معرفی کتاب خشونت در خانواده

کتاب خشونت در خانواده

خشونت یک پدیده جهانی و یک آسیب اجتماعی فراگیر است که در طول تاریخ حیات بشر و در همه جوامع بشری و البته با نسبت‌های متفاوتی، رایج بوده و هست. نمی‌توان جامعه‌ای را یافت که در آن هیچ نوع خشونتی نباشد و البته جوامعی هم وجود دارد که در آن خشونت بسیار گسترده است. همان‌طور که خشونت یک پدیده جهانی است، تلاش برای جلوگیری، کنترل و کاهش خشونت هم یک وظیفه اخلاقی، دینی و انسانی است که در طول تاریخ و در همه فرهنگ‌ها و جوامع کم‌وبیش و با درجات متفاوتی موردتوجه بوده است. در عصر حاضر، هم پدیده خشونت ابعاد گسترده‌تری پیداکرده و هم مبارزه برای کنترل آن به یک تلاش فراگیر جهانی مبدّل شده است. با توجّه به رُشد فرهنگ عمومی و تلاش جمعی بشر در همهٔ زمینه‌ها برای بهبود وضعیت زندگی، مبارزه با پدیده خشونت از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. درواقع مبارزه برای رفع خشونت یکی از مظاهر تلاش جمعی بشر برای بهبود وضعیت زندگی عمومی است. در چند دهه اخیر، هم تبلیغات وسیعی در رسانه‌های عمومی برای مبارزه با پدیده خشونت انجام‌شده، هم پژوهش‌های گوناگونی در حوزه‌های مختلف علوم بشری درباره خشونت صورت گرفته و هم تلاش‌های سیاسی و اجتماعی در این راستا انجام‌شده است. لکن در گفتمان خشونت، جای مباحث نظری و مبنایی خالی است. مباحث مربوط به خشونت، بیشتر مباحث رسانه‌ای و سیاسی بوده و روی مصادیق خاصی و با نگرش جدلی متمرکز است و پدیده خشونت به‌صورت علمی و تحلیلی کمتر موردبحث واقع‌شده است. خصوصاً در جامعه افغانستان که مسئله خشونت در چند سال اخیر یکی از مهم‌ترین محورهای فعالیت رسانه‌ها و نیز گروه‌های فعال اجتماعی مثل کمیسیون مستقل حقوق بشر، جامعه مدنی و… است. از سوی دیگر برخورد تهاجمی برخی از طیف‌ها در مسئله خشونت خانگی، نگاه یک‌سویه و احساسی نسبت به آن و استفاده ابزاری و سیاسی از آن، منجر به شکل‌گیری یک جبهه‌گیری، نامرئی و غیرعلنی در برابر این تلاش‌ها شده است. در این جبهه‌گیری هم غرض‌ورزی‌ها و نیز سوءتعبیر و تفسیر برخی از مدعیان مبارزه با خشونت و هم سوء فهم برخی از مخالفان مبارزه با خشونت، دخیل است. درنتیجه، برخی از طیف‌های سنتی در جامعه افغانستان نه‌تنها در مبارزه علیه خشونت خانگی رغبت نشان نمی‌دهند؛ بلکه به‌نوعی دیدگاه‌های فکری، فرهنگی و منافع اجتماعی و سیاسی خود را در تضاد با آن می‌بینند و به همین جهت چه به‌صورت صریح و یا غیر آشکارا با طرح مباحث مبارزه با خشونت خانگی مخالف هستند. برای جلوگیری از سوءاستفاده از مسئله خشونت و نیز رفع سوء فهم و سوءتفاهم در مسئله خشونت لازم است که ابعاد و زوایای مسئله خشونت با دقت بیشتری بررسی شود.

خشونت پدیده کثیرالاضلاعی است که از زاویه‌های مختلف و در دانش‌های مختلف موردمطالعه و بررسی است. اصطلاح خشونت در روانشناسی، جامعه‌شناسی، مباحث حقوقی، مجادلات سیاسی و رسانه‌ای تبلیغی و… کاربرد گسترده‌ای دارد. در روانشناسی با نگاه علمی، علل و عوامل رفتار خشونت‌آمیز فردی موردمطالعه قرار می‌گیرد. در جامعه‌شناسی علل و عوامل خشونت‌های جمعی، در جوامع موردتوجه است؛ اما در فضای رسانه‌ای و مجادلات سیاسی تبلیغی، بحث‌ها معطوف به خشونت به‌عنوان آسیب و معضل اجتماعی است. البته اهداف و انگیزه‌های سیاسی و تبلیغی هم مدنظر است. در مباحث حقوقی مبارزه با جرائم خشونت‌آمیز در جامعه و کاهش و کنترل آن مدنظر است. پدیده خشونت از ابعاد و زاویه‌های دیگری هم قابل‌مطالعه است؛ ازجمله به‌کارگیری خشونت از منظر دینی؛ آیات و روایات و عقل سلیم و نیز علوم اسلامی مثل اخلاق، فقه هم شایسته بررسی است. موضوع این تحقیق بررسی مسئله خشونت خانگی از منظر دینی است که در چهارفصل تنظیم‌شده است.

فصل اول چیستی، انواع و نمودهای خشونت که در چهار گفتار بیان‌شده است. در گفتار اول درباره مفهوم و گونه شناسی خشونت است که ضمن تعریف انواع خشونت، خشونت موجّه و غیرموجه، معیارهای خشونت موجه و غیرموجه، بسترهای تحقق و اشکال خشونت و در گفتار دوم نمودها یا مصادیق خشونت موردبررسی قرارگرفته است. برخی از مباحث این فصل مثل خشونت موجّه و غیرموجه و معیارهای خشونت موجّه و غیرموجه تا جایی که نویسنده این سطور اطلاع دارد، مسبوق به سابقه نیست. هم‌چنین در گفتمان خشونت چه در گفتمان علمی و پژوهشی مراکز تحقیقی و دانشگاهی و چه در گفتمان سیاسی و ژورنالیستی، دسته‌بندی‌هایی از خشونت وجود دارد که ضابطه‌مند و معیاری نیست. در فصل اول این تحقیق، خشونت به گونه خشونت جسمی و روحی دسته‌بندی‌شده است؛ چون خشونت به‌عنوان، آسیب وارده بر شخص، یا آسیب جسمی (حداقل درد جسمی) است و یا آسیب روحی (حداقل رنج درد درونی و روحی) و بر این اساس خشونت به دو گونه خشونت روانی و خشونت جسمی دسته‌بندی‌شده، خشونت روانی به دو بخش خشونت روانی کلامی و روانی غیرکلامی تقسیم‌شده و حبس، محدودیت‌های مالی (خشونت اقتصادی)، محدودیت‌های ساختاری (خشونت ساختاری) و سوءاستفاده جنسی (خشونت جنسی) زیرمجموعه خشونت روانی غیرکلامی دسته‌بندی‌شده است؛ زیرا آسیب این رفتارها بر روح و روان انسان است. افزون بر آن، مصادیق هرکدام تعریف و حکم آن‌ها ازنظر دینی (اخلاقی و فقهی) و هم‌چنین موارد موجّه متصوّر آن بررسی‌شده است.

عنوان فصل دوم، خشونت در خانواده است. گونه‌ها و نمودهای آن در چهار گفتار بیان‌شده است. گفتار اول درباره خشونت خانگی و پیامدهای آن، گفتار دوم گونه‌های متصور خشونت خانگی که در پنج گونهٔ خشونت علیه زن، خشونت علیه شوهر، خشونت علیه کودکان، خشونت علیه سالمندان و خشونت علیه خدمه بیان‌شده که ازنظر فراوانی و نیز ازنظر آموزه‌های دینی برسی شده است. یکی از کاستی‌ها در بحث خشونت در خانواده، تمرکز بر خشونت علیه زنان و غفلت از انواع دیگری از خشونت است که در خانواده امکان بروز دارد. از نوآوری‌های این تحقیق، بررسی انواع دیگر خشونت متصور در خانواده است. در گفتار سوم درباره نمودها و مصادیق خشونت در خانواده و در گفتار چهارم رابطه مدیریت خانواده با تنبیه و خشونت بررسی‌شده است.

فصل سوم درباره علل خشونت‌ورزی و عوامل مؤثر بر خشونت است. از نوآوری‌های این تحقیق، تمایز بین علل خشونت‌ورزی و عوامل مؤثر بر خشونت است. ازآنجاکه رفتار اختیاری انسان از نفس به‌عنوان فرمانده وجود آدمی نشئت می‌گیرد، صفات نفسانی منشأ و علت رفتارهای انسان و ازجمله خشونت است. در گفتار اول فصل سوم، ویژگی‌های نفسانی که منشأ رفتارهای خشن است، به‌عنوان علل خشونت‌ورزی و در گفتار دوم عوامل مختلف زیستی، روان‌شناختی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی که از طریق تأثیر بر ویژگی‌ها و صفات نفسانی، در خشونت‌ورزی نقش دارد، به‌عنوان عوامل مؤثر بر خشونت بررسی‌شده است.

فصل چهارم اهداف و راهکارهای متصور برای کنترل و کاهش خشونت‌ورزی، در دو گفتار است. گفتار نخست درباره اهداف و پیشینه مبارزه علیه خشونت و مسئولیت ما درباره خشونت در خانواده و گفتار دوم درباره راهکارهای مبارزه علیه خشونت خانواده، است.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=17284

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب