گستره سبک زندگی اسلامی یا همان حیات طیبه، عبودیت و بندگی خداست که بر چهار اصل رابطه با خدا، رابطه با خویشتن، رابطه با مردم و رابطه با طبیعت استوار است. مهم‌ترین جلوه‌های رابطه با خدا، عبادت‌هایی است که اساس آن، بر قصد قربت نهاده شده و یکی از آنها روزه، به عنوان یکی از جلوه‌های زیبای عبادت و بندگی است. روزه از پایه‌های اسلام است؛ به این معنا که فرد زمانی در شمار مسلمانان قرار می‌گیرد که به روزه معتقد باشد. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینه روزه، به بخشی از آثار و فواید ارزشمند آن اشاره می‌شود تا حکمت الهی درباره این مسأله بیش از پیش اشکار گردد.

پیشینه و فلسفه روزه

قرآن کریم از وجوب روزه در امت‌های پیشین یاد نموده است. اگر چه برخی مفسران بر این باورند تشبیه در جمله «کَما کُتِبَ‏ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»[1] تنها در اصل تکلیف و حکم روزه بوده است. نقل است «قوم یهود غالباً در موقعی که می‏خواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند، روزه می‏داشتند تا به گناهان خود اعتراف و به‌واسطه روزه و توبه، رضای حضرت اقدس الهی را تحصیل نمایند؛ شروع روزه و امتناع از خوراک، از غروب آفتاب بود که آن شب و فردا را تا غروب بدون خوراک به‌سر می‌بردند». همچنین «حیات حواریون و مؤمنین ایام گذشته، عمری مملو از انکار لذات و زحمات بی‏شمار و روزه‌داری بود».[2] امیرمؤمنان(علیه السلام) در بیان فلسفه روزه فرموده است: «وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْق‏؛[3] خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید». ‏حضرت در روایتی دیگر درباره روزه فرموده است: «وَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْبَدَنِ الصِّیَام؛[4] برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن، روزه است». مناسب‌ترین معنای زکات در این روایت، نموّ، تزکیه و پاکی است؛ زیرا روزه بدن را از نظر ظاهری و معنوی پاک و پاکیزه می‌کند و برای اطاعت از خداوند رشد‌ می‌دهد. قرآن با جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[5] فلسفه روزه را بیان داشته است تا به مؤمنان یاد‌آور شود که هدف از روزه، همان است که شما به امید رسیدن به خدا و پیامبر ایمان آوردید و آن، تقوای الهی است که بهترین زاد‌وتوشه است؛ افزون بر آنکه روزه، شکرگزاری از نعمت‌های پروردگار و آفریننده هستی و تعظیم الهی است.

آثار روزه

دستورهای الهی بر اساس حکمت و مصالح انسان‌ها‌ست. قرآن کریم پس از بیان شماری از دستورها می‌فرماید: «ذلِکَ مِمَّا أَوْحی‏ إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ؛[6] این [احکام] از حکمت‌هایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده است». روزه نیز آثار و برکاتی دارد که برخی از آثار آن را ذکر می‌نماییم.

الف. آثار فردی

1. عبادی

یکی از آثار مهم روزه، جلوه‌های توحیدی و عبادی آن است که به دو مورد از آن اشاره می‌کنیم.

1/1. بزرگ ‌شمردن خدا

قرآن، یاد ‌کردن عظمت و بزرگی خداوند را بعد از انجام توفیق روزه با جمله «لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ»[7] بیان داشته است. برخی مفسران «لِتُکَبِّرُوا» را علت برای اصل روزه می‌دانند؛ یعنی انجام روزه برای اظهار کبریایی حق تعالی است.[8] سعید نقاش می‌گوید امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: «در عید فطر تکبیر مستحب است». پرسیدم: «این تکبیر در چه وقت مستحب است؟». فرمود: «در شب عید، در مغرب و عشا و در نماز صبح و نماز عید؛ آنگاه قطع می‌شود». گفتم: «چگونه تکبیر بگویم؟». فرمود: «می‌گویی “اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر، اللَّه اکبر و للَّه الحمد، اللَّه اکبر علی ما هدانا” و منظور از کلام خدا که می‌فرماید: “و روزه را کامل کنید و خدا را در برابر اینکه هدایت‌‌‌تان کرده، به عظمت یاد کنید”؛ همین است».[9]

2/1. شکر الهی

لزوم شکر، امری فطری است. سرشت انسان به‌گونه‌ای است که به افرادی که به وی نیکی نموده‌اند، احترام می‌گذارد. بر این اساس وقتی انسان هستی‌ خویش را از ذات هستی‌بخش می‌یابد و نعمت‌های او را از تسخیر خورشید و ماه و زمین، آب و خاک یادآور می‌گردد؛ این احساس به او دست می‌دهد که از درون جان و عمق دل خویش ستایشگر و سپاسگزار آفریننده این نعمت‌ها باشد. یکی از آثار روزه، اظهار شکر و سپاس به درگاه حضرت احدیت است. برخی مفسران ذیل جمله «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»[10] می‌نویسند: «ظاهر دو جمله فوق به قرینه حرف “لام”، بیانگر غرض و نتیجه اصل روزه است، نه حکم استثنای مریض و مسافر؛ در ‌نتیجه معنای آن این است که روزه برای اظهار کبریایی خداوند و‌ به ‌جای ‌آوردن شکر است»؛[11] بدین‌سان که نعمت نزول قرآن و هدایت را از خداوند می‌داند و با سرور و خوشحالی، جان و دل را برای انجام تکلیف روزه آماده می‌کند.

2. اخلاقی

انسان زمانی می‌تواند به اهداف و آرمان‌های انسانی خویش دست یابد که هواهای نفسانی‌اش را مهار کند و از سبک زندگی حیوانی دوری گزیند. فردی که اوقات خویش را صرف عیاشی و ارضای تمایلات شهوانی می‌کند، نمی‌تواند به دانش، هنر، صنعت، ایثار، احترام به حقوق دیگران، کرامت و فضیلت‌های انسانی دست یابد؛ از همین روست که در روایت آمده است: «وَ لا عَقلَ مَعَ هَوی؛[12] عقل با هوس جمع نمی‌گردد». تقوا، ایجاد حفاظ و قدرت روح در مقابل گناهان، هوس‌ها و کارهای ضد اخلاق است. یکی از راه‌های دستیابی به تقوا، روزه است؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ‏ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛[13] ای افرادی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما نوشته شده است؛ همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهیزکار شوید». تقوا در قرآن به لباس تشبیه شده است: «وَ لِباسُ‏ التَّقْوی‏ ذلِکَ خَیْر».[14] شاید به این دلیل که تقوا همانند لباس، مصونیت و زینت است؛ مصونیت از گناه و هوس‌های زود‌گذر و زینت برای روح و شخصیت انسانی. امیر‌مؤمنان(علیه السلام) فرموده است:

أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ‏ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فتَقَحَّمَتْ‏ بِهِمْ فِی النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایَا ذُلُلٌ‏ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتهُمُ الْجَنَّة؛[15] آگاه باشید همانا گناهان چون مرکب‌های بد‌رفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان‌ رها ‌شده در آتش دوزخ می‌اندازند؛ اما تقوا چونان مرکب‌های فرمانبرداری هستند که سواران خود را عنان ‌بر ‌دست، وارد بهشت جاویدان می‌کنند.

امام صادق(علیه السلام) نیز فرموده است: «إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ مِنَ الْحَرَامِ وَ الْقَبِیحِ وَ دَعِ الْمِرَاءَ وَ أَذَی الْخَادِمِ وَ لْیَکُنْ عَلَیْکَ وَقَارُ الصَّائِمِ وَ لَا تَجْعَلْ یَوْمَ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ؛[16] هر گاه روزه گرفتی، گوش و چشم تو نیز باید از ارتکاب حرام و زشت روزه بدارد و در این حال از کشمکش و آزار خدمتکار بپرهیزی و بر توست که دارای سنگینی و وقار روزه‌دار باشی و آن روزت با روزی که روزه نداری، یکسان نباشد».

3. بهداشتی

در حدیث معروفی از پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) آمده است: «صُوموا تَصِحُّوا؛[17] روزه بگیرید تا سالم شوید». برخی دانشمندان درباره رابطه روزه با سلامت معتقدند عامل بسیاری از بیماری‌ها، زیاده‌روی در خوردن غذاهای مختلف است؛ چون مواد اضافی جذب نمی‌شود و به صورت چربی‌های مزاحم در نقاط مختلف بدن و قند اضافی در خون باقی می‌ماند. این مواد اضافی در لابه‌لای عضلات بدن، در‌ واقع لجنزارهای متعفنی برای پرورش انواع میکروب‌ها و بیماری‌های عفونی است. در این حال بهترین راه برای مبارزه با این بیماری‌ها، نابود ‌کردن این لجنزارها از راه امساک و روزه است. روزه، زباله‌ها و مواد اضافی و جذب‌ نشده بدن را می‌سوزاند و در ‌واقع بدن را «خانه‌تکانی» می‌کند. بدیهی است شخص روزه‌دار طبق دستور اسلام، نباید هنگام «افطار» و «سحر» در خوردن غذا افراط و زیاده‌روی کند تا از این اثر بهداشتی نتیجه کامل بگیرد؛ در غیر این صورت ممکن است نتیجه بر‌عکس شود.[18] امیر‌مؤمنان(علیه السلام) با اشاره به نقش روزه در سلامت روان انسان، فرموده است: «صِیَامُ شَهْرِ الصَّبْرِ وَ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ یَذْهَبْنَ بِبَلَابِلِ الصُّدُورِ؛[19] روزه در ماه صبر (رمضان) و سه روز در هر ماه، دل‌شوره‌ها [و اضطراب‌های درونی] را می‌برد».

4. روحی و روانی

1/4. تقویت اراده

یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت و کامیابی انسان، داشتن اراده‌ای قوی و محکم است. انسان توانایی دارد در برابر میل‌های درونی خود ایستادگی کند و فرمان آنها را اجرا نکند. انسان این توانایی را به حکم یک نیروی دیگر دارد که از آن به «اراده» تعبیر می‌شود و تحت فرمان عقل عمل می‌کند؛ یعنی عقل تشخیص می‌دهد و اراده انجام می‌دهد.[20] اگر اراده قوی باشد، بدن او را همراهی می‌کند؛ چنان‌که امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرموده است: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ‏ عَلَیْهِ النِّیَّة؛[21] هیچ بدنی از تحمل آنچه نیت و اراده بر انجام آن قوی باشد، ناتوان نشده است».

یکی از آثار روزه، تقویت اراده و تمرین مقاومت است. رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هر ‌گاه با مشکلی روبه‌رو می‌شد که او را ناراحت می‌کرد، از نماز و روزه مدد می‌گرفت.[22] تفسیر صبر به روزه، از باب تطبیق و بیان یکی از مصادیق روشن آن است؛ ‏[23] زیرا انسان در پرتو این عبادت بزرگ، اراده‌ای نیرومند و ایمانی استوار پیدا می‌کند و حاکمیت عقلش بر هوس‌هایش مسلّم می‌گردد.[24]

2/4. شادمانی

از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) روایت شده است: «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ یَوْمَ یَلْقَی رَبَّهُ؛[25] برای روزه‌دار دو خوشحالی است: یکی هنگام افطار و دیگری زمان ملاقات با خدا». مقصود از خوشحالی در زمان افطار، احساس مسرت از توفیق بر عمل نیک و افزون‌ شدن خوبی‌‌ها در نامه عمل است، (و گرنه دستیابی به خوردن و آشامیدن، موجب مدح و ستایش نیست)[26] و خوشحالی در قیامت، به دلیل رسیدن به پاداش‌های بزرگ الهی و خشنودی خداوند است.

3/4. معرفت شهودی

دانش‌های انسانی از دو راه حاصل می‌شود: نظری و شهودی که دستیابی به آن، از راه تقوا و تزکیه است؛ چنان‌که قرآن فرموده است: «وَ مَن یَتَّق اللّهَ یَجعل له فُرقانا؛[27] هر که تقوای الهی داشته باشد، خداوند به او فرقان و قدرت جداسازی حق از باطل می‌دهد». بر اساس حدیث معراج، خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

الصَّوْمُ یُورِثُ الحِکْمَةَ وَ الحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیَقِینَ فَإِذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیُسْر؛[28] روزه حکمت را به ارث می‌گذارد و حکمت، معرفت و شناخت را. این در حالی است که شناخت، سبب یقین می‌گردد و چون یقین حاصل شود، دیگر برایش فرق نمی‌کند که در آسانی و رفاه باشد یا در سختی و مشقت.

5. پاداش اخروی

یکی از مهم‌ترین آثار روزه، بهره‌مندی از پاداش‌های اخروی است؛ چنان‌که قرآن فرموده است: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز؛[29]‏ هر ‌کس را از آتش دور سازند و به بهشت در آورند، به رستگاری رسیده است». از پیامبر(صلی الله علیه و آله) روایت شده است: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ؛[30] روزه، سپر محافظت‌ کننده از آتش است». همچنین فرموده است: «خداوند عز‌و‌جل در برابر هر ‌یک از کردار فرزند آدم، ده تا هفتصد برابر پاداش می‌دهد، مگر صبر؛ زیرا آن برای من است و خود پاداش آن را خواهم داد. بنا‌بر‌این پاداش صبر در خزانه علم خدا نگهداری شده است و منظور از صبر، روزه است».[31]

ب. آثار اجتماعی

یکی از ویژگی‌های عبادت‌های اسلامی، هماهنگی آنها با تکالیف اجتماعی است. به همان‌سان که روزه واجب شده است، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و زکات و حج نیز واجب شده است.

1. انجام تکالیف مالی

اسلام برای عدالت اجتماعی و اقتصادی، احکام خاصی را مقرر داشته است. برخی از آنها را همانند خمس[32] و زکات،‌[33] واجب و برخی دیگر را مستحب قرار داده است و انفاق را نشانه تقواپیشگی و هدایت و رستگاری انسان‌ها[34] و کمک مالی به خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، واماندگان در راه، سائلان و بردگان را از مصادیق نیکی واقعی و نشانه صداقت و تقوا معرفی نموده است.[35] برای تحقق خارجی آن نیز راهکارهای مختلفی قرار داده است که یکی از آنها، روزه است. امام صادق(علیه السلام) در این باره فرموده است: «وَ لِیَعْرِفُوا شِدَّةَ مَبْلَغِ ذَلِکَ عَلَی أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْمَسْکَنَةِ فِی الدُّنْیَا فَیُؤَدُّوا إِلَیْهِمْ مَا افْتَرَضَ‏ اللَّهُ لَهُمْ فِی أَمْوَالِهِمْ؛[36] علت روزه این است که اغنیا سختی و شدت فقر را بشناسند و در‌ نتیجه آنچه را خداوند از پرداخت اموال واجب نموده است، ادا نمایند».

2. برتری ‌نداشتن ثروتمندان بر فقیران

برخی به تصور باطل، ثروت را نشانه کرامت و برتری خود بر فقرا می‌دانند و به آن فخر می‌فروشند. قرآن کریم این روحیه ناپسند را توبیخ کرده و امتیاز طبقاتی را ناروا دانسته است. در فلسفه روزه، بر این نکته تأکید شده است و با تعبیر«لیَسْتَوِیَ بِهِ الْغَنِیُّ وَ الْفَقِیرُ»[37] مساوات معنوی فقیر و ثروتمند را بیان داشته است تا همگان متوجه شوند ملاک ارزش تقوا‌ست، نه فقر و ثروت؛ چنان‌که در آیه دیگر گرامی‌ترین انسان‌ها را نزد خداوند باتقواترین آنها قرار داده است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».[38]

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین عباس کوثری

فهرست منابع

تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غرر الحکم و درر الکلم‏؛ قم: دار الکتاب الاسلامی،1410 ق.
حر عاملی، محمد بن حسن؛ تفصیل وسائل الشیعة؛ تحقیق مؤسسة آل‌البیت:؛ قم: مؤسسه آل‌البیت:، 1409ق.
دیلمی، حسن بن محمد؛ ارشاد القلوب؛ قم: الشریف الرّضی،1412ق.
شریف الرضی، محمد بن حسین؛ خصائص الائمه؛ تصحیح محمدهادی امینی؛ چاپ اول، مشهد: آستان قدس رضوی، 1406 ق.
نهج البلاغة؛ ترجمه محمد دشتی؛ قم: نشر مشرقین، 1379.
طباطبایی، سید‌محمد‌حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ قم: منشورات جماعةالمدرسین فی الحوزه، 1417‌ق.
طبرسی، فضل ‌بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ تحقیق هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی؛ بیروت: دار المعرفة، 1408‌ق.
صدوق، محمد بن علی؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛ قم: الدار الشریف الرضی، 1406ق.
کتابُ من لایحضره الفقیه؛ قم: مؤسسة النشر الاسلامی،‌1404ق.
معانی الاخبار؛ قم: انتشارات اسلامی،1403ق.
مجلسی، محمد‌باقر؛ بحارالانو ار؛ بیرو ت: دار احیاء التراث العربی، مؤسسة الوفاء، 1403‌ق.
مستر هاکس؛ قاموس کتاب مقدس؛ بیروت: مطبعة آمریکایی، 1928‌م.
مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ قم: انتشارات صدرا، 1368.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1379.

[1]. بقره: 183.

[2]. مستر هاکس؛ قاموس کتاب مقدس؛ ص 427 و 428.

[3]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج‌البلاغه؛ حکمت 252.

[4]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ خصائص الائمه؛ ص 103.

[5]. بقره: 183.

[6]. اسرا: 39.

[7]. بقره: 185.

[8]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 2، ص 24.

[9]. ‏محمد بن حسن حر عاملی؛ وسائل الشیعة؛ ج ‏7، ص‌ 456.

[10]. بقره: 185.

[11]. سید محمد‌حسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ‌2، ص 24.

[12]. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم؛ ح 10541.

[13]. بقره: 183.

[14]. اعراف: 26.

[15]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج‌البلاغه؛ خطبه 16.

[16]. محمد بن علی صدوق؛ کتابُ من لایحضره الفقیه؛ ج 2، ص 108.

[17]. محمد‌باقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج93‌، ص‌255.

[18]. ناصر مکارم شیرازی و همکاران؛ تفسیر نمونه؛ ج ‏‌1، ص 632.

[19]. محمد بن علی صدوق؛  ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛ ص 79.

[20]. ر.ک: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج ‏23، ص ‌662.

[21]. محمد بن علی صدوق؛ کتابُ من لا‌یحضره الفقیه؛ ج‏ 4، ص 400.

[22]. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 1، ص 217.

[23]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 1، ص 151.

[24]. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج ‏1، ص ‌218.

[25]. محمد بن علی صدوق؛ معانی الاخبار؛ ص 409.

[26]. همان.

[27]. انفال: 29.

[28]. حسن بن محمد دیلمی؛ ارشاد القلوب؛ ج 1، ص 203.

[29]. آل‌عمران: 71.

[30]. محمد بن علی صدوق؛ کتابُ من لا‌یحضره الفقیه؛ ج 2، ص 74.

[31]. محمد بن علی صدوق؛ معانی الاخبار؛ ص 409.

[32]. انفال: 41.

[33]. توبه: 60.

[34]. بقره: 2، 3 و 5.

[35]. بقره: 177.

[36]. محمد بن حسن حر عاملی؛ وسایل الشیعه؛ ج10، ص ۷.

[37]. همان.

[38]. حجرات: 13.

 

منبع: بلاغ

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=6491

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب