امام جواد

دامان وصل تو

بی تو به زندان غم هیچ نجنبم ز جا زلف تو زنجیر کرد موی به موی مرا کس به کدامین امید از تو دلی خوش

امام جواد

باب المراد

به لب ترنّم نامِ جواد باید داشت که پشتوانه به روز معاد باید داشت جز آب تشنه لبان را که دست می‌گیرد به جز تو

امام جواد

نهمین خورشیدِ تابان

بسته ام دل را به آقایی که خیلی آشناست حامی اِبنُ السبیل و یاورِ هر بینواست نهمین خورشیدِ تابان ست در عرشِ خدا نهمین آئینه

امام جواد

مثل پدر

شعری می‌خوانیم از محمدحسین ملکیان که در مدح و منقبت امام جواد علیه السلام سروده شده است: جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را

قصیده رضوی

دوش چون دور شب تیره به پایان آمد نوبت زمزمه ی مرغ سحر خوان آمد چشم جان از دم مشکین صبا روشن شد گویی از