کتاب دیگری از کتابهای آیینی محرم، «قصه کربلا» نوشته مهدی قزلی است که توسط نشر شهید کاظمی در 192 صفحه منتشر شده. «قصه کربلا» روایتی است به زبانی ساده و صریح که به بیان حادثه عاشورا، اسارت اهل بیت و وقایع پس از آن میپردازد.
محتوای کتاب در قالب روایتهای کوتاه و ارزشمند آرام آرام ما را به فضای روضه میبرد، مخاطب را قدم به قدم با امام حسین پیش برده و در پسِ هر روایت، اشک را از چشم جاری میکند.
مهدی قزلی در ده فصلِ منفصلِ متصل، روایتهایی از زندگی حضرت سیدالشهدا و واقعه عاشورا را مانند تکههای پازل کنار یکدیگر چیده است، تکههایی که هرکدام بیانگر بخشی از ماجرای عاشوراست. هر فصل این کتاب که خود مقدمهای مجزا دارد و به معرفی محتوا و موضوع آن بخش میپردازد، همچون دانههای تسبیح کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و نخ اتصال آنها، ماجرای عاشوراست که به آرامی مخاطب را در خود غرق میکند.
مهدی قزلی در فصلبندی کتاب قصه کربلا نه به اشخاص، که به موضوع و سوژه توجه کرده است و همین امر سبب شده مخاطب، حوادثِ کمتر شنیده شده از عاشورا را پیش روی خود ببیند.
در بخشی از کتاب قصه کربلا اینگونه میخوانیم:
پیکی آمده بود مدینه و خبر از کربلا آورده بود. به امالبنین که رسید گفت چهار پسرش شهید شدند. امالبنین گفت: پسرهایم و همه آنچه زیر این آسمان است، فدای حسین. از حسین خبر بده. پیک خبر شهادت امام حسین را هم داد. امالبنین به هم ریخت. گریه امانش را برید و گفت: با این خبر بندهای دلم را پاره کردی… چه دلی داشت ام البنین که خبر شهادت چهار پسرش را تحمل کرد و چه معرفتی که با شنیدن خبر شهادت امامش بندهای دلش پاره شد.






