنی و کیفیت آنها گفتگویی شود. بنابراین احمد مثل متسلفین یا ابن تیمیه، قائل به وجه و انگشت و ساق و هروله و سایه برای خدا نیست و هر آنچه در مورد اجسام ثابت است را از خداوند نفی می کند.
علمای حنابله تاویل را پذیرفته اند ولی این گونه نیست که آنان بدون ضابطه تاویل کنند. قاعده کلی آنان در باب تاویل، حرمت است مگر اینکه دلیلی از سنت یا سلف رسیده باشد یا ضرورتی اقتضای تاویل کند؛ در این صورت باید دست از ظاهر لفظ برداشت و کلام را موافق کتاب و سنت تفسیر کرد. همچنان که آنان مجاز را نیز پذیرفته اند و بر وجود مجاز در قرآن تاکید دارند.
مبحث هشتم: اثبات علو و جهت نزد حنابله
علمای حنابله حد، تحیز، مکان و کیف را از خداوند نفی کرده، علو او بر جمیع مخلوقاتش را اثبات می کنند. متقدمان از علمای حنابله، جهت را برای خداوند به دلیل عدم ورود نص، اثبات نکردند و لکن متاخران با توجه به روایت معاویه بن حکم، جهت را برای خداوند اثبات کرده و لوازم جسمیت را از او نفی می کنند.
مبحث نهم: عدم قبول روایات ضعیف در عقائد
متسلفین معاصر احادیث ضعیف را در عقائد می پذیرند و در فضائل رد می کنند. در حالی که قاعده کلی نزد حنابله، عدم اعتنا به احادیث ضعیف در عقائد و قبول آن در فضائل است.
مبحث دهم: مقام محمود حضرت محمد (صل الله علیه و آله)
یکی از نسبت های متسلفین معاصر به علمای حنابله، تفسیر «مقام محمود» به جلوس حضرت رسول در عرش با خداوند است. در حالی که این قولِ مشهور حنابله نیست و روایت صحیحی دلالت بر این مطلب ندارد. در مقابل روایات بسیار وارد شده که مراد از مقام محمود را شفاعت دانسته اند.
مبحث یازده: فناء آتش
وهابی ها معتقد به نابودی آتش هستند. در حالی که اهل سنت و حنابله بر عدم فنای نار اجماع دارند.
مبحث دوازده: استعانت به غیر خدا
استعانت به غیر خداوند از جمله مسائل اختلافی میان مسلمانان است. عده ای استعانت را جایز می دانند و آن را به شفاعت بر می گردانند. عده ای هم با آن مخالفت کرده و موثری غیر از خدا را نفی می کنند.
در ادامه مساله استعانت از جن که در کلام ابن تیمیه و متسلفین معاصر است و مساله استعانت از انبیاء و اولیاء که در کلام اهل سنت است مورد بحث واقع می شود.
الف) استعانت از جن:
متسلفین معاصر به تبع ابن تیمیه قائل به استعانت از جن در امور مباح و با وسیله مباح هستند. این قول بر خلاف نظر امام حنابله است؛ زیرا استعانت از جن و استخدام آنان در رقیه ها و مانند آن، از نظر احمد بن حنبل جایز نیست.
ب) استعانت از انبیاء و اولیاء:
جواز یا عدم جواز استعانت از غیر خدای متعال از جمله مسائل اختلافی است و سه نظر در این رابطه وجود دارد.
دیدگاه حنابله در استغاثه به غیر الله:
علامه نجم الدین طوفی حنبلی می نویسد: «استغاثه به پیامبر به چند دلیل جایز است:
الف- دلیل قرآنی: “فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوه” وقتی استغاثه به حضرت موسی علیه السلام جایز باشد، استغاثه به پیامبر اسلام به نحو اولی جایز است.
ب- دلیل روایی: فریاد خواهی مردم در قیامت از انبیاء که در روایات وارد شده، دلیل بر جواز استغاثه به انبیاء در غیر آن مقام است.
ج- دلیل عملی: از طرفی علاوه بر اینکه شیخ نعمان کتابی به نام “مصباح الظلام” نوشته که به شرح حال کسانی می پردازد که به پیامبر خدا استغاثه کردند و جواب گرفتند.
د- ظاهر حال انسان مسلمان که معتقد به توحید است نیز دلیل دیگر بر عدم جواز تکفیر کسی است که استغاثه می نماید.
مبحث سیزده: پدر و مادر رسول خدا و اهل فترت
کسانی که در جاهلیت و قبل از اسلام زندگی می کردند به سه دسته تقسیم می شوند:
دسته اول کسانی هستند که شرک بر آنان ثابت گردیده است.
دسته دوم کسانی که توحید بر آنان ثابت گردیده است و به موحد بودن مشهور هستند.
دسته سوم کسانی که نه توحید و نه شرک برای ایشان اثبات شده است. مثل پدر و مادر رسول خدا. در مورد قسم سوم خداوند عادل تر از آن است که آنان را عذاب کند؛ چرا که اتمام حجت بر آنان نشده است.
مبحث چهاردهم: کلام الله تعالی نزد حنابله
حنابله، کلام خدا را قدیم و منزه از جسمانیت و حدوث می دانند و بر این باورند که خداوند با ایجاد حرف و صوت تکلم می کند. مشهورترین مسائل در کلام الله نزد حنابله عبارت است از:
الف: آیا حنابله معتقدند که خداوند با جارجه و زبان تکلم می کند؟
حنابله صفت تکلم را برای خداوند اثبات می کنند اما سخن گفتن به وسیله زبان را از او نفی می کنند.
ب: آیا حنابله معتقدند صوت قاری قرآن و مداد مصحف قدیم است؟
یکی از اتهاماتی که به حنابله می زنند این است که آنان معتقدند که صوت قاری و مداد مصحف قدیم است. در حالی که هیچ کدام از علمای حنابله چنین چیزی را قائل نیستند.
ج: آیا حنابله معتقدند که کلام خدا به صوت و حرف است؟
علمای حنابله بر اساس روایات، بر این باورند که کلام خدا با صوت است اما نه مثل صوت مخلوقین و کلام او به وسیله جوارج نیست.
د: آیا حنابله قائلند که قرآن مُحدَث است؟
متسلفین بر خلاف جمهور حنابله، با استناد به آیه: «ما یاتیهم من ذکر من ربهم محدث»، قائل به محدث بودن قرآن هستند.
مبحث پانزده: مسائلی در مورد صحابه و بنی امیه
وهابی ها در برخی مسائل صحابه با مذهب حنابله و اهل سنت مخالفت دارند که به شرح ذیل است:
اولا: اقوال صحابه را خفیف می شمارند.
مواردی که متسلفین در فعل صحابه طعن وارد کرده اند عبارت است از:
طعن آنان بر ابن عمر در مورد زیارت قبر نبی مکرم اسلام و زیارت او را شاذ دانستن.
طعن آنان بر ابن عباس و خطا دانستن تاویل او نسبت به آیه: “یوم یکشف عن ساق”.
طعن نسبت به عایشه توسط البانی و متهم کردن او به مخالفت با حدیث ذهب محلَّق.
ثانیا: تشکیک در برائت عایشه از زنا توسط البانی
البانی می نویسد: «… وقوع زنا از همسر پیامبر اکرم به خاطر عدم ورود نص و جواز عقل، ممکن است؛ اگر چه اثبات آن دلیل می خواهد.»
ثالثا: تفضیل بین خلفای راشدین
مشهور در مذهب حنابله این است که تفضیل بین خلفای راشدین، بر اساس ترتیب آنان در خلافت است.
رابعا: طعن در فضائل حضرت علی و آل البیت (علیهم السلام)
احمد بن حنبل، فضائل بسیاری را از حضرت علی نقل کرده که دلالت بر محبت او نسبت به ایشان دارد و این چیزی نیست که مورد پسند متسلفین معاصر باشد. متسلفین معاصر نسبت به حقانیت حضرت علی در جنگ هایش تردید دارند.
یکی دیگر از موارد اختلاف بین متسلفین معاصر و حنابله، طعن در خروج امام حسین و دفاع از یزید و بنی امیه است. آنان خروج آن حضرت را تشبیه به خوارج می کنند و یزید را می ستایند و او را عبد صالح خدا می دانند و لعن او را منع می کنند. دیدگاه احمد و بزرگان حنابله جواز لعن یزید به خاطر قبایح بسیاری است که او مرتکب شده است.
عدم سکوت حنابله نسبت به فتنه بنی امیه و ذکر جرائم آنان:
خلّال در کتاب «السنة» بابی را با این عنوان: “ذکر الفتن من بنی امیة و غیرهم” مطرح کرده است. وی در این باب روایاتی را از احمد در مورد جرائم بنی امیه ذکر کرده و مثل سایر حنابله از آن جرایم دفاع نکرده است.
مبحث شانزده: امام مهدی علیه السلام
یکی دیگر از مخالفت های متسلفین معاصر با حنابله، مساله امام مهدی است که منکر امام مهدی هستند و احادیثی که در این رابطه وارد شده است را منکر می شوند و فکر کردن در مورد امام مهدی را منشا فتنه ها می دانند.
فصل سوم: فقه
مبحث اول: اصول مذهب احمد بن حنبل
اصول مذهب احمد بر پنج اصل استوار است که عبارتند از:
اصل اول: بر اساس نص فتوا می داد و به مخالفت دیگران با نص توجه نمی کرد.
اصل دوم: اگر در مساله ای فتوایی از صحابه می یافت که مخالفی ندارد، آن را عمل می کرد.
اصل سوم: اگر صحابه با هم اختلاف می کردند، اقرب اقوال به کتاب و سنت را می گرفت و از اقوال آنها خارج نمی شد.
اصل چهارم: به مرسل صحابی و حدیث ضعیف اخذ می کرد، به این شرط که چیزی که آن دو را رد کند، وجود نداشته باشد.
اصل پنجم: اگر دستش از همه چیز کوتاه می شد و نص یا قول صحابی یا روایت ضعیف و مرسل صحابی وجود نداشت، قیاس می کرد.
مبحث دوم: مشروعیت تقلید نزد احمد و حنابله
متسلفین معاصر تقلید را مذمت می کنند و آن را سبب تفرقه بین امت می دانند و بر این باورند که تقلید در قرآن مذمت شده است. در حالی که در کلام احمد و علمای حنابله چیزی که دلالت بر مذمت تقلید کند یافت نمی شود و حقیقت بر خلاف آن چیزی است که متسلفین بیان می کنند.
مبحث سوم: بدعت و اقسام آن
علمای حنابله بدعت را به دو نوع حسن و قبیح تقسیم می کنند. در حالی که متسلفین معاصر، فرقی بین بدعت حسن و غیر حسن نمی گذارند و به روایاتی که از بدعت نهی می کنند، استناد می کنند. در حالی که همانطور که ابن رجب گفته است، بدعت آن است که اصلی برای آن در شریعت وجود نداشته باشد؛ ولی اگر چیزی اصلی در شریعت داشته باشد، هر چند بدعت لغوی است ولی بدعت شرعی نیست.
مبحث چهارم: منهج احمد بن حنبل در حدیث
حکم به صحت یا ضعف حدیث:
کسی می تواند حکم به صحیح بودن یا ضعیف بودن حدیث دهد که اشراف کامل بر روایات داشته باشد.
عمل به حدیث ضعیف:
روش احمد این بود که به احادیث ضعیف در فضائل عمل می کرد ولی در فقه همچون عقائد، در مورد احادیث ضعیف تساهل نمی کرد و بر اساس آن حکم نمی داد. آنچه عجیب است این که بعضی از متسلفین معاصر بر عکس احمد عمل می کنند و احادیث ضعیف را در عقائد می پذیرند ولی در فضائل رد می کنند.
فهم حدیث نه جمع حدیث:
چه بسیار افرادی که عمر خودشان را در جمع آوری احادیث صرف کردند ولی به دنبال فهم آن نبودند. لذا در اشتباه واقع شدند و در فتوا به غلط رفتند. مثلا می توان از متسلفین، به اشتباه البانی در فتوا به حرمت پوشیدن طلا برای زنان مگر به صورت قطعه قطعه اشاره کرد. هر چند این فتوا بر اساس روایت معاویه است که گوید: «نهی النبی عن لبس الذهب الا مقطعا». اشتباه البانی در این است که ندانست این روایت در مورد مردان است نه زنان.
مبحث پنجم: مسائل فقهی که متسلفین معاصر با حنابله مخالف هستند.
متسلفین معاصر ادعا می کنند از حنابله هستند در حالی که در بسیاری از مسائل فقه با آنان اختلاف دارند. در ادامه به برخی از بسیار مسائلی که آنان با حنابله اختلاف دارند اشاره می شود.
v مذاهب اربعه قرائت قرآن را بر جنب حرام می دانند، آنان قائل به جواز هستند.
v برای حیض اقل و اکثر مشخص نمی کنند در حالی که اقل حیض یک روز و اکثر آن پانزده روز نزد حنابله است.
v گذشتن زن از جلوی نمازگذار مرد را موجب بطلان نماز او می داند در حالی که خلاف نظر احمد و دیگر مذاهب است.
v مسافت را در سفر برای شکسته شدن نماز، مشخص نمی کنند در حالی که جواز قصر در نگاه احمد مشروط به سفری است که شانزده فرسخ باشد.
فصل چهارم: تصوف نزد حنابله
مبحث اول: صوفیه و شهادت علماء در مورد آنان
احمد بن حنبل نیز از مصاحبت با صوفیه بهره بسیار برده و به فرزندش عبدالله توصیه به مجالست با آنان می نموده است. بزرگان حنابله به تبع امام مذهبشان نگاه خوبی به صوفیه داشتند و آنان را مدح می کردند.
تصوف نزد متسلفین معاصر:
متسلفین معاصر به دنبال منکرات تصوف گشته و آن منکرات را حقیقت تصوف معرفی کرده و آنها را به همه صوفیه نسبت داده است. سیوطی در دفاع از صوفیه می نویسد: «در اموری که بر صوفیه ایراد گرفته اند تامل کردم، دیدم هیچ کدام از صوفیانِ محقق به آنها معتقد نیستند. بلکه آنان که اهل بدعت و غلو هستند و ادعای تصوف می کند، به دنبال آن منکرات می روند.
مبحث دوم: دیدگاه احمد در مورد تصوف و صوفیه
احمد بن حنبل، مشی صوفیانه داشت و بسیار با بزرگان تصرف معاشرت داشت و آنان را احترام می کرد و از آنان علم می آموخت.
مبحث سوم: تصوف نزد حنابله
الهام و کشف:
آنچه در قلب مومن هنگام شک و تردید واقع می شود، الهام نام دارد. ابن رجب می نویسد: «و اما آنچه که بر آن نصی از خدا و رسول نباشد و از سلف نیز در مورد آن مطلبی نرسیده باشد، پس اگر در قلب مومنی که صدرش با نور معرفت و یقین منشرح است چیزی واقع شود، در اینجا مومن به آنچه در قلبش واقعش شده رجوع می کند».
ساختن تسبیح
یکی از بدعت هایی که متسلفین به حنابله نسبت می دهند، درست کردن تسبیح سنگی یا هسته ای است. در حالی که ائمه حدیث از پیامبر اکرم و صحابه نقل کردند که آنان تسبیح درست می کردند.
جشن میلاد پیامبر اسلام
بزرگان حنابله بر جواز مولد فتوا داده اند. ابوشامه برگذاری جشن در شهر اربیل عراق را یکی از بدعت های خوب در این زمان می داند. قسطلانی در حق کسی که در ماه ربیع جشن بگیرد، دعا می کند.
توسل و تبرک و زیارت قبور نزد حنابله:
یکی از نسبت های که به حنابله می دهند این است که آنان منکر تبرک و توسل و زیارت هستند. قدومی حنبلی می گوید: «کسی که چنین نسبتی به حنابله بدهد، دروغ بزرگی گفته است».
حکم توسل به پیامبر اکرم بعد از وفات ایشان:
علمای حنابله، مشهور مالکیه و شافعیه و متاخرین حنفیه، توسل به پیامبر در زمان حیات و ممات ایشان را جایز می دانند.
دیدگاه حنابله در توسل و تبرک به رسول خدا:
علمای حنابله نیز قائل به جواز توسل به رسول خدا هستند. مراودی در کتاب انصاف می نویسد: «و اما تبرک، از احمد بن حنبل جواز آن بدون استحباب، نقل شده است. عبدالله از پدرش در مورد بوسیدن قبر و منبر پیامبر و تبرک به آن سوال می کند. وی این عمل را بدون اشکال می داند».
تبرک و توسل به قبور نزد حنابله
حنابله پیوسته قبور صالحین را زیارت می کردند و از آنان تبرک می جستند و این کار را شرک نمی دانستند.
مبحث چهارم: حنابله ای که صوفی بودند.
حنابله، نه تنها با تصوف مشکلی نداشتند بلکه امام حنابله از اقطاب تصوف به حساب می آید و بسیاری از علمای حنابله نیز در زمره متصوفه یاد شده اند از جمله:
– عبدالقادر گیلانی.
– سهل تستری.
– شمس الدین ذهبی.
– حسن بن علی بربهاری.