کتاب ناگفته های جنگ ۳۳ روزه نوشته علی حسن خلیل است که با ترجمه صفاءالدین تبرائیان منتشر شده است. این کتاب به واکاوی تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان بین ۱۲ ژوئیه ـ ۱۳ اوت ۲۰۰۶ م / ۲۱ تیر ـ ۲۲ مرداد ۱۳۸۵ میپردازد.
درباره کتاب ناگفته های جنگ ۳۳ روزه
حملهی رژیم صهیونیستی در ۱۲ تموز (ژوئیه) ۲۰۰۶ م / ۲۱ تیر ۱۳۸۵ ش به خاک لبنان با دستاویز آزادسازی دو سربازشان که طی عملیات شجاعانه توسط رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی (حزبالله) زنده به اسارت درآمدند، باعث تحمیل جنگی گسترده گردید. دیری نپایید که مشخص شد اسرائیل از مدتها قبل در تدارک یورش به خاک لبنان و انجام تصفیه حساب اساسی با مقاومتِ مردمی آن بوده است. آنان گمان میکردند قادر خواهند بود در مدت کوتاهی سرنوشت نبرد را به سود خود خاتمه دهند، لیک این کارزار عجیب مدت ۳۳ روز به طول انجامید و در نهایت بزرگترین شکست تاریخ این رژیم نامشروع و نامقبول رقم خورد. تا پیش از آن صهیونیستها تمامی رویاروییهای خود با اعراب را در کوتاهزمانی با پیروزی به پایان رسانده بودند اما این بار اسطورهی ارتش شکستناپذیر توسط جوانانی مؤمن و شجاع، ملتی مقاوم و رهبرانی باتدبیر درهم شکست.
تاکنون درباره جنگ تحمیلی ۳۳ روزه اسرائیل با لبنان آثار فراوانی منتشر شده است که در آن به ریشهها و علل وقوع جنگ و اتفاقات مهم آن پرداخته شده است و البته در اکثر قریب به اتفاق این کتابها مسائل نظامی در اولویت قرار دارد، اما در تحقیق حاضر به نکات کمتر دیده و شنیده شده جنگ پرداخته میشود. در این اثر با چگونگی انتقال پیامهای سرّی میان سید مقاومت و رئیس مجلس لبنان، همچنین درگیرهای پشت پردهی سیاسی میان بازیگران منطقهای آشنا میشویم که شناخت آنها بسی حائز اهمیت است. در خلال این جنگ مقاومت اسلامی لبنان با اتخاذ استراتژی، تاکتیک و حربههای نوین و غافلگیرکننده، دشمن تا بن دندان مسلح را مات و مبهوت کرد و پس از سالهای متمادی احساس حقارت را از دل و دیدهی جهان اسلام زدود و طرح خاورمیانه نو آمریکایی را از بین برد.
خواندن کتاب ناگفته های جنگ ۳۳ روزه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب ناگفته های جنگ ۳۳ روزه
سیاستورزان بریتانیایی در خلال سه دهه اشغال این منطقهی کهن و مقدس با توطئهچینی و تبانی با کانونهای زرسالار صهیونی از هیچ تکاپویی به منظور یهودیسازی این گسترهی باستانی دریغ نورزیدند. مراکز متموّل یهودیان در تعامل با آژانس جهانی یهود فعالانه دست به کارِ افزایش جمعیت یهودیهای فلسطین از رهگذر بسترسازی و تسهیل مهاجرت همکیشان خود به این سرزمین شدند؛ و رهآورد آن افزایش شمار یهودیان به لطایفالحیل در فلسطین بود. در این میان، رخداد دومین جنگ بینالمللی و رفتار مشکوک آلمان نازی با یهودیان، افزایش جمعیت یهودیان فلسطین را فزونتر کرد. البته در این خصوص نباید فعالیت افراطیون صهیونیست و جریانهای تروریستی مانند تشکّل «ایرگون»، دارودستهی «اشترن» و جماعت «هاگانا»۳ را نادیده گرفت. این باندهای تبهکارِ سازماندهیشده در حقیقت بازوی مسلح سازمان (جنبش) جهانی صهیونیسم بودند که در امتداد سیاست مهاجرت، انتقال و اسکان یهودیان در فلسطین، با حملات وحشیانه به اعراب فلسطین و انجام جنایات تکاندهنده و وحشیانه زمینهی ارعاب، سرکوب و اخراج مظلومانهی آنان از سرزمین اجدادی را فراهم آوردند.
افراطیون خشونتطلب و خونریزِ صهیونی برای آنکه سیاستمداران بریتانیایی را ناگزیر به افزایش بیرویهی سهمیهی مهاجران یهودی به فلسطین نمایند، در حمله و قتل قوای انگلیسی نیز کمترین تردیدی به خود راه ندادند. آنان ضمن توافق سرّی با تصمیمسازان ارشد دستگاه دیپلماسی و نهاد امنیتی استعمار پیر، و بهمنظور ابراز جدیّت خود در تشکیل دولت یهود در فلسطین و به رخ کشیدن اقتدارشان، عملیاتی را بر ضد کارگزاران انگلیسیِ حاکم بر فلسطین تدارک دیدند. ترور برخی مقامات محلی و بمبگذاری در برخی مراکز دولتی و ازجملهی آنها «هتل شاه داوود» در واپسین روز تیرماه ۱۳۲۵ ش در تلآویو، که به کشته و زخمیشدن دهها نظامی انگلیسی انجامید، نمونهای از این جنایتِ سازمانیافته است.