مدرس، مؤلف و فعال اجتماعی
(1313-1394ه.ش.)
آیتالله سید اسدالله احسانی عالم برجسته، مدرس توانا، فقیه دانا و صبور، شخصیت خدمتگذار به دین و جامعه و از فعالان سیاسی و اجتماعی در سال 1313در قریه «زارین» از توابع ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان دیده به جهان گشود. در طول بیش از پنج دهه در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور حضور فعال داشته است. دینورزی، مصلحتاندیشی، وحدت طلبی و صبر و بردباری جزو شاخصههای فکری و رفتاری این عالم دین است. او پس از تحصیل نزد پدر بزرگوارش آیتالله رئیس به نجف اشرف عزیمت کرد و با هفت سال تحصیل در نجف به مقامات عالیه علمی و اجتهاد نایل آمد و با بازگشت به وطن به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی در مدرسه محمدیه زارین مشغول گردید. با آغاز انقلاب اسلامی در افغانستان به جهاد و مبارزه علیه نیروهای کمونیستی پرداخت، در همین راستا در تأسیس شورای اتفاق سهم عمده گرفت و از اعضای برجسته حزب وحدت به شمار میرفت. در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود همواره به عنوان چهره مصلح، معتدل و مصلحت اندیش در جامعه نقش مثبت ایفا کرد. پس از عمری ایفای رسالت دینی و انسانی در روز جمعه مورخ 19 سنبله سال 1395 در روز شهادت شکافنده علوم، باقر آل محمد به ابدیت پیوست و در جوار پدر آرمید.
1. تولد، خانواده و زندگی
1-1. تولد و خانواده
سید اسد الله احسانی فرزند آیتالله سید محمد حسن رئیس در سال 1313 در قریه «زارین» از توابع ولسوالی یگاولنگِ ولایت بامیان دیده به جهان گشود. احسانی دارای نه برادر و پنج خواهر و فرزند سوم رئیس است. رئیس از سادات «قاضیان» است که اصالتا از سادات علم شاهی غزنی میباشند. مادر احسانی دختر شاه محمدحیدر از قریه سربلاق یکاولنگ است و از وی چهار پسر به نامهای سید حبیبالله وکیل، حاجی شاه تقی، سید اسدالله احسانی و سید محمد رضا باقی ماند که هیچ کدام در قید حیات نیستند. مادر احسانی در اوان کودکی وی درگذشت(عارف، 1398). برادران و خواهران دیگری نیز دارد که تفصیل آن در زندگینامه رئیس آمده است.
احسانی دو بار ازدواج کرد و همسر اولش از مردم شرفک یکاولنگ است که از وی یک دختر و یک پسر دارد، همسر دومش دختر شاه میرزا حسین خان یکاولنگ است که از وی نیز پنج پسر و هفت دختر دارد. هر دو همسر ایشان تا کنون(1399) در قید حیاتاند. پسران ایشان به ترتیب سن عبارتند از سید رحمتالله احسانی، کارگر ساده و مقیم اصفهان، سید عبدالواحد احسانی طلبه و مشغول تحصیل در قم، سید محمود احسانی، زمیندار و بزرگ قریه، سید محمد احسانی ماستر جامعه شناسی و آمر نظارت در وزارت معارف- کابل، سید علی احسانی لیسانس زراعت و آمر نظارت در ریاست معارف بامیان و سید آصف احسانی طلبه و فارغ تحصیل از مقطع دکتری فلسفه اسلامی جامعه المصطفی. چهار فرزند ایشان متولد نجفاند که در زمان تحصیل ایشان در آنجا به دنیا آمدهاند(همسر احسانی، 1398).
1-2. وضعیت اقتصادی
عمده مصارف زندگی مردم در مناطق هزارهجات، به ویژه در زمان احسانی، از طریق زمینهای زراعتی، مالداری و… تامین میشده است و دراین میان ایشان بیشتر از راه کار و زحمت روی زمینهای زراعتی که از طریق مادرش به ارث برده بود، گذران زندگی میکرد، هرچند، بعد از رسیدن به مدارج علمی و گام گذاشتن در عرصه تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت(ع) و تدریس در مواردی درآمدهای ناچیزی نیز از این طریق داشتهاند. مقداری زمینی که در اختیار ایشان قرار دارد یک خانه دفتر زمین است محصول آن به طور میانگین ده خروار گندم میگردد و به طور معمول دو دهقان در زمین ایشان مشغول کارهای کشاورزی بودهاند.
2. حیات علمی
2-1. دوران تحصیل در یکاولنگ
احسانی در سن هشت سالگی روانه مکتبخانه شد و در سنین نوجوانی دروس حوزوی را آغاز کرد؛ در دورانی که والدش آیتالله رئیس در زندان ظاهر شاه گرفتار بود، طبق توصیهای اکید والد دروس علوم دینی را آغاز کرد. دروس ابتدایی را نزد اساتید علوم دینی آن زمان فراگرفت. به طور مشخص صرف میر و مقدمات(هدایه، جرجانی، انموذج، ملامحسن و صمدیه) را نزد شیخ حسینعلی معروف به حاج آخوند بکک، حاشیه را نزد شیخ محمدباقر چهار ده و معالم الاصول را نزد شیخ ناصرعلی سبزدره تلمذ کرد. قوانین را در زمان حضور رئیس نزد شیخ محمد زکی ترغی در مسجد کنار خانه رئیس فراگرفت(دست نوشته احسانی). بخشهای از کتاب مطول را نزد شیخ موسی عالمی بامیانی آموخت(غریب روحانی، 1395).
آیتالله رئیس بعد از سه سال وچند ماه از زندان طاغوت رهایی یافت و به محض حضور در یکاولنگ برنامه تدریس و تربیت طلاب را از سر گرفت. احسانی با رهایی والد از زندان دهمزنگ دروس سطوح متوسطه و عالیه را نزد والد در مدرسه گرمآب زارین و مدرسه محمدیه فرا گرفت(دست نوشته احسانی) و مدت زمان نسبتا طولانی را از درسهای پدر استفاده کرد.
2-2. دوران تحصیل در نجف
احسانی بعد از اتمام سطوح عالیه همراه با پدر و تعدادی دیگر از طلاب مدرسه محمدیه برای فراگیری بیشتر علوم دینی و حضور در دروس خارج اساتید تراز اول جهان تشیع در سال 1347 راهی نجف اشرف شد. احسانی خاطرات خود را از ورود به حوزه نجف اینگونه بیان میکند: «بعد از اینکه سطوح را نزد ایشان تمام نمودیم به همراه حجج اسلام سید علی صادقی آخوندان و آقای شیخ غلامحسن فصیحی و با سرپرستی مرحوم رئیس و تشویق ایشان راهی نجف شدیم. آقای رئیس با آقای شیخ صدرا بادکوبهای که از طرف آیت الله خویی، ممتحن حوزه نجف و استاد سطوح عالیه بود، به مشورت پرداخت که درس را از سطح شروع کنیم یا به درس خارج آغاز نمائیم؟ سه ممتحن دیگر آیات: شیخ مجتبی لنگرانی، شیخ محمد عزیز مدرسی و آقای جواهری، نیز اضافه شدند و گفتند: ما از اینها امتحان میگیریم که ببینیم آقای رئیس اینها را چگونه تربیت کرده، ما نیز جوابها را بسیار عالی و قانع کننده دادیم. هر چهار نفر حکم دادند که باید شاگردان آقا مشغول درس خارج شوند»(سید اسد الله احسانی، به نقل از وبلاک آیت الله رئیس). احسانی به مدتی هفت سال در حوزه نجف در دروس خارج فقه و اصول و تفسیر اساتید برجسته نجف مانند امام خمینی، آیتالله خویی، آیتالله محمدباقر صدر، و آیتالله شیخ جواد تبریزی مسایل حضور یافتت. وی به برخی از دروسی که در نجف اشتراک وزیده بود، اشاره میکند: «بعدا حقیر به درس اصول عملیه آیت الله خویی اشتراک خوب کردم. دوره اصول را نزد آیت الله شیخ محمد جواد تبریزی کاملا خواندم و نوشتم. تقریظ ایشان داده بود که در ورق دوم کتاب بود»(دست نوشته احسانی).
احسانی بعد از هفت سال تحصیل و تحقیق در علوم دینی از استاد خویش آیتالله تبریزی سند اجتهاد دریافت کرد.[1](سید اسد الله احسانی، 1395) و نیز در سالهای اخیر در سفر به قم آیت الله رحمتی سیرجانی با توجه به شناخت که از وی داشت، به احسانی گواهی اجتهاد داد.[2](سید عبدالواحد احسانی، 1398). احسانی علت اصلی بازگشت خود را این گونه بیان میکند: «مرحوم والد نوشته بود که من پیر شدم حتما بیا که مدرسه خالی نماند. به هرحال حکم را لازم الاطاعه دانسته آمدم و مدت پنج سال درس گفتم»(دست نوشته احسانی). با اخذ اجازه نامههای در امور حسبیه از امام خمینی، آیتالله خویی، آیت الله شهید صدر عازم افغانستان میشود(سید اسد الله احسانی، 1391). البته این مطلب شایان یادآوری است که آیت الله تبریزی اصرار به ماندن احسانی در حوزه داشته است و حتی برای فراهم ساختن شرایط اقامت و ماندن ایشان در عراق با آیت الله خویی وارد گفتگو می شود. احسانی این خاطره اش را چنین بازگو میکند:«در هنگامهی که صدام تصمیم به اخراج طلاب گرفت، استادم مرحوم آیتالله تبریزی (ره) روزی من را همراه خودش به بیت آیتالله خویی برد و بعد از احوال پرسی و گفتگوی کوتاه با ایشان با اشاره دست به من خطاب به آیتالله خویی فرمودند:«ماندن ایشان در حوزه لازم و ضروری است، شما زمینه اقامت ایشان را در نجف فراهم سازید؛ حیف است چنین فضلای حوزه را ترک کنند، مرحوم آیتالله خویی در مقابل با تکان دادن سر مبارک و تایید سخن آیتالله تبریزی فرمودند:ما ایشان را بخوبی میشناسیم و به فضلشان نیز آگاهیم، اما ابوی بزرگوارشان آیتالله رئیس برایم نامه نوشته است و مراجعت ایشان را به ولایتشان درخواست نمودهاند».( سید اسد الله احسانی، 1391؛ دست نوشته احسانی)
احسانی در مسیر بازگشت از نجف در مشهد مقدس با آیتالله میلانی ملاقات میکند و میلانی به وی پیشنهاد میدهد: که در حوزه مشهد مقدس بماند و به تدریس بپردازد و وعده میدهد تمام امکانات زندگی اعم از خانه و ماشین و دیگر امکانات را برای او فراهم میکند؛ اما احسانی با توجه به دستور والد و علاقه شخصی از پذیرش پیشنهاد عذر خواهی کرده و به وطن باز میگردد(دست نوشته احسانی).
2-3. تدریس و شاگردان
احسانی در همان دورانِ که در محضر آیت الله رئیس مشغول فراگیری سطوح عالیه فقه و اصول بود، در عرصه تدریس نیز گام گذاشت و از جامعالمقدمات، سیوطی تا کتابهای مطول و مختصر را در مدرسه محمدیه تدریس کرد. احسانی بعد از هجرت به حوزه نجف درآنجا نیز فعالیتهای تدریسی خود را ادامه داد و کتابهای قوانین، مطول و برخی دیگر از کتب درسی حوزه را در مسجد هندی نجف اشرف تدریس کرد.(روحانی، 1395).
اما عمده فعالیت تدریسی ایشان به سال 1353 باز میگردد که بعد از بازگشت از نجف کرسی تدریس را در مدرسه محمدیه دایر نمود؛ در این دوران تعداد زیادی طلاب از مناطق مختلف هزارهجات و برخی مناطق دیگر در مدرسه محمدیه مشغول فراگیری علوم حوزهی بودند و آیتالله رئیس به علت گرفتاریهای سیاسی – اجتماعی و کهولت سن و با توجه به حضور شاگردان مجتهد و عالماش بیشتر برنامههای تدریس خود را کنار میگذارد، بدین ترتیب احسانی درکنار برخی دیگر از شاگردان آیتالله رئیس عهدهدار برنامه تدریس و تربیت طلاب میگردد و تدریس احسانی مورد پسند طلاب بود و بیان رسایش جذابیت و حلاوت خاص داشته است(معلم، 1397) یکی از شاگردان احسانی می گوید، وقتی از افغانستان عازم مشهد شدم، احسانی نامه برای آیت الله سید میزرا حسن صالحی نوشت تا با من در حوزه مشهد همکاری لازم را مبذول دارد. وقتی در مشهد درِ منزل ایشان رفتم و نامه استاد را دادم، آقای صالحی از آیتالله رئیس و احسانی به خوبی یاد کرد و گفت احسانی مجتهد مسلم است. بعدا در درس رسائل ایشان نیز شرکت کردم؛ به نظر من درس رسائل آقای صالحی نه تنها هیچ برتری نسبت به درس استاد احسانی نداشت که حتی کمتر هم بود(محمدحسین محمدی، 1399). البته احسانی بعد از پیروزی مجاهدین و در دوران حاکمیت سازمان نصر در یکاولنگ نیز به مدت چندین سال در مدرسه محمدیه تدریس مینماید و در این دوره نیز شاگردان زیادی را تربیت کرد(علی محمدی،1398).
احسانی در دورههای مختلف کتابهای جامعالمقدمات تا سطوح عالیه فقه و اصول بهویژه کتابهای مکاسب، رسائل و کفایه را چند بار در مدرسه محمدیه تدریس کرد. البته در طول دوران جهاد باتوجه به شرایط هر گاه زمینه فراهم گردید کلاس درس و بحث ایشان نیز برقرار میگردید و حتی دربرخی مقاطع تدریس را در منزل شخصی یا در مسجد کنار منزل برگزار میکرد. در دورانی که شورای مرکزی حزب وحدت در بامیان بود و هنوز به کابل منتقل نشده بود، درس وبحثش برقرار بود و حتی برخی از اعضای شورای مرکزی نیز در آن درس حضور مییافتند و یا در دوران استاد خلیلی در بامیان نیز، در مواردی، در مدرسه فولادی تدریس داشته است و طلاب زیادی را تربیت کرد(سید عبدالواحد احسانی؛ سید محمد احسانی، 1398). با توجه به اینکه ایشان در سه مقطع به تدریس پرداخته شاگردان ایشان را میتوان مربوط سه دوره دانست:
الف) شاگردان دوره اول
از جمله شاگردان برجستهی ایشان در زمان حیات آیتالله رئیس، قبل از عزیمت به نجف عبارتند از: شیخ جواد عالمی(امینی، 1398)، شیخ محمد امینی بامیانی (سید محمد امین عارف، 1398)، شیخ رضوانی رستم، (امینی، 1398)، شیخ محمدباقر فاضلی(فاضلی، 1395) سید احمد حسین احسانی، نویسنده و فعال سیاسی، سید علی ناصری مقیم نجف اشرف، شیخ غریبعلی روحانی مقیم قم، شیخ حسن اکبری مقیم نجف، شیخ رجب رحیمی پنجاب مقیم قم، شیخ عوض واعظی سیاه دره، استاد شیخ قربانعلی عرفانی فعال سیاسی و اجتماعی، سجادی، شیخ علی محمدی، شیخ محمدرضا سعیدی و دهها عالم برجسته دیگر.(روحانی، 1395)
ب) شاگردان دوره دوم
شاگردان برجسته احسانی بعد از بازگشت از نجف و تدریس در مدرسه محمدیه عبارتند از: شهید سید حیدر محمودی( به نقل از علی محمدی همدرس شهید محمودی که این دو مطول را نزد احسانی تلمذ کردند.) شیخ علیحسین رضوانی، شیخ علی محمدی، شیخ حسینداد توکلی، شیخ باقر و شیخ مدار علی(دست نوشته احسانی) ازجمله شاگردان این دوره میتوان به علیحسین عادلی دره علی، محمدباقر فهیمی دره علی، شیخ میراحمد اعتمادی و شیخ محمدنبی خطیبی نیز اشاره کرد(علی محمدی، 1398).
ب) شاگردان دوره سوم
در دوره سوم احسانی در سالهای 1364 تا 1369(احمدی، 1397) در مدرسه محمدیه تدریس نموده است و در این دوره نیز جمع کثیری از طلاب در دروس ایشان حضور مییافتهاند که از جمله شاگردان در این دوره میتوان به محمدحسین محمدی استاد سطوح عالی و جزو اساتید رسمی حوزه قم، دروس ادبیات عرب، سطوح متوسط، شرح منظومه و کتاب رسائل و مکاسب را نزد احسانی در مدرسه محمدیه خوانده است(محمد حسین محمدی، 1399)، احمد امید، محمد جواد اصغری، محمد زکی، محمد باقر احمدی، عوض فهیمی، علی جان بصیر و جواد محمدی از ورس نام برد(احمدی، 1397) سید عبدالکریم حسنی رئیس، برادر احسانی، تحصیل کرده علوم دینی در حوزه اصفهان.(سید کریم حسنی، 1398)
2-4. تألیفات و آثار
1. تقریرات خارج اصول تبریزی؛ احسانی در دوران تحصیل در حوزه نجف اشرف یک دوره کامل اصول آیتالله شیخ جواد تبریزی را تقریر مینماید، تبریزی به نشانه تأیید تقریظی برآن مینویسد. البته آیت الله خویی قول چاپ این اثر علمی را داده بوده، اما با بازگشت ایشان به وطن انتشار این اثر منتفی میشود و احسانی این اثر آماده چاپ را با خود به یکاولنگ میآورد. این اثر علمی در اثر تحولات دوران جهاد بدست برخی عناصر افراطی ناپدید گردید(سید اسد الله احسانی، 1390).
2- شرح مکاسب شیخ انصاری: این اثر به زبان عربی نوشته شده است و یک دوره کامل شرح مکاسب میباشد و بالغ بر بیست جلد میگردد. احسانی این اثر علمی را در طی سالهای1384 تا سال 1394 که دیگر بیماری و کهولت سن اجازه برگزاری کلاسهای درس و بحث را نمیداد، به نگارش در آورد و هنوز چاپ نشده است.
3-کتاب وحدت اسلامی: این کتاب بالغ بر 150 صفحه است در باره وحدت شیعه و سنی به رشته نگارش درآمده و در سال 1394 در کابل به چاپ رسیده است(سید اسد الله احسانی، 1395).
2-5. مدیریت مدرسه محمدیه
الف. مدیریت مدرسه از سال 1353 تا 1358؛ مدرسه محمدیه در سال 1338 در زارین یکاولنگ توسط آیت الله رئیس تاسیس شد و این مدرسه از نظر قدمت جزو نخستین مدارس دینی شیعیان افغانستان در دوران پسا-عبدالرحمن به شمار میرود و به لحاظ بزرگی احتمالا بزرگترین مدرسهای است که تا آن تاریخ در جامعه شیعه تاسیس شده است. احسانی بعد از بازگشت از نجف در سال 1353 نقش اساسی در اداره و تدریس این مدرسه پیدا میکند، عملا مدرسه از سوی رئیس به ایشان واگذار میگردد. درسهای سطوح متوسطه و عالیه در این دوره توسط ایشان در مدرسه تدریس میگردد. تعدادی از شاگردان دوره دوم مربوط به این مقطع زمانی است که به آنان اشاره گردید؛ اما درگذشت آیتالله رئیس در سال 1358 و پیش آمدن دوران جهاد مدرسه بسان سایر مدارس دینی هزارهجات تعطیل میگردد و این تعطیلی تا سال 1364 به مدت شش سال ادامه مییابد.
ب. فعالیت مدرسه از 1364 تا 1369؛ مدرسه محمدیه پس از تعطیلی دوره جهاد در سال 1364 طبق تصمیم حوزه یکاولنگ بازگشایی میشود و فعالیت آن تا سال 1369 ادامه مییابد. در این دوران در بهار در حدود 80 نفر و در زمستان 150 نفر طلبه مشغول تحصیل بودهاند و در حدود20-30 نفر از فارغ التحصیلان این مدرسه در قم و مشهد مشغول تحصیلاند.(احمدی، 1397) در این دوران به لحاظ نظامی و سیاسی سازمان نصر بر یکاولنگ مسلط بود و وجوهات شرعی و کمکهای مردمی را جمعآوری میکرد و هزینههای مدرسه و طلاب نیز توسط آنان پرداخت میگردید، به همین جهت اداره مدرسه نیز در دست آنان قرار داشت، احسانی به عنوان متولی مدرسه صرفا به عنوان یک مدرس حضور داشته است(علی محمدی، 1398)؛ اما سرانجام احسانی از برخوردهای برخی از مسؤولان سازمان و حزبی و سیاسی شدن فضای مدرسه شاکی میشود و ادامه همکاری را به صلاح نمیبیند و مدرسه به دلیل نبود منابع مالی تعطیل میشود، چون وجوهات و کمکهای مردمی توسط حوزه یکاولنگ جمعآوری میشده است و همچنین بخشی از امکانات از قبیل فرشها و ظروف مدرسه توسط برخی از سازمانیها تصرف می شود. (سید عبدالواحد احسانی، 1398؛ معلم، 1397).
ج. فعالیت مدرسه از 1374-1376؛ احسانی در سال 1374 مدرسه محمدیه را در زمستان فعال میسازد و خود شخصا به عنوان مدرس به تدریس میپردازد. در این سالها در کنار دروس حوزوی و دینی مضمونهای ریاضی و فیزیک نیز توسط سید محمد خان برادرزاده احسانی در مدرسه تدریس میشود.(سید محمد استاد، 1395).
احسانی در سال 1375 ساختمان قدیمی مدرسه را تخریب نموده و ساختمان جدید اعمار نمودند. بنای قدیمی در وسط حیاط قرار داشت؛ اما تعمیر جدید در دو طرف حیاط ساخته شده است؛ نقشه ساختمان جدید به صورت دو طبقه ریخته شده است اما با اشغال هزارهجات توسط طالبان، عملا تکمیل طبقه دوم منتفی شد و در دوران پسا- طالبان نیز امکانات کافی برای اعمار آن فراهم نشد. البته احسانی همچنین به تجدید بنای مسجد آیتالله رئیس که در کنار منزل ایشان قرار دارد، نیز اقدام نمود که اکنون این مسجد کاملا بازسازی شده است(سید عبدالواحد احسانی، 1398).
د. فعالیت مدرسه از 1382 تا 1390؛ پس از تسلط طالبان در سال 1376 مدرسه محمدیه تعطیل گردید. بار دیگر در سال 1382 در آغاز دوران پسا طالبان بازگشایی شد و تحت نظر و مدیریت احسانی اداره میشد. در این دوره سید احمد حسنی از سیاه دره یکاولنگ و شیخ آشور از منطقه زارین علوم دینی و حوزوی را تدریس نمودند، درعین حال اساتیدی برای تدریس علوم غیر حوزوی نیز در مدرسه حضور داشتهاند که از جمله می توان به سید محمد احسانی فرزند احسانی، علیرضا ابراهیمی استاد فعلی دانشگاه بامیان و سید ایوب حسینی برادرزاده احسانی کارمند ریاست معارف بامیان اشاره نمود. در این دوره تقریبا سی نفر طلبه به طور ثابت و در حدود 150 تا 200 نفر به گونه غیر ثابت، به ویژه در زمستانها، اعم از پسر و دختر در مدرسه درس می خواندهاند.
ه. فعالیت از سال 1390 تا 1394؛ در این مدت مدرسه محمدیه جزو مدارس همکار جامعه المصطفی قرارگرفت و چهار ترم تحصیلی برگزار میشود. در این دوره نیز سید احمد حسنی و شیخ آشور تدریس نمودهاند و در سال 1392 شیخ سلطان حیدری از طرف جامعه المصطفی به عنوان استاد اعزام شد(سید محمد احسانی، 1398).
3. ویژگیها و تواناییها
3-1. صبر و شکیبای در برابر ناگواریها
یکی از برجسته ترین ویژگیهای اخلاقی احسانی صبر و شکیبایی بود، صبر چه در برابر فقر و تنگدستی مالی و چه در برابر برخوردها و رفتارهای ناسالم برخی از تندروهای حزبی در تمام عمر رفیق راهش بود. متاسفانه در دوران جنگهای داخلی بسیاری برای تضعیف و درهم کوبیدن شخصیت و جایگاه ایشان رفتارهای نامناسبی با ایشان داشتند، اما احسانی تمام این ناملایمات و سختیها را هضم نموده و کریمانه چنین رفتارهای را نادیده گرفت ونه تنها در صدد انتقام جویی برنیامد، بلکه در طول حیات پربار خود با منطق صبر و بردباری ایجاد وحدت و همدلی میان اقشار مختلف جامعه و گروهای متخاصم را چونان یک اصل مقدس و اسلامی دنبال کرد و از خود خویشتن داری نشان داد؛ بدینسان، حتی در دورههای که زمینه برای انتقام و تلافی این رفتارهای خصومتآمیز برایش فراهم شد، هیچگاه به چنین عملی اقدام نکرد و حتی در تنگناها به آزاردهندگانش مدد رساند. اگر احسانی در اثر رفتارهای تحریکآمیز برخی سنگر میگرفت و راه مسالمت و بردباری را برنمیگزید، مطمئنا منطقه یکاولنگ نیز همچون بسیاری از دیگر مناطق هزارهجات درگیر جنگها و درگیریهای خانمان سوز میشد و مردم یکاولنگ نیز در دام نزاعهای فامیلی و محلی گرفتار میشد. اما با حضور مدبرانه و مصلحت اندیشی ایشان یکاولنگ وارد چنین معرکههای خطر آفرین و مصیبتبار نشد و بیش از هر منطقه دیگر در هزارهجات از صلح و آرامش بهرهمند بود، چون ایشان جنگهای داخلی بویژه جنگهای احزاب شیعی را به لحاظ شرعی نادرست و خلاف دین میدانست، بلکه در بسیاری موارد بعنوان مصلح عمل کرد و تلاش ورزید تا آتش خانمان سوز این جنگها را خاموش سازد. احسانی همواره اطرافیان خود و اعضای فامیل رئیس را در قبال رفتارهای خشونتآمیز و توهینهای مستمر برخی از گروهها و عناصر افراطی به صبر و بردباری دعوت مینمود و مقابله به مثل را به صلاح نمیدانست(سید عبد الواحد احسانی، 1398).
3-2. روحیه وحدت خواهی
یکی از ویژگی های بسیار برجسته و شاخص احسانی مشی وحدت طلبی و صلح خواهی ایشان بود. او نه تنها برای حل اختلافات و دعاوی مردم از هیچ گونه تلاشی فروگذار نمیکرد، بلکه برای حل و فصل اختلافات میان گروهها و احزاب سیاسی نیز بسیار تلاش کرد. البته اندیشه وحدت خواهی ایشان هیچگاه به جامعه شیعه و هزاره خلاصه نمیشد، بلکه او وحدت میان شیعه و سنی و تمام مردم افغانستان را یک ضرورت اجتناب ناپذیر میدانست. روی همین ملحوظ ایدهها و افکار خویش را در قالب کتابی به رشته نگارش درآورد. در بخشی از این اثر در خصوص وحدت چنین می گوید: «برادران هم وطن بیاید با تصمیم درست و غیرت و همت بلند افغانی مان، دست به تغییری بزنیم که نافع آخرت و دنیای همه است. بیاید محض رضای خدا و منافع خود مان در سرنوشت خودمان و آیندگان ما تغییر بوجود بیاوریم. باهم باشیم جدا از هم نباشیم. یک باهم بودگی واقعی بوجود بیاوریم واز نعمت در کنار هم بودن بهربرداری نمایم و شکر مردم خود را بجا آوریم.»(سید اسد الله احسانی، 1394: 87).
3-3. اهتمام به رعایت بیت المال
اهتمام به رعایت بیت المال نیز در سر لوحه کار ایشان قرار داشت. ایشان چه در دوران حیات آیتالله رئیس که وجوهات هزارهجات به دست ایشان میرسید و چه در دورانی که خود وکالت مراجع را عهدهدار بود و وجوهات شرعیه را اخذ مینمود، از آن اموال بهرهای برای خود تعیین نکرد و در امور شخصی خود از آن مصرف ننمود. در این باره به خاطره فرزند ایشان سید عبدالواحد احسانی اشارهای میکنیم؛ «در آن سالها که تقریبا از سراسر هزارهجات سهم امام میآمد و سهم امام اعم از روغن، پارچه، گوسفند و… بود. خوب به خاطر دارم که لباس من از چند جا پاره شده بود و دیگر هم لباسی نداشتم، از پدرم درخواست کردم که از پارچههای سهم امام به اندازه یک لباس برایم بدهد، با مخالفت شدید ایشان مواجه شدم و در پاسخ گفتند، اینها مال طلاب است نه تو»(سید عبدالواحد احسانی، 1398)
در دوران جهاد در مناصب مختلف جهادی قرار گرفت، هیچگاهی از بیت المال استفاده سوء نکرد. هیچگاه از فرصتها و موقعیتهای خویش برای فراهم ساختن امکانات زندگی برای خود و خانوادهاش بهره نبرد و تجملات را به زندگیاش راه نداد؛ نه از موتر شخصی خبری بود و نه از محافظ که در اوج رقابتهای حزبی تبدیل به یک مد شده بود و نشانه اقتدار به حساب میآمد؛ احسانی اکثر اوقات پای پیاده و یا سواری بر اسب راهی وظیفه میشد. روی همین جهت در سالهای پسین عمرشان که به علت بیماری زمستانها در کابل مقیم میشد، در خانه استیجاری زندگی میکرد و بعد از وفات نیز هیچ ارثیهای به جز همان زمینهای میراثی خودش به جا نگذاشت و حتی در خود یکاولنگ نیز خانهای مجلل و مجهز نداشت(سید محمود احسانی، 1398).
4. وفات و مراسم خاکسپاری
احسانی سالیان زیادی از مشکل فشار خون رنج میبرد و به خاطر کنترل آن همواره رژیم غذایی خاصی داشت؛ اما در دهه اخیر حیات شان با بیماری های متعدد همچون پرستات، مشکل کلیوی و افت قند دست و پنجه نرم میکرد. اما سر انجام در روز جمعه مورخ 19 سنبله سال 1395 در روز شهادت شکافنده علوم، باقر آل محمد در اثر افت شدید قند دار فانی را وداع گفته و به ابدیت پیوست. پیکر مطهر این عالم ربانی در زادگاهاش با حضور هزاران تن از مومنین، مومنات، علما و شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بعد از تشییع در کنار مرقد مبارک والد مکرمشان آیت الله رئیس(ره) در تپه مقابل مدرسه محمدیه به خاک سپرده شد. به منظور تکریم از مقام شامخ این عالم وارسته مراسم فاتحه خوانی و ختم قران مجید در شهرهای مختلفِ بامیان، کابل، اصفهان و قم برگزار گردید و همچنین مراسم اربعین این عالم عامل در یکاولنگ و شهر مقدس قم برگزار گردید که در تمام این مراسمها حضور پرشور و باشکوه مردم، اصحات فرهنگ، شخصیتهای سیاسی، علما و نمایندگان بیوت مراجع عظام حکایتگر جایگاه معنوی عالم ربانی در میان اقشار مختلف بود. همچنین از اولین سالگرد ایشان در یکاولنگ طی مراسم باشکوهی تجلیل به عمل آمد و در شهر قم نیز «اولین یادواره ستارههای درخشان عرصه فقه و اجتهاد» به همین مناسبت با حضور گسترده مردم و علما در مسجد امام زین العابدین برگزار گردید.
با وفات این عالم بزرگوار پیامهای همدردی زیادی از سوی شخصیت های سیاسی، اجتماعی و علما، بویژه از سوی رئیس جمهور افغانستان محمد اشرف غنی، معاون رئیس جمهور استاد سرور دانش، معاون رئیس اجرائیه استاد محمد محقق، استاد کریم خلیلی، صادق مدبر رئیس شورای رهبری حزب انسجام ملی افغانستان، محمد عمر داودزی، دکتر میر عبد الکریم پاکزاد عضوجذب سوسیالیست فرانسه، آیتالله محمد امینی بامیانی، آیتالله سید عزیزالله عمرانی، آیتالله سید محسن حجت کابلی، دفتر آیتالله سید صادق شیرازی، دفتر آیتالله سید محمدسعید حکیم، بنیاد آیتالله سید علی بهشتی و دهها تن از شخصیتهای فرهنگی و سیاسی ونهادها صادر گردید. در اینجا تنها به پیام رئیس جمهور بسنده میگردد.
«با تاسف و تاثر اطلاع حاصل نمودم كه آيتالله سيد اسدالله احسانی يكهولنگی، از شخصيتهای علمي كشور داعی اجل را لبيك گفت. آيتالله احساني يكهولنگی، در طول عمر پر بركت خود به پرورش شاگردان و گسترش معارف دينی پرداخت، و در جهاد مردم افغانستان سهم فعال گرفت، وفات وی يك ضايعه است. مراتب تسليت و همدردی خود را به خانواده و دوستان، و مردم باميان تقديم نموده، برای وی از بارگاه خداوند متعال طلب مغفرت مینمايم، و به بازماندگانش صبر جميل استدعا دارم. محمد اشرف غنی 20 سنبله 1395.»
منابع
1. احسانی، سید اسد الله، مصاحبه حضوری توسط سید آصف احسانی، قم، 1390 و1395
2. …………………………، دست نوشته، از قرار معلوم ایشان تصمم داشت است زندگینامه خود را بنویسد و در حدود چند صفحهای نیز مینگارد اما ادامه نمییابد.
3. ………………………..، مبانی همبستگی امت اسلامی، چاپ بهار 1394، کابل
4. احسانی، سید عبدالواحد(فرزند احسانی)، مصاحبه حضوری توسط سید آصف احسانی، قم،7/9/ 1398
5. احسانی، سید محمد(فرزند احسانی)، مصاحبه حضوری و از طریق مسنجر، کابل،2/6/ 1398
6. احسانی، سید محمود(فرزند احسانی)، توسط سید آصف احسانی، کابل،12/6/ 1398
7. احمدی، محمد باقر(شاگرد احسانی)، مصاحبه حضوری توسط عبدالله جعفری، قم، 1397
8. استاد، سید محمد(برادرزاده احسانی)، مصاحبه حضوری توسط سید محمد احسانی، کابل، 1395
9. امینی، محمد، مصاحبه حضوری توسط عبدالله جعفری، قم، 1398
10. جعفری و همکاران، رویشهای نو از دیار کهن (یادنامه و کارنامه علما و مفاخر بامیان)، ج3، انتشارات بنیاد اندیشه، چاپ اول 1402
11. روحانی، غریب علی(شاگرد احسانی)، مصاحبه حضوری توسط سید آصف احسانی، قم، 1395
12. فاضلی، محمد باقر(شاگرد احسانی)، مصاحبه حضوری توسط سید آصف احسانی، قم، 1395
13. عارف، سید محمد امین(برادرزاده احسانی)، مصاحبه از طریق مسنجر و خاطراتی که وی در صفحه فیسبوکش نگاشته بود، کابل، 29/11/ 1398
14. ………………………، نزاع رنگها، چاپ اول تابستان 1396، کابل
15. ………………………، هزارهجات، قلب افغانستان، چاپ 1391، کابل.
16. علوی، سید محمدحسین، دفتر خاطرات دوران شورای اتفاق.
17. معلم سید نبی، مصاحبه حضوری توسط سید آصف احسانی در اصفهان،20/10/ 1398
18. معلم، سید جواد(برادر احسانی)، مصاحبه مصاحبه حضوری توسط اسد الله جعفری، بامیان، 1397
19. هاشمی، سید محمد(برادرزاده احسانی)، مصاحبه از طریق مسنجر، کابل،3/11/ 1398
20. همسر احسانی، مصاحبه حضوری توسط سید آصف احسانی، قم،5/9/ 1398
21. محمدی، علی(شاگرد احسانی)، مصاحبه حضوری توسط عبدالله جعفری، قم، 1398
22. محمدی، محمد حسین(شاگرد احسانی)، مصاحبه تلفنی توسط سید آصف احسانی، 22/1/1399
سید آصف احسانی
[1] همانطور که گذشت آیت الله میرزا جواد تبریزی بر تقریرات ایشان تقریظی می نویسند که سرنوشت آن در ادامه بیان خواهد شد. البته احسانی در خصوص اجتهادنامه دیگری از مرحوم تبریزی نیز میفرمود؛ وقتی در دوران جهاد از افغانستان به ایران نزد مرحوم استاد مشرف شدم، ایشان به من اجازه قضاوت شرعی دادند و در آن نامه بر اجتهاد من به ضوح تاکید شده بود، چون در همان نامه به اقای شیخ جواد عالمی نیز در امور حسبیه وکالت داده بودند، من نامه را دست آقای عالمی دادم و بعد از مدتی وقتی از ایشان نامه را خواستم، در جواب گفتند؛ گم کرده ام.(احسانی، 1390)
[2] این اجتهاد خط فعلا موجود است.