شیخ محمد عبده از علمای بنام اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم قمری است. ایشان پس از فراگیری علوم اسلامی به نوگرایی و اصلاح در عالم اسلامی روی آورد که مورد مخالفت قرار گرفت و تبعید شد. وی همچنین در تفسیر قرآن روش جدیدی را برگزید که بر پایه نوگرایی و تجدید بود. از این رو جمعی از علما از جمله محمد رشیدرضا و مصطفی مراغی از آن روش پیروی کردند. شیخ محمد عبده در تفسیر قرآن به مسائل اجتماعی و فقهی توجه بسیاری داشت. ویژگی علامه عبده در رابطه با چگونگی حل معضلات و مشکلات اجتماعی با رویکرد قرآنی، این بود که از کنار هیچ آیهای از آیات قرآن نمیگذشت، مگر اینکه اگر نکتهای را در رابطه با معالجه امراض مختلف اجتماعی در آن مییافت، استخراج میکرد. همچنین ایشان در زمینه مسائل مستحدثه فقهی به خصوص معاملات و مناکحات، بر این باور بود که باید باب اجتهاد را گشود، تا بتوان به آنها پاسخ درست و متناسب با مقاصد شریعت داد.













