کتاب (تنظیم «حرّاس الدِّین» صعود «القاعده» و أفولها فی المشرق العربی) نوشته ی (حسن أبو هنیّة و محمد أبو رمّان) است که در 258 صفحه، در عمان، توسط انتشارات موسسه فریدریش ایبرت در سال 2021 م به چاپ رسیده است. این کتاب دارای یک مقدمه، هشت فصل، و یک خاتمه می باشد. نویسندگان در دو فصل آخر کتاب به معرفی و تبیین گروه «حرّاس الدین»، پرداخته اند، در ذیل گزارشی از کتاب ارائه می گردد.

مقدمه

تشکیلات «حرّاس الدین» در فوریه سال  2018 م به عنوان شاخه جدید القاعده در شام، برای نخستین بار اعلام موجودیت کرد.

نویسندگان به مناسبت در مقدّمه اشاره ای به اصل شکل گیری القاعده و جریان شناسی گروه های آن کرده اند، و در ادامه از چرایی نوشتن یک کتاب به صورت اختصاصی در ارتباط با «حرّاس الدین» سخن گفته اند. «حرّاس الدین» در مقیاس القاعده و دولت اسلامی و النصره اگرچه سازمان کوچکی است ولی نویسندگان بر این باورند که برای درک مسیر فراز و نشیب‌هایی که برای آنان وجود داشته است، باید تجربه ی این سازمان را بررسی کرد. سپس در ادامه اشاره ای اجمالی به بیان معرفی فصل های هشت گانه و خاتمه ی کتاب کرده اند.

فصل اول: تمهید تاریخی: القاعدة و عولمة الجهاد

نویسندگان در فصل اول که با نام «مقدمه تاریخی: القاعده و جهانی شدن جهاد» است، به تاریخِ گذشته فکری گروه های تکفیری پرداخته اند. آن ها در این بازه به شکل گیری فکری وهابیت تا زمان شکل گیری پاره ای از جنبش های مسلحانه ی به اصطلاح جهادی پرداخته اند، تا خواننده را از سیر تطوری که قبل و همراه با تولد القاعده رُخ داده است، آگاه کنند. چنان که در این فصل به شناخت «افغان العرب»، تأسیس القاعده، جهانی شدن جهاد و حمله 11 سپتامبر، تحول در القاعده عراق در زمان ابومصعب زرقاوی با رویکرد اولویت جهاد با عدو قریب، و شکل گیری شاخه های القاعده در کشورهای مختلف پرداخته شده است.

فصل دوم: طريق القاعدة إلى الشرق: من احتلال العراق إلى الربيع العربي

نویسندگان در فصل دوم که با نام «مسیر القاعده به شرق: از اشغال عراق تا بهار عربی»، به بررسی پیدایش شاخه‌های «القاعده» در منطقه شرق عربی، در دوره بین اشغال عراق توسط زرقاوی پرداخته اند.  هم چنین در این فصل به جریان زندگی زرقاوی و از نحوه ارتباط و بیعت کردن با بن لادن سخن گفته است، که نتیجه آن تشکیل گروه “قاعدة الجهاد في بلاد الرافدين”، در 8 اکتبر 2004 م بود. در ادامه نویسندگان به “گُردان عبد الله عزام”، و هم چنین به ظهور انقلاب های بهار عربی در اواخر سال 2010 م مانند «تحولات ایدئولوژیک القاعده در دهه گذشته و روشن شدن مواضع آنان» پرداخته اند.

فصل سوم: الشام في المنظور الإيديولوجي والاستراتيجي للقاعدة

نویسندگان این فصل را به فلسطین اختصاص داده اند، و به موقعیت فلسطین در ادبیات جهادی در گذشته از یک سو و ایدئولوژی القاعده نسبت به فلسطین را از سوی دیگر بررسی کرده اند.

فصل چهارم: جبهة النصرة: وجه القاعدة الجديد في المشرق العربي

نویسندگان در فصل چهارم که با نام «جبهه النصره: چهره جدید القاعده در شرق عربی» به بررسی شرایط پیدایش این جبهه و جایگاه آن بین عرصه داخلی و بین المللی می پردازند و همچنین برجسته ترین جنبه های عقیدتی و فکری آن ها را بررسی می کنند. در ادامه نویسندگان به بررسی برجسته ترین تفاوت ها و اختلافات ایدئولوژیک و فکری که در زمان ظهور آن در سوریه پدیدار شد، و هم چنین اقتضای سیاست دولت ها و بازی جیوبولیتیک (جغرافیای سیاسی) را بیان کرده اند.

ایمن الظواهری، رهبر القاعدۀ جهان، با صدور بیانیه ای، القاعده را به جهاد در شام فرا خواند و ابومحمد الجولانی، از سوی القاعدۀ عراق مأمور تشکیل القاعدۀ سوریه، به نام جبهة النصره شد. از طرف دیگر ابوبکر البغدادی شاخه القاعده در عراق، به جولانی دستور داد تا تبعیت جبهة النصره را به دولت اسلامی عراق اعلام کند؛ ولیکن جولانی آن را نپذیرفت و رد کرد.

ایمن الظواهری، در ضمن بیانیه‌ای، جبهة النصره را به عنوان شاخۀ القاعده در شام و امیر آن را ابومحمد الجولانی معرفی کرد و از بغدادی خواست تا به عراق باز گردد و در شام دخالت نکند و مبارزه در شام را به جبهة النصره و جولانی واگذار کند؛ اما بغدادی با صدور بیانیه ای با نام «باقیة فی الشام و العراق» فرمان ایمن الظواهری را رد کرد.

به دنبال این اختلافات، بغدادی حکم ارتداد جولانی، فرمانده جبهة النصره و ابوماریه القحطانی، رئیس هیئت شرعی جبهة النصره را به دلیل شکستن بیعت و ایجاد اختلاف در صفوف مجاهدین صادر کرد.

فصل پنجم: “انشطار القاعدة والاتجاهات الإيديولوجية”

نویسندگان در فصل پنجم، «انشقاق القاعده و گرایش های ایدئولوژیک»، چندین موضوع را در رابطه با شرایط القاعده پس از بهار عربی مورد بحث قرار می دهند، که از آن جمله می توان به تجدید نظرهای ایدئولوژیک و فکری رهبران آن، و هم چنین به اصطلاح «جنگ های داخلی جهادی»، تقسیم جهادی جهانی و دلایل اختلاف بین سازمان های جهادی مختلف در منطقه اشاره کرد.

فصل ششم: “هيئة تحرير الشام والانفصال عن القاعدة”

نویسندگان در فصل ششم، با عنوان «هیئت تحریر الشام و جدایی از القاعده» شرح مفصلی از جدایی «النصره» از القاعده، و تولد «جبهة فتح الشام» را ذکر کرده اند. در ادامه نویسندگان به تبیین موضع القاعده در این باره و کناره گیری حامیان آن از این گروه پرداخته اند. هم چنین در ادامه سیاست های بین المللی و آمریکایی در قبال موضوع فوق را بیان کرده اند.

فصل هفتم: “حراس الدين: رهان القاعدة الأخير في الشام”

نویسندگان در فصل هفتم، با عنوان «حراس الدین: آخرین شرط القاعده در شام»، در ارتباط با تأسیس سازمان حراس الدین، معرفی و ساختار آن سخن گفته اند. در ادامه به رابطه آن ها با «هیئت تحریر الشام» و مبارزه با آن ها، و هم چنین از تأثیر حملات هوایی ایالات متحده علیه رهبران آن ها نسبت به فعالیت حراس الدین مطالبی را بیان کرده اند.

نویسندگان، جغرافیای «حراس الدین» را غوطه شرقی دمشق دانسته اند، و در معرفی آن ها از کانال تلگرام «حراس الدین» استفاده کرده اند. «حراس الدین» در تلگرام، خود را گروهی اسلامی معرفی کرده‌ که از انقلاب مبارک سوریه سر برآورده است و در راستای یاری مظلومان و گسترش عدالت بین مسلمانان تلاش می‌کند، و  مصدر قانون گذاری خود را نیز اسلام معرفی کرده‌ است.

البته در این تعریف «حراس الدین» نگفته اند که با القاعده در ارتباط هستند.

پس از آنکه جولانی از القاعده جدا شد، تعدادی از فرماندهان القاعده «حراس الدین» را تشکیل دادند، که ساختار آن ها به این نحوه است؛

امیر اول حراس الدین، «سمیر حجازی؛ ابو هَمّام الشامی» است.

فرمانده نظامی حراس الدین، «خالد العاروری؛ ابو القسام الأردنی» است.

مسئول شرعی حراس الدین، «سامی العریدی؛ ابو محمود الشام» بر عهده گرفته است.

نگارنده اشاره کرده است که به باور برخی از تحلیلگران «ابو القسام الأردنی» رهبر حراس الدین است و «ابو هَمّام الشامی» به عنوان رهبر صوری معرفی شده است، چرا  که وی اصالتاً از اهالی سوریه می‌باشد.

تنظیم «حراس الدین» سلاح سنگین در اختیار ندارد به همین دلیل برای انجام عملیات‌ با سایر گروه‌ ها هماهنگ می‌شود، چنان که «حراس الدین» با گروه های «جماعة أنصار الدین» و «جماعة أنصار الإسلام»، اتاق مشترکی با نام «و حرض المؤمنین» در راستای تقویت توان هجومیِ این گروه ها تشکیل داد. نویسندگان می نویسند که بنابر گزارشی که «حراس الدین»  اعلام کرده است، تا زمان نوشته شدن این کتاب ۲۰۰ حمله از سوی آن ها انجام شده است.

 با توجه به اینکه همواره «حراس الدین» به منافع آمریکایی ها هجوم برده است، لذا از بمب افکن‌های آمریکایی در امان نیستند.

«حراس الدین» با وجود اینکه از حیث ایدئولوژی و تاریخ با «هیئت تحریر الشام» مشترک هستند اما از حیث سیاست متفاوت هستند، چرا که «حراس الدین» نگاهی برون ‌مرزی دارد. هم چنین فرماندهان «حراس الدین» بر این باورند که «هیئت تحریر الشام» موقعیت‌های جغرافیای فرماندهان «حراس الدین» را در اختیار آمریکایی ها قرار داده است. از این رو اول دسامبر سال ۲۰۱۹، تعهدی بین «حراس الدین» و «هیئت تحریر الشام» در اِدلِب، توسط «جماعت انصار الاسلام» صورت پذیرفت. ولیکن با این وجود، «هیئت تحریر الشام» اتّهاماتی را به «حراس الدین» وارد کردند، که نتیجه ی این اتّهام‌ها، انشقاق در «هیئت تحریر الشام» بود. این اتّهام‌ها عبارت بودند از؛ تکفیری خواندن «حراس الدین»،  پناه دادن «حراس الدین» به افراطیان و تکفیریان و کمک به تحرّکات باقیماندگان داعش در استان اِدلِب. نتیجه ی این اختلاف‌ها باعث شد که در ژوئن سال ۲۰۲۰ م اولین درگیری بین «حراس الدین» و «هیئت تحریر الشام» به وقوع بپیوندد.

با وجود اولویت آمریکا و اروپا در حمله به  «حراس الدین»، و هم چنین در پی ایجاد و افزایش اختلافات حراس با «هیئت تحریر الشام»، گروه «حراس الدین» به همراه چهار گروه دیگر به نام های «تنسیقیة الجهاد»، «لواء المقاتلین الأنصار»، «جماعة أنصار الدین»، «جماعة أنصار الإسلام»، اقدام به تأسیس اتاق عملیات مشترک با نام «فأثبتوا» کردند.

بعد از هم سویی «هیئت تحریر الشام» با ایالات متحده، ائتلاف هوایی به فرماندهان «حراس الدین» حمله کردند، به عنوان نمونه در چهاردهم ژوئن سال ۲۰۲۰ م، به ماشین «ابو القسام الأردنی» و «بلال الصنعانی» حمله کرده و آن ها را کُشتند. هم چنین نویسندگان به پاره ای از سایر حملات ائتلاف آمریکا به فرماندهان «حراس الدین» را اشاره می کند.

در کمتر از یک هفته از تأسیس اتاق عملیات «فأثبتوا»، یعنی در 18 ژوئن سال ۲۰۲۰ م، گروه های اجنبی که غالبا حول محور «هیئت تحریر الشام» می چرخیدند، بیانیه ای با عنوان “شكر وتاييد” صادر کردند که در آن اعلام کردند از سیاست های «هیئت تحریر الشام» حمایت می کنند.

برخی از امضا کنندگان این بیانیه با کارایی محدود، و برخی با کارایی و اثربخشی بیشتر مانند حزب اسلامی ترکستان هستند. جولانی در مصاحبه خود با گروه بین المللی بحران تاکید کرد که “به سیاست های «هیئت تحریر الشام» متعهد است.” به گفته جولانی، “حزب هیچگاه تهدیدی برای جهان خارج نبوده و تنها متعهد به دفاع از ادلب در برابر حمله رژیم است” وی هم چنین گفت که “جنگجویان حزب جای دیگری برای رفتن ندارند، بنابراین تا زمانی که از آن ها استقبال کنیم، آنها نیز از قوانین ما تبعیت کرده و آن را انجام می دهند.” وی هم چنین گفت که سیاست ما تنها امنیّتی نیست و ما کارگروه های اقتصادی و اداری هم داریم.

«هیئت تحریر الشام» به عنوان حُسن نیّت به آنکارا، فشارهای خود را به «حراس الدین» بیشتر کرد، بنابر گزارشات دریافتی از «هیئت تحریر الشام»،  ائتلاف هوایی «أبو خدیجه أردنی و أبو أحمد رقاوی» را ترور کرد.

فصل هشتم: “إيديولوجيا الحراس… والأزمة التنظيمية”

نویسندگان در فصل هشتم، با عنوان «ایدئولوژی حراس الدین… و بحران سازمانی»، درباره تقسیم اعضای سازمان بین دو رهبر «ابو محمد مقدسی و عطیه الله لیبی» صحبت کردند. هم چنین بر تفاوت‌های ایدئولوژیک بین رهبران آن ها، و تفاوت دیدگاه استراتژیک آن ها مبتنی بر التزام به «حرب العصابات» مطالبی را بیان کرده اند. در پایان‌بندی این فصل، نویسندگان با عنوان “حراس الدين وأفول مشروع القاعدة في المشرق”؛ «حراس الدین و زوال پروژه القاعده در شرق». این فصل را به پایان رسانده اند.

نویسندگان می نویسند از آن جایی که «حراس الدین» فرعی از القاعده است، بنابراین فقه و سیاستی به صورت مشروع و مستقلی ندارند. نویسندگان بر این باورند که فکر القاعده متشکّل از مدرسه وهابیّت به سرکردگی «ابو محمد مقدسی» و مدرسه سید قطب به سرکردگی «عطیة الله لیبی» می باشد.

به دلیل اختلافات و تفاوت‌های ایدئولوژیک که بین «ابو محمد مقدسی و عطیه الله لیبی» وجود دارد، رویکرد «حراس الدین» نیز گاهی مُنتهی به تفکّر وهّابیّت و گاهی مُنتهی به «عطیة الله لیبی و بن لادن» می شود.

نویسندگان در ادامه به بیان تفکرات برخی از رهبران «حراس الدین» اشاره کرده اند. به عنوان نمونه نوشته اند که «ابو محمد مقدسی» نظریه پرداز فقهی و شرعی است، ولی «عطیة الله لیبی» نظریه پرداز عملیّاتی است. به همین دلیل «عطیة الله لیبی» همواره جوانان را از تکفیر کردن دیگران نهی می کرد و گوش زد می نمود که ایمان اجمالی به خداوند و کفر اجمالی به طاغوت کفایت می کند، و این مسئله برخلاف نظریه  «ابو محمد مقدسی» است،. «مقدسی» بر این باور است که هر کس با «هیئت تحریر الشام» یا اطلاعات ترکیه همکاری کند، ناقضی از نواقضات اسلام را مُرتکب شده است.

نویسندگان در ادامه به اختلافات رهبران «حراس الدین» اشاره کرده و می نویسند که این اختلافات سبب تضعیف «حراس الدین» گردید. اولین اختلاف از سوی «أبو یحیی جزائری و أبو ذر المصری» که هر دو عضو شرعی گروه «حراس الدین» بودند و رهبران حراس صورت گرفت. چرا که آن ها از شرکت در برخی از جبهه ها در منطقه ی «درع الفرات» نهی می کردند. نویسندگان در ادامه نیز به پاره ای دیگر از اختلافات اشاره کرده اند، از جمله به اختلاف در (معنای توحید و مفهوم ولاء و براء و پاره ای از نواقض اسلام) را ذکر کرده اند. این اختلافات باعث انشقاق عدّه ای از نیروهای حراست و شکل گیری گروه جدیدی با نام «انصار الحق» گردید.

نویسندگان در ادامه به تغییر استراتژیک رهبران «حراس الدین» اشاره کرده اند. اولویت «حراس الدین» مبارزه با گروه هایی است که همواره با کمین و شبیخون محلات و مناطق را مضطرب می کنند، می باشد. «ایمن الظواهری» نیز در بیانیه ای به بازگشت القاعده به مبارزه با عدو بعید و بازگشت به تاکتیک «حرب العصابات» اشاره کرده است. در نگاه «حراس الدین» مبارزه با گروه ها، مبارزه ی با عدو بعید است چرا که آن ها را نماینده ی مستکبران می دانند. «حراس الدین» هیئت «امر به معروف  و نهی از منکر» دارد، که در کنار مبارزه به آن می پردازد. هم چنین «حراس الدین» مسئله جمع آوری زکات را دارد که باعث تقویت توان نظامی می شود. علاوه بر آن در عرصه خبرگزاری نیز «موسسه شام الرباط» که در آوریل سال 2008 تاسیس کرده است را داراست.

در پایان‌ این فصل، نویسندگان به زوال پروژه القاعده در شرق اشاره کرده اند. نویسندگان در ابتداء اشاره کرده اند که هسته ی مرکزی القاعده در تلاش است با حفظ «حراس الدین» در سوریه به بقاء خود در این جغرافیا دست یابد.

پس از شکست داعش با توجه بر تمرکز آمریکا بر «حراس الدین»، و با وجود خالی شدن عرصه، کماکان «حراس الدین» موفق نشده است به عنوان فرع القاعده خود را در معادلات منطقه ای مطرح کند.

به باور ایالات متحده اگر چه «هیئت تحریر الشام» نیز گروه تکفیری و فرع القاعده معرفی شده است، اما با توجه به اختلافات سیاسی «هیئت تحریر الشام و حراس الدین» در مقوله ی عملیّات در خارج از مرزهای سوریه، «حراس الدین» به عنوان اولویت اول آمریکا در سوریه شناخته می شود. به همین دلیل وزارت خارجه آمریکا جایزه 50 میلیون دلاری برای ترور سه رهبر «حراس الدین» به نام های «ابو عبدالکریم المصری،  فاروق السوری و سامی العریدی» تعیین کرده است.

در کنار حملات هوایی آمریکا، هجوم های زمینی از سوی «هیئت تحریر الشام» باعث در فشار قرار گرفتن «حراس الدین» شده است. «حراس الدین» در سال 2018 م با پنج جنگجو شروع به کار کرد، اما در سال 2021 م این عدد به 500 نفر رسید، که با حمل سلاح های سبک و سنگین در ضمن گروه های متفرّق وجو دارد.

هم چنین در سال 2021 م «حراس الدین» بیشتر فرماندهان خود را از دست داد، که نویسندگان در ادامه به بیان تاریخ فرماندهان «حراس الدین» که توسط نیروهای هوایی آمریکایی ترور شده اند، اشاره کرده است.

علاوه بر مشکلات فوق، اختلاف ایدئولوژی داخلی و نزاعات شخصی و درگیری گروه ها باعث شده است تا «حراس الدین» در حالت ضعف و سقوط قرار بگیرد. اگر چه آن ها خود را نماینده ی تفکر به اصطلاح سلفی و جهادی معرفی می کنند، امّا در این مسئله نیز اختلافات بین منهج «ابو محمد مقدسی و عطیة الله لیبی» در ایدئولوژی، و منهج «بن لادن و ضرغامی» در عملیّات، باعث تفرّق ایدئولوژیک آن ها شده است.

نویسنده: مصطفی مهاجر

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=29919

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب