ذهبی، یکی از علمای پرآوازه اهل سنت و علمای معاصر ابنتیمیه و صاحب کتاب زغل العلم و رسالة النصیحة الذهبیّة است. ذهبی در این دو تألیف خود، بهویژه در النصیحة الذهبیّة انتقادات تندی از ابنتیمیه و پیروان فکری او کرده و آنها را گمراه نامیده است. از آنجا که این رساله با عقاید علمای وهابی سازگاری ندارد، آنها به شدت تألیف این دو کتاب از سوی ذهبی را انکار کردهاند. در برابر آنها علمای اهلسنت آن دو کتاب را از آثار ذهبی مینامند. در این مقاله رابطه ذهبی با ابنتیمیه بررسی و صحت انتساب این دو تألیف به ذهبی با بهرهگیری از کتب تاریخی و رجالی اهل سنت اثبات میشود.
گزارشی از مقاله “تحقیقی درباره رابطه ذهبی و ابن تیمیه”[1]
ذهبی، یکی از علمای پرآوازه اهل سنت و علمای معاصر ابنتیمیه و صاحب کتاب زغل العلم و رسالة النصیحة الذهبیّة است. ذهبی در این دو تألیف خود، بهویژه در النصیحة الذهبیّة انتقادات تندی از ابنتیمیه و پیروان فکری او کرده و آنها را گمراه نامیده است. از آنجا که این رساله با عقاید علمای وهابی سازگاری ندارد، آنها به شدت تألیف این دو کتاب از سوی ذهبی را انکار کردهاند. در برابر آنها علمای اهلسنت آن دو کتاب را از آثار ذهبی مینامند. در این مقاله رابطه ذهبی با ابنتیمیه بررسی و صحت انتساب این دو تألیف به ذهبی با بهرهگیری از کتب تاریخی و رجالی اهل سنت اثبات میشود. در ادامه زندگی دو عالم دیگر به نامهای ابوحیان و ابنزملکانی را که در ابتدا از حامیان ابنتیمیه بودند و سپس از مخالفین وی گردیدند، بررسی میکنیم که شاهدی بر دوری ذهبی از ابنتیمیه در اواخر عمر وی است.
ذهبی
یکی از علمای معاصر ابنتیمیه، ذهبی است که از شاگردان وی نیز بهشمار میآید. ذهبی در میان اهلسنت جایگاه برجستهای دارد و برای آرای رجالی و حدیثی وی ارزش فوق العادهای قائل هستند. علمای وهابی معاصر مدعی هستند که ذهبی از ابتدا از طرفداران و حامیان ابنتیمیه بوده و تا آخر عمر بر این عقیده استوار مانده و انتساب دو کتاب زغل العلم و النصیحة الذهبیة به ذهبی از سوی مخالفین ابنتیمیه صورت پذیرفته و ذهبی هرگز با ابنتیمیه مخالفت نکرده است. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با بررسی کتابهای ذهبی و بررسی ادله وهابیان و مخالفین صحت و سقم این ادعا را ارزیابی کنیم.
دکتر بشار عواد معروف در کتاب الذهبی و منهجه في کتاب تاریخ الإسلام، 213 کتاب از ذهبی نام میبرد. مرحله دوم ارتباط ذهبی و ابن تیمیه از اواخر زندگی ابنتیمیه شروع میشود و تا وفات ذهبی ادامه پیدا میکند. هم موافقان و هم مخالفان ابنتیمیه بر این نکته اتفاق نظر دارند که ذهبی در جوانی و میانسالی از جمله حامیان و طرفداران متعصب ابنتیمیه و به میزان زیادی تحت تأثیر اندیشههای او بود و این تأثیرپذیری نیز تا شروع مرحله دوم رابطه این دو ادامه پیدا کرد. ذهبی در این مرحله پیوسته از او تمجید میکند و میبینیم تألیفات ذهبی در این دوران، اندیشههای ابنتیمیه را تأیید میکند. ذهبی در کتاب تاریخ الإسلام بارها از ابنتیمیه با عنوان «شیخنا» یاد میکند.
در این دوران تأثیرپذیری ذهبی از ابنتیمیه بسیار زیاد است و میبینیم که ذهبي علیرغم اینکه ادعای رعایت انصاف و دوری از تعصب در تألیفات خود را دارد، در هنگام سخن گفتن از احادیث صفات و فضایل پیامبر و اهلبیت از صواب و حقیقت دور میشود. احادیث زیادی در مستدرک حاکم وجود دارد که حاکم از یک سو آنها را طبق شرایط بخاری و مسلم صحیح میداند و از سوی دیگر بهدلیل آنکه با عقاید و افکار ذهبی در این دوران هماهنگی ندارد، ذهبی بدون ذکر دلیلی به تضعیف این احادیث میپردازد.
سبکی
سبکی در این رابطه می نویسد:
چه بسا کسیکه در نظر او حقیر باشد، آبرومندتر از او باشد، از خدا میخواهیم که از بار گناهان او بکاهد و به کسانی که ذهبی از آنان بدگویی کرده است، گذشت از او را الهام کند و استادان از توجه به کلام او نهی کرده و گفتار او را معتبر ندانستهاند.
این فراز از کلام سبکی به وضوح شباهت گفتار، رفتار و آرای ذهبی به ابنتیمیه در این دوران را نشان میدهد، اما بعدها و در مرحله دوم رابطه ذهبی و ابنتیمیه، شاهد دگرگونی زیادی در آرای ذهبی هستیم و آرای او در این دوره بسیار متفاوت با آرای قبلی او و حتی متناقض با آرای ابنتیمیه است. مهمترین اثر ذهبی که اوج انتقاد او به ابنتیمیه بهشمار میآید، نامه معروف به النصیحة الذهبیة است. ذهبی در این نامه، ابنتیمیه را مغرور، منافق، تحریفکننده حقایق معرفی و در ایمان او تشکیک میکند و پیروان او را گمراهانی میداند که از روی جهل و نادانی از او تبعیت کردهاند.
سخاوی:
از جمله کسانی که بعضی از مردم از آنها نفرت دارند و بهرغم علم زیاد و ورع و زهد آنها از علمشان بهره نمیبرند، ابنحزم و ابنتیمیه هستند که مورد آزار و اذیت نیز قرار گرفتند. برای ذهبی عقیده نیکو و رسالهای دیدم که خطاب به ابنتیمیه برای دفع نسبت تعصب زیاد او به ابنتیمیه نوشته است. از یک سو به مخالفین ابنتیمیه نامه نوشت تا آرامتر سخن بگویند؛ همانطورکه طبق گفته ابنرجب این کار را با تقیالدین سُبکی انجام داد و از سوی دیگر، این رساله را به خود ابنتیمیه مینویسد.
بشار عواد
دکتر بشار عواد معروف، استاد و رئيس گروه تاريخ دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد، نیز در مقدمه کتاب سیر اعلام النبلاء ذهبی به وجود این نامه و همچنین کتاب زغل العلم اشاره میکند و آنها را از تألیفات ذهبی میداند.
این نامهای است که ذهبی آن را برای استاد و دوست خود ابوالعباس ابنتیمیه حرانی فرستاده و در نامهاش او را نصیحت و در بعضی از امورش سرزنش کرده است. او حنبلی مذهب است و اگر چه در کتابهای رجالی به نکته خاصی درباره وی اشاره نشده است، اما نکته برجسته در زندگی این شاگرد ابنتیمیه، تعصب، شیفتگی و دلدادگی او به ابنتیمیه است که در این زمینه گوی سبقت را از دیگران ربوده است. مطلبی که حکایت از تعصب او دارد، برخورد تند و شدید وی با مخالفین ابنتیمیه است. او در کتاب العقود الدریه همچون استادش ابنتیمیه، نسبتهای ناروایی به مخالفان خود میدهد. تقیالدین سُبکی به سبب مخالفت ورزیدن با افکار ابنتیمیه، در این کتاب مورد اتهام های ناروای ابنعبدالهادی قرار میگیرد.
این شیوه سخن گفتن که همانند ابنتیمیه همراه با جزمیت و قاطعیت است، مخاطب را به قبول آن نزدیک میکند و فهم حقیقت را برای آنها دشوار میسازد.