دکتر علی اصغر زرگر استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل می گوید: در شرایطی که مردم فلسطین صرفاً خواهان دستیابی به حداقل‌های زندگی انسانی نظیر سرپناه، غذا و امنیت هستند، پرسش‌های بنیادینی در خصوص آینده این ملت و حقوق تاریخی آنان مطرح می‌شود، آیا کشتار بیش از ۶۵ هزار نفر و ناپدید شدن حدود ۲۰۰ هزار نفر، که بسیاری از آنان کودکان بی‌سرپرست و قربانیان مستقیم خشونت و تجاوز بوده‌اند، به فراموشی سپرده خواهد شد؟ آیا این نسل، که شاهد ظلم‌های گسترده بوده‌اند، می‌توانند بدون احساس انتقام و مطالبه عدالت، به زندگی عادی بازگردند؟ مسئله اشغال سرزمین فلسطین و محرومیت این ملت از حق تعیین سرنوشت، همچنان یکی از چالش‌های اساسی منطقه است. آیا در آینده، هیچ‌گونه ادعایی نسبت به تشکیل کشور مستقل فلسطینی باقی نخواهد ماند؟ آیا اسرائیل حاضر خواهد بود حتی یک منطقه محدود مانند نوار غزه را به عنوان منطقه‌ای خودمختار بپذیرد، جایی که مردم آن بتوانند از حریم خود دفاع کنند؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که پاسخ به آن‌ها، سرنوشت صلح در منطقه را رقم خواهد زد.

دکتر علی اصغر زرگر در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در پاسخ به این سوال که با توجه به روند جاری در غزه که از آن به عنوان تلاش‌هایی در جهت برقراری صلح یاد می‌شود به نظر شما آیا این اقدامات را می‌توان در راستای تحقق صلحی پایدار و واقعی در منطقه ارزیابی کرد، یا آنکه این تحولات صرفاً مقطعی بوده و ممکن است در آینده‌ای نزدیک، منطقه خاورمیانه بار دیگر دستخوش تنش‌ها و تحولات جدیدی گردد؟ به طور کلی، دیدگاه شما نسبت به روند فعلی و چشم‌انداز آینده منطقه چیست؟ اظهار داشت: در پاسخ به این پرسش، باید اشاره کرد که آنچه امروز تحت عنوان “کنفرانس صلح” برگزار شده، به نظر می‌رسد بیش از آنکه تلاشی واقعی برای پایان دادن به بحران باشد، نمایشی سیاسی با اهداف خاص است. این کنفرانس به ریاست آقای ترامپ و همراهان وی برگزار شده و به باور بسیاری، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا ماهیت صلح‌طلبانه. شخصیت محوری این نشست، فردی است که همواره در پی جلب توجه و تثبیت نقش خود به عنوان بازیگر اصلی در مسائل جهانی بوده است.

وی افزود: در واقع، جنگ اخیر را می‌توان تقابل میان محور غرب به رهبری ایالات متحده و اسرائیل از یک سو، و گروه‌های فلسطینی از سوی دیگر دانست. کشورهای عربی نیز عمدتاً با رویکردی منفعلانه به این بحران نگریسته‌اند. حمله فلسطینی‌ها به اسرائیل، که با عنوان “طوفان الاقصی” شناخته شد، واکنشی بود به سال‌ها محاصره، ظلم و بی‌عدالتی. با این حال، واکنش جهانی عمدتاً در حمایت از اسرائیل شکل گرفت و کمک‌های نظامی و سیاسی به این کشور ادامه یافت. افکار عمومی در کشورهای غربی، به‌ویژه در ایالات متحده و اروپا، با اعتراضات گسترده نسبت به این وضعیت، دولت‌ها را تحت فشار قرار دادند تا به سمت آتش‌بس حرکت کنند. این آتش‌بس، هرچند شکننده و چندین بار نقض شده، در نهایت منجر به برگزاری کنفرانس صلح شد که بیشتر بر اهداف اسرائیل متمرکز است؛ از جمله آزادی گروگان‌ها و تثبیت موقعیت سیاسی و امنیتی این کشور.

دستیابی به صلحی پایدار همچنان با چالش‌های جدی مواجه است

چشم‌انداز صلح در منطقه خاورمیانه همچنان مبهم و پیچیده است

وی تصریح کرد: در کوتاه‌مدت، ممکن است این آتش‌بس ادامه یابد و وضعیت به حالتی بین جنگ و صلح برسد، اما دستیابی به صلحی پایدار همچنان با چالش‌های جدی مواجه است. کشورهای شرکت‌کننده در این کنفرانس، عمدتاً همان طرف‌های درگیر در جنگ هستند و برخی از آن‌ها، نظیر ترکیه و مصر، با انگیزه‌های اقتصادی و سیاسی در این نشست حضور یافته‌اند. احتمالاً در این جلسات، مبالغی برای بازسازی غزه تعیین خواهد شد، اما این بازسازی نیز تحت نظارت و سلطه قدرت‌های غربی و اسرائیل انجام خواهد گرفت. در مجموع، چشم‌انداز صلح در منطقه خاورمیانه همچنان مبهم و پیچیده است و تحقق آن نیازمند تغییرات اساسی در رویکردهای سیاسی، امنیتی و انسانی طرف‌های درگیر خواهد بود.

مسئله اشغال سرزمین فلسطین و محرومیت این ملت از حق تعیین سرنوشت، همچنان یکی از چالش‌های اساسی منطقه است

زرگر با بیان اینکه در شرایطی که مردم فلسطین صرفاً خواهان دستیابی به حداقل‌های زندگی انسانی نظیر سرپناه، غذا و امنیت هستند، پرسش‌های بنیادینی در خصوص آینده این ملت و حقوق تاریخی آنان مطرح می‌شود اظهار داشت: آیا کشتار بیش از ۶۵ هزار نفر و ناپدید شدن حدود ۲۰۰ هزار نفر، که بسیاری از آنان کودکان بی‌سرپرست و قربانیان مستقیم خشونت و تجاوز بوده‌اند، به فراموشی سپرده خواهد شد؟ آیا این نسل، که شاهد ظلم‌های گسترده بوده‌اند، می‌توانند بدون احساس انتقام و مطالبه عدالت، به زندگی عادی بازگردند؟ مسئله اشغال سرزمین فلسطین و محرومیت این ملت از حق تعیین سرنوشت، همچنان یکی از چالش‌های اساسی منطقه است. آیا در آینده، هیچ‌گونه ادعایی نسبت به تشکیل کشور مستقل فلسطینی باقی نخواهد ماند؟ آیا اسرائیل حاضر خواهد بود حتی یک منطقه محدود مانند نوار غزه را به عنوان منطقه‌ای خودمختار بپذیرد، جایی که مردم آن بتوانند از حریم خود دفاع کنند؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که پاسخ به آن‌ها، سرنوشت صلح در منطقه را رقم خواهد زد.

وی ادامه داد: ممکن است در کوتاه‌مدت، طی شش ماه یا یک سال آینده، شرایطی فراهم شود که حداقل‌های معیشتی برای مردم فلسطین تأمین گردد و آرامشی نسبی برقرار شود اما آیا این آرامش به معنای فراموشی حقوق اساسی ملت فلسطین خواهد بود؟ به نظر نمی‌رسد که کنفرانس صلح اخیر، که بیشتر جنبه نمایشی دارد، بتواند پاسخگوی این مطالبات باشد. بسیاری از شرکت‌کنندگان در این نشست، خود از عوامل اصلی در شکل‌گیری بحران و کشتار بوده‌اند. حتی برخی کشورهای عربی نیز با رویکردی منفعلانه، هیچ واکنشی نسبت به تجاوزات و جنایات صورت‌گرفته نشان ندادند و صرفاً نظاره‌گر بودند. این گردهمایی، بیش از آنکه در جهت تحقق صلحی واقعی باشد، تلاشی است برای مشروعیت‌بخشی به اقدامات گذشته و تأمین اهدافی که اسرائیل نتوانست از طریق جنگ و خشونت به آن‌ها دست یابد. اکنون، از طریق آتش‌بس و مذاکرات، گروگان‌ها آزاد می‌شوند، بخشی از غزه تحت کنترل اسرائیل قرار گرفته و همچنان خواسته‌هایی نظیر خلع سلاح حماس و تخریب زیرساخت‌های آن مطرح است. در چنین شرایطی، این کنفرانس صلح ممکن است در کوتاه‌مدت نتایجی محدود به همراه داشته باشد، اما تحقق صلحی پایدار و عادلانه همچنان دور از دسترس به نظر می‌رسد.

وی تصریح کرد: در خصوص دعوت غیرمستقیم مصر از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در این نشست، با وجود تکذیب رسمی از سوی ایالات متحده مبنی بر ارسال دعوت‌نامه، این پرسش مطرح است که آیا حضور ایران در چنین کنفرانسی، با توجه به ماهیت آن و اهداف پشت‌پرده‌اش، اقدامی به‌جا و منطقی خواهد بود یا خیر. این موضوع نیز نیازمند بررسی دقیق‌تر در سطح دیپلماتیک و راهبردی است. پاسخ بنده به دوستان این بود که جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل متعدد می‌تواند از حضور در کنفرانس صلح اخیر خودداری کند. نخست آنکه ایران می‌تواند به‌درستی اعلام کند که این جنگ، مستقیماً مربوط به آن نبوده است. هرچند تبعات و آثار آن، از جمله حملات غیرمستقیم و تهدیدات امنیتی از سوی آمریکا و اسرائیل، گریبان‌گیر ایران نیز شده‌اند، اما ماهیت این درگیری، تقابل میان کشورهای غربی به رهبری اسرائیل و طرف‌های عربی و فلسطینی بوده است. بنابراین، حضور ایران در چنین کنفرانسی که طرف‌های اصلی درگیر خود در آن شرکت دارند، نه‌تنها ضرورتی ندارد، بلکه ممکن است هزینه‌های مالی و سیاسی مضاعفی را نیز بر ملت ایران تحمیل کند؛ از جمله مشارکت در بازسازی غزه بدون آنکه نقشی در آغاز یا مدیریت این بحران داشته باشد.

شایسته است جمهوری اسلامی ایران سیاست مستقل و متوازن خود را ادامه دهد

بذرهایی که در زمین خشک و پرتنش غرب آسیا کاشته می‌شوند، ثمره‌ای برای ایران نخواهند داشت

زرگر ادامه داد: دوم آنکه، حضور رهبران کشورهای غربی که در طول سال‌های اخیر اقدامات تجاوزکارانه و خصمانه‌ای علیه ایران انجام داده‌اند، از جمله تحریم‌های گسترده، حملات سایبری و تهدیدات نظامی، موجب می‌شود که مشارکت ایران در چنین نشستی فاقد منطق سیاسی باشد. این کشورها، در حالی که خود عامل اصلی بی‌ثباتی در منطقه هستند، اکنون در قامت میانجی صلح ظاهر شده‌اند؛ امری که با واقعیت‌های میدانی و تاریخی تناقض دارد. سوم آنکه، برخی گروه‌های فلسطینی نیز علیرغم دریافت کمک‌های مستمر از ایران، در مواضع سیاسی و رسانه‌ای خود، نه‌تنها از ایران حمایت نمی‌کنند بلکه گاه مواضعی اتخاذ می‌کنند که با منافع ملی ایران در تضاد است؛ از جمله استفاده از اصطلاحاتی چون “خلیج عربی” و عدم اشاره به نقش ایران در حمایت از مقاومت. این رفتارها نشان می‌دهد که ایران نباید بدون ارزیابی دقیق از منافع ملی خود، در روندهایی مشارکت کند که نه‌تنها قدردانی نمی‌شود، بلکه ممکن است موجب تضعیف جایگاه منطقه‌ای آن گردد. بر این اساس، شایسته است جمهوری اسلامی ایران سیاست مستقل و متوازن خود را ادامه دهد و از ورود به روندهایی که صرفاً هزینه‌زا و فاقد دستاورد ملموس هستند، اجتناب ورزد. تمرکز بر همکاری‌های راهبردی با کشورهای شرقی، که از نظر فرهنگی و سیاسی هم‌سوتر هستند، می‌تواند زمینه‌ساز توسعه پایدار و تعاملات مؤثرتر در عرصه بین‌المللی باشد. در نهایت، به نظر می‌رسد بذرهایی که در زمین خشک و پرتنش غرب آسیا کاشته می‌شوند، ثمره‌ای برای ایران نخواهند داشت و دوری از این فضا، می‌تواند به نفع منافع بلندمدت کشور باشد.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=72213

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب