در دوبخش پیشین وضعیت آسیای میانه در دوره روس های تزاری و کمونیست بررسی گردید، آنگاه به وضعیت اسلام و جریان اسلامخواه در آسیای میانه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و گونه شناسی آن اشاره شد. اینک ادامه مطالب . . .
با تصویب قانون آزادی مذاهب و فعالیت های دینی در برخی جمهوری های آسیای مرکزی از جمله در قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان در سال 1989 زمینه حضور گروههای دینی در جامعه و رسانه های عمومی نیز فراهم شده بود. اما ظهور شخصیت ها و گروههای مذهبی تأثیرگذار و بیم دولت های آسیای مرکزی از قدرت گرفتن آنان باعث سد که دولتهای منطقه از همان سالهای اول پس از فروپاشی به منظور مهار نمودن این گروه ها فعالیت سیاسی احزاب دینی را ممنوع اعلام کنند و قوانینی را برای غیرقانونی نمودن احزاب سیاسی که ساختار مذهبی دارند به تصویب برسانند.
اما این ممنوعیت ها در کنار اقبال مردم به گروه های اسلامی موجب شد که این احزاب فعالیت خود را به صورت غیررسمی و گاهی زیرزمینی گسترش دهند.
از جمله احزابی که فعالیت آنها در هر پنج جمهوری ممنوع گردیده است جنبش احیای اسلامی است که به دنبال تأسیس یک حکومت دینی در منطقه بوده است. فعالیت عمده این حزب در ازبکستان، تاجیکستان و تا حدودی قرقیزستان متمرکز است. اگرچه به دلیل فعالیت غیررسمی ارائه آماری از فعالیت ها و اعضای آن دشوار است اما طرفداران فعال حزب تنها در ازبکستان نزدیک به پنجاه هزار نفر تخمین زده می شود. این حزب مخالف هرگونه گرایش ملی گرایانه و قومی است و بیشتر از ایران جمهوری اسلامی پاکستان را برای خود الگو قرار داده است. دو حزب اسلامی التحریر و جنبش اسلامی ازبکستان هم اکنون فعال ترین احزاب اسلامی ازبکستان هستند که جمهوری های همسایه را نیز تحت تأثیر قرار می دهند.
حزب سیاسی ـ دینی التحریر که به دنبال ایجاد دولت اسلامی بر مبنای خلافت است یک جنبش فراملی است که در سال 1953 در بیت المقدس و در نتیجه انشعاب از اخوان المسلمین ایجاد گردید و به سرعت در خاورمیانه، شمال آفریقا و سپس جنوب شرق آسیا گسترش یافت. بنا به مطالب منتشره در وب سایت رسمی در حزب التحریر یک حزب سیاسی است که ایئولوژی آن مبنی بر اسلام است. هدف آن بازگرداندن جامعه مسلمانان جهان به یک زندگی سبک اسلامی و در یک جامعه اسلامی است که براساس قوانین شریعت و تحت لوای خلافت اداره گردد. عضویت حزب برای مردان و زنان، عرب و غیرعرب، سفید یا رنگین پوست آزاد است زیرا این حزب برای عموم مسلمین است. این حزب خواهان مبارزه سیاسی و روشنگرانه علیه کفر، کشورهای استعمارگر دارای سلطه و نفوذ در کشورهای اسلامی و همچنین برعلیه خکمرانان کشورهای عرب و مسلمان می باشد.
فعالیت این حزب در ازبکستان از سال 1992 آغاز گردید و پس از آن در منشورات این حزب به ازبکستان به عنوان «ولایت» یعنی بخشی از دولت جهانی اسلام اشاره می شود. عنصر اولیه ساختار این حزب سری حلقع است که هر حلقه شامل پنج تا هفت عضو می شود و حلقه های تنها از طریق مشرف با حلقه های دیگر وصل می شوند. اعضای حزب با آ«وزشهایی که می بینند به تبلیغ اسلام می پردازند و معمولاً از روحانیون رسمی دارای نفوذ کلام بیشتری هستند.
براساس سیاست های اعلانی حزب التحریر به روش های صلح آمیز پایبند است و جهاد را نیز یک نوع فعالیت اعتقادی می داند. حزب التحریر دوبار در سال 1997 و 1999 دچار انشعاب شد. که در نتیجه آن گروهی به رهبری آکوام و حزب النصوت پدید آمده است.
به اعتقاد حزب التحریر جامعه نیازمند تهذیب اخلاقی است که با رجوع کامل به ارزشهای اسلامی و در چارچوب یک دولت اسلامی قابل تحقق است. این مر وجب طرح اتهامی مبنـی بـر تـلاش آنـان
برای سقوط قهرآمیز دولت ها گردیده است. طرفداران این حزب به شدت در ازبکستان مورد سرکوب قرارگرفت اند و پس از آن در تاجیکستان قرقیزستان و قزاقستان به نام مقابله با بنیادگرایی با آنان برخورد شده است. سازمانهای حقوق بشر تأکید می کنند که در حزب التحریر سیستم اسلامی برای حکومت را تبلیغ می کند. اما این اهمیت از طریق غیرخشونت آمیز و در چارچوب آزادی های مطرح در قانون اساسی هر یک از جمهوری ها قابل دست یافتن است.
این حزب که مرکز عمده فعالیتش در دره فرغانه است هیچگاه رأساً در اقدامات خشونت آمیز دست نداشته است اما حساسیت مقامات امنیتی منطقه نسبت به فعالیت های آن به دلیل تأثیرگذاری آن بر برخی جنبش های تندرو چون جنبش اسلامی ازبکستان بوده است. این جنبش که بعدها به «حزب اسلامی ترکمنستان» تغییر نام داد در سال های 1999 و 2000 چند حمله تروریستی را در پایتخت ازبکستان ترتیب داد و سپس به افغانستان کوچ کرد و برخی گزارش ها حاکی از آن است که اعضای این حزب به نیروهای القاعده پیوسته اند.
اسلام کریمف رئیس جمهور ازبکستان در برخورد با حزب التحریر برخورد محتاطانه تری داشته است و گاهی نیز از طریق نمایندگانش به تعامل با این حزب پرداخته است. برخلاف جنبش اسلامی ازبکستان که جزء گروه های تروریستی محسوب می شود حزب التحریر از طرف آمریکایی ها در طبقه بندی گروه های تروریستی قرار ندارند.
جنبش اسلامی ازبکستان که در سال 1999 تأسیس شده است به صورت آشکار به دنبال سرنگونی حکومت اسلام کریموف در ازبکستان است و چندان خود را به فعالیت های اعتقادی و آموزشی محدود نمی داند. از رهبران این حزب می توان «طاهر یولداش» و «جمعه نمنگانی» اشاره کرد که هر دو به اهام بمب گذاری در سال 1997 در تاشکند غیاباً به مرگ محکوم شده اند. برخی از تحلیل گران ادعا می کنند که یکی از فعالیت های اصلی این گروه مانند القاعده قاچاق سازمان یافته موادمخدر و به ویژه هروئین از افغانستان و از طریق آسیای مرکزی به مقصد اروپاست. «حـزب عدالت اسلامی» و «حزب دموکراتیک اسلامی» نیز دوحزب دیگر نسبتاً فعال در ازبکستان هستند که فعالیت آنها نیز توسط دولت غیرقانونی اعلام شده است.
قزاقستان و قرقیزستان در زمینه فعالیت تندروانه اسلامی بیشتر تحت تأثیر مناطق جنوبی خود در مرز تاجیکستان و ازبکستان هستند. تنها حزب فعال اسلامی که به صورت خاص در قزاقستان پدید آمد حزب «آلاش» است که در سال 1990 پدید آمد و دارای گرایش های شوونیستی و ترکی نیز هست، فعالیت های این حزب نیز از جانب دولت قزاقستان ممنوع اعلام شده است. در ترکمنستان نیز فعالیت اندک گروههای تندرو مختص به منطقه خوارزم است که تحت تأثیر جنبش احیای اسلام است. محدودیت های شدید اعمال شده در ترکمنستان و ویژگیهای قومی و فرهنگی ترکمن ها چندان فضایی برای فعالیت بنیادگرایان مسلمان در این کشور ایجاد نکرده است.
در تاجیکستان نیز دوحزب عمده احیای اسلامی و نهضت اسلامی تاجیکستان فعالیت داشته اند که حزب نهضت اسلام پس از طی یک دوره جنگهای داخلی در تاجیکستان در چارچوب قانون اساسی این کشور به رقابت سیاسی پرداخته است.
با وجود آنچه برشمرده شد در زمینه فعالیت جنبش های اسلامی در آسیای مرکزی به دلیل سرکوب آنان توسط دولتها و فعالیت غیررسمی آنان و نبود آمار و اطلاعات دقیق هنوز تعاریف روشنی وجود ندارد. این واقعیت موجب شده است نتوان میان خواستهای مشروع آنان که در چارچوب قانون اساسی کشورها قابل پیگیری است با اقدامات خشونت طلبانه ای که بعضاً به آن دست می زنند مرزبندی مشخصی قائل شد. وجود مشکلات ساختاری و مالی این احزاب و همچنین اختلاف فرهنگی و قومی میان آنان از جمله دلایلی است که به محدود شدن فعالیت این گروه ها منجر گردیده است.
منبع: سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، الهه کولایی، نشر سمت.