درباره کتاب تربیت کودک

در تمامی فرهنگ‌ها، تربیت صحیح کودکان همواره یکی از دغدغه‌های والدین بوده است و کسی نیست که نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشد و یا اهمیت کمی برای آن قائل شود.

علی صفایی حائری در این کتاب دربارهٔ روش‌های تربیت کودک و عوامل دخیل در تربیت با تأکید بر نقش معلم سخن گفته است.

نویسنده در این کتاب توضیح می‌دهد بچه‌ها علاقه‌های فراوانی دارند، آرزوهای بزرگ دارند و این هم یکی از نقاط ضعف آن‌ها است که از این راه می‌شود به تربیت و تأدیب آن‌ها پرداخت و به نتیجه رسید. او می‌گوید در این کار هم باید دقیق بود تا این که دروغ و تخلف پیش نیاید؛ چون همین که یک تهدید و یا یک وعده عملی نشود، دیگر تهدیدها و وعده‌ها کاربردی ندارند، گذشته از این که درس دروغ و فریب را هم یاد گرفته‌اند و آموخته‌اند. مربی باید آگاه باشد که قول ندهد و اگر هم داد حتماً وفا کند تا همین راست‌گویی او، در این مورد هم یک درس باشد. نویسنده در کتاب تربیت کودک سعی دارد معلمان را راهنمایی کند تا مسیری دینی و اخلاقی پیش بگیرند. 

بخشی از کتاب تربیت کودک

«ـ تواضع علمی و اخلاقی: هر چه میزان علم و ایمان یک فرد بیشتر باشد، میزان فروتنی او بیشتر باید باشد. کبر، صفت شیطان است و اولین معصیتی که در هستی صورت گرفت… و معلمی که می‌خواهد انسان‌ها را آموزش دهد خود نباید تکبر داشته باشد.

ـ شهامت: از این که از امری انتقاد کند نمی‌ترسد و از این که از او انتقاد کنند هم نمی‌ترسد.

ـ معلم مؤمن، متزلزل، بی‌حال و کسل نیست.

ـ معلم مؤمن، دارای صبر و حوصله است، از کار و تلاش زود خسته نمی‌شود. از زیر بار انجام وظایف، شانه خالی نمی‌کند.

ـ معلم مؤمن، اِعمال غرض نمی‌کند، حب و بغض شخصی او را از میسر حق منحرف نمی‌سازد. برخورد او با شاگرد از نوع عقده خالی کردن و انتقام گرفتن نیست. صرفآ به بیدار کردن دانش‌آموز می‌اندیشد، آن هم با توجه به توانایی و ظرفیت جسمی و روحی وی.

ـ در جنبه علمی و معلومات عمومی مورد نیاز دانش‌آموزان، در چارچوب زمان خود محدود نیست، بلکه می‌کوشد از گذشته نیز با خبر باشد و از حقایق تاریخی سر در آورد. از سوی دیگر او می‌کوشد تا از آخرین اطلاعات در زمینه و مسأله مورد نظر با خبر باشد، بدین سان، او هرگز از مطالعه و خواندن، فارغ نیست.

ـ مسائل را سرسری نمی‌بیند، به عبارت دیگر از کنارش نمی‌گذرد، بلکه می‌کوشد آن را عمیق ببیند.

ـ آزاد فکر و آزاد اندیش است. از قیود پیش ساخته، پیش داوری‌ها، اوهام و خرافات برکنار است.

ـ شخصیت زده و شخصیت پرست نیست، در برابر کسی خود باختگی ندارد. عنوان‌های پرطمطراق او را از خود بی‌خود نمی‌کند، گول عناوین ظاهری را نمی‌خورد، زیرا شخصیت‌ها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه درباره‌شان از بین نمی‌رود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود.

ـ ملاک تحقیق، حقیقت است نه شخصیت. حق را به شخص نباید سنجید، بلکه شخص را به حق باید سنجید.

ـ به خاطر خودخواهی‌ها و نظارت شخصی، حق را پایمال نمی‌کند.

اما روشها، بستگی به توانایی‌های خود معلم، سنّ و ظرفیت جسمی و روحی دانش‌آموزان، شرایط و مقتضیات زمان و مکان و… دارد، ولی به طور کلی می‌توان مسائلی از این قبیل را مطرح کرد:

ـ بهترین شیوه آموزش، طرح سؤال در ذهن دانش‌آموز است. باید شاگرد را از پل شک، عبور داد و به یقین رسانید. معلم بایستی فرصتی به شاگرد بدهد تا فکر کند و سپس به او کمک کند تا اندک اندک با اشاره‌های معلم به جواب برسد.

ـ کنجکاوی دانش‌آموز را باید برانگیخت، نه این که سرکوب کرد.

ـ قدرت انتقاد از محصل گرفته نشود، آنگونه که تصور کند دانش‌آموز مطلوب در نظر معلم کسی است که هرگز اعتراضی نکند و سخنی بر علیه او نگوید. باید به شاگرد جرأت و فرصت و امکان داد تا داوری خود را نسبت به مسائل بیان کند، نه این که قضایای اجتماعی را مطابق سلیقه معلم تحلیل کند.»

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=17353

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *