کارشناسان این نشست حجة الاسلام و المسلمین سید عبدالحکیم مدقق موسوی بود. مجری برنامه آقای محمد رضا مظفری بود. برنامه با تلاوت قرآن کریم توسیط قاری سید اکبر رضوی آغاز گردید و پس از آن سید ذکر مصیبت توسط توسط سید جهانگیر انجام گردید.
سؤال اول: مبنای فقهی عزاداری چیست؟
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که میشود از آنها با عناوین خاص، ممدوحیت عزادار را استفاده کرده است. این عناوین عبارتاند از:
تعظیم شعایر الهی
اولین آیه که میتوان از آن جواز و مطلوبیت عزاداری برای امام حسین ع را استفاده کرد، آیه تعظیم شعایر است«ذَٰلِک وَمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ؛ این است (دستورات خداوند دربارهٔ حج) و هر کس شعائر خدا را گرامی بدارد، پس این از تقوای دلهاست. حج:22
فخر رازی در معنای شعایر میگوید: شعایر علائم و نشانههای چیزی است. ابن عاشورا قید واضح بودن را هم اضافه کرده است که براساس آن شعایر علائم و نشانههای واضح یکچیز است. براساس این آیه بزرگداشت علائم و نشانهای دین مطلوب توصیفشده است. شعایر الهی شامل هر چیزی است که نماد دین باشد و هرچه آن نماد بزرگتر باشد، تعظیم آن مهمتر است. اولیای الهی از شعایر دین است و عزاداری هم تعظیم آنها است. شهید در القواعد و الفواید، میگوید که اگر در زمانی و مکانی سبک خاصی از احترام به مردم رواج پیدا کند، این ازنظر اسلام مطلوب است؛ چون مؤمن از شعایر الهی است و تعظیم آن مطلوب است. بر همین اساس بعضی فقها گفتهاند که مشاهد مشرفه حکم مسجد دارد از باب اینکه شعایر الهی است. آیتالله شیخ جواد تبریزی تمام نمادهای عزاداری را از شعایر الهی میداند.
مودت قربی
عنوان دوم ابراز محبت به عترت نبی است. که در آیه 23 شورا بیانشده است: «قُلْ لا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» مودت فی القربی با عمل صالح انجام میشود. براساس این آیه شریفه، محبت عترت بهعنوان مزد رسالت واجب است، چنانکه امام شافعی میگوید که حب شما بهعنوان فرض الهی در قرآن نازلشده است. عزاداری نوعی ابرازی محبت و هم موجب افزایش محبت است. عزاداری مصداقی از ابراز مودت فی القربی است.
تأسی و تبعیت از نبی مکرم (ص)
در آیات متعددی اسوه گرفتن پیامبر و الگو گیری آن حضرت توصیهشده است و روایات متعددی در گریه و عزاداری نبی مکرم برای امام حسین ع نقلشده است و عزاداری ما هم مصداقی از تبعیت از بنی مکرم اسلام است و عمل بهحکم قرآن.
زنده نگاهداشتن یاد اولیای الهی
همچنین قرآن نگاه داشت یاد اولیای الهی توصیه میکند و عزاداری برای شهیدان کربلا، مهمترین روش زنده نگهداشت یاد شهیدان کربلا است و از همین رو یک مطلوب دینی است.
مطلوبیت جذع و بیقراری در سیره حضرت یعقوب
در قرآن حکایت اندوه حضرت یعقوب برای یوسف و گریه بسیارش که موجب آسیب چشمی هم شد، نقلشده است و این نشان میدهد که اشک و گریه برای عزیز مفقودشده نهتنها جایز بلکه مطلوب هم هست و همچنین دلیل جواز مطلوبیت عزاداری برای امام حسین ع هست
کارشناس نشست در پاسخ سؤال مطلوبیت عزاداری در سنت، گفتند:
سنت در تعریف عام، قول و فعل و تقریر معصوم است که به این معنا مورد تسالم است. عزاداری در سنت ائمه از ضروریات مذهب است. اصل غم اندوه که کمترین درجه عزاداری است مورد تسالم است، اما حد اعلای آنکه حالت جذع باشد، هرچند روایاتی در منع آن وجود دارد؛ ولی روایات وجود دارد که جذع درباره اولیای الهی ازجمله امام حسین ع را جایز و بلکه تشویق کرده است. هرچند برخی از این روایات ازنظر سند مورد اشکال واقعشده است؛ اما روایات صحیح هم در بین آن وجود دارد. ین روایات مخصص روایات عام در نهی از جذع است. بر همین اساس صاحب جواهر گریه بر امام حسین ع را از مصادیق تخصیص خورده از حکم عام نهی از جذع بیان کرده است. ازنظر ایشان هرچند اصل جذع مکروه است؛ اما جذع برای امام حسین (ع) مستثنا از حکم عام نهی از جذع است. البته آیتالله خویی روایات نهی از جذع را، ازنظر زیر سؤال میبرد و معتقد است که برفرض صحت این روایات، جذع بر امام حسین ع استثنا شده است. آیتالله جواد تبریزی هم معتقد است که اصل مکروهیت پوشیدن روایات ثابت نیست، هرچند روایاتی بر آن وجود دارد؛ ولی ز نظر سند ضعیف است. برفرض صحت این روایات، کراهیت لباس سیاه به معنای ثواب کمتر است و پوشیدن لباس در مصیبت امام حسین ع ثوابی دارد که آن کمی ثواب لباس سیاه را جبران میکند.
اما ازنظر اهل سنت، اصل مطلوبیت گریه در مصیبت در روایات اهل سنت تواتر اجمالی دارد. در صحیح بخاری ج 2 ص 85 کتاب الجنایز ش 7377 و صحیح مسلم باب بکا علی المیت روایتی نقلشده است که یکی از نوادههای عبدالمطلب در حال جان دادن بود که حضرت تشریف آرد و او را در آغوش گرفت و اشکهایش جاری شد. سعد گفت: این چیست؟ پیامبر گفت: هذه رحمت جعله الله فی قلوب عباده. براساس این حدیث، گریه در مصیبت یک اصل عقلایی است که بعد از فوت عزیز ناخودآگاه اشک جاری میشود. این حدیث دلالت دارد که اشک بر هر عزیزی و ازجمله اولیای الهی، مطلوبیت دارد.
روایت دوم سخن معروف نبی مکرم ص در ماجرای شهادت حضرت حمزه است که پیامبر فرمود: «ان الحمزة لابواکی له» که پسازآن زنان انصار برای او گریه کردند و این تبدیل به یکرویه شد. مسند ج 2 ص 40
گریه بر امام حسین در کودکی. روایاتی زیادی وجود دارد. ازجمله روایت ام الفضل که در مستدرک حاکم ج 3 ص 176 و روایت دیگری که پیامبر ص در منبر روی حالش به هم خوردند، گفتند: چه شده پیامبر گفت: جبرئیل خبر کشته شدن حسین را به من داد.
سؤال: عزاداری پیامبر برای امام حسین ع در حال حیات چگونه قابل تبیین است؟
گفتم که این روایات در کتابهای اهل سنت فراوان و در حد استفاذه است ازجمله روایت مستدرک حاکم نیشابوری که نقل از ام الفضل است. که امام حسین را در آغوش حضرت قراردادم که اشکش جاری شد گفتم چرا گریه میکنم، گفت که جبریل من خبر داده است که امتم او را میکشد.
مؤلفهها و شاخصههای عزاداری مطلوب چیست؟
با توجه به عناوین مطرح در قرآن و حدیث شاخصههای مطلوب عزاداری عبارتاند از:
- عزاداری مصداق تعظیم شعایر الهی باشد و از هرچه منجر به وهن مذهب و وهن شعایر باشد، پرهیز باشد؛
- عزاداری ازلحاظ عرفی ابراز حزن و اندوه محسوب شود؛
- آن قالب عزاداری مشروعیتش ازنظر فقهی ثابت باشد. راهکار عملی این است که اگر در قالب خاصی تفاوت نظر و فتوا باشد، باید احتیاط کنیم. البته اختلاف در فتوا بهصورت اختلاف در وجوب و حرمت نیست که مشکل ایجاد شود. معمولاً اختلاف در جواز و عدم جواز است که در این صورت ازنظر علمی بااحتیاط مشکل حل خواهد شد.
- زمینه سوءاستفاده مخالفان نشود و دستآویز برای دشمن نباشد. چنانکه قرآن مسلمانان از گفتن «راعنا» نهی میکند تا زمینه سوءاستفاده یهود نشود. مرحوم نائینی، در فتوای فرموده است: اشکالی در بیرون آمدن در خیابانها نیست؛ ولی باید از غنا و استعمال لهو و لعب و مزاحمت همدیگر پرهیز شود. سینه زدن اگر در حد سیاهی بر بدن منجر شود، اشکال ندارد. آیتالله حکیم هم، سخن نائینی را تأیید میکند و میگوید: باید عزاداری ازآنچه دستآویز مخالفین شده پاک شود.
برخی شبهه بدعت گزاری درباره نمادهای عزاداری را مطرح کردهاند، جواب شما چیست؟
جواب: شبهه بدعت اختصاص به عزاداری نیست و در موارد دیگر هم مطرح است. بدعت در لغت رفتار جدید و بی پیشینه است. مهم معنای اصطلاحی است که در آن دو دیدگاه است. دیدگاه اول بدعت را رفتاری که اصلی در شریعت نداشته باشد، هرچه ازنظر لغت بدعت باشد، تعریف کردهاند این دیدگاه ابن رجب حنبلی، ابن حجر صاحب فتح الباری است. بر این اساس اگر چیزی، ازنظر لغوی، بدعت باشد، اما در شرعیت اصلی داشته باشد که مبنای آن باشد، بدعت اصطلاح شرعی نیست. علامه سید مرتضی و مجلسی هم همین تعریف را انتخاب کردهاند. مجلسی بدعت را رفتاری که وارد شریعت شود و در قالب دلیل خاص و عام نگنجد، تعریف کردهاند. مثال ایشان این است که در دین ذکر گفتن مستحب است. اگر کسی برنامهای بگذارد که من هرروز هفتاد مرتبه فلان ذکر را بگویم، اگر خاصیت خاصی را به آن نسبت دهیم، این بدعت است و اگرنه بدعت نیست. بر همین اساس دعای توسل در شب چهارشنبه را اگر به دین نسبت ندهیم، بدعت نیست، ولی اگر به دین نسبت دهیم، بدعت است. در عزاداری هم اگر سینهزنی و زنجیرزنی به سبک کابلی را به دین نسبت دهیم، بدعت است؛ ولی اگر به دین نسبت ندهیم، بدعت نیست. چون اصل توسل و عزاداری ازنظر دین مطلوب است و این قالب خاص بهعنوان قالب خاص که به دین نسبت نمیدهیم، انجام میشود البته باید آن قالب ازنظر عرفی مصداق آن کلی؛ یعنی عزاداری داری باشد و ثانیاً ازنظر فقهی مشروع باشد که در این صورت نهتنها بدعت نیست؛ بلکه سنت حسنه است. این جواب در شبهه بدعت در همه موارد قابل تطبیق است. مثلاً حسینیه، تکیه و.. مصداق سنت حسنه است و نه بدعت؛ جون دستور کلی تعظیم شعایر دینی راداریم و این موارد مصداق عرفی آن دستور کلی است و نه قالب خاص با دستور خاص دینی. این برداشت موردقبول بین شیعه و اکثر اهل سنت است.
دکتر احمدی: شما حکم کلی را بیان کردید، ولی مهم مصادیق است. مثلاً در قمهزنی، چگونه رفتار کنیم؟ همچنین در بحث بدعتها، قالبهای عزاداری با قصد قربت انجام میدهد و قصد قربت دستور میخواهد.
جواب مدقق: مطالب لازم بهطورکلی بیان شد. وقتی گفتیم راهحل عملی احتیاط است، مطلب روشن است که احتیاط در ترک است. البته فتوا نیست. در بحث قربت الی الله همان اصل کلی در قربت کافی است. در موضوعات شرعی، شرع باید ورود کند، در موضوعات عرفی، شرع حکم کلی را بیان میکند و مصادیق به عرف واگذار است. مثلاً در باب عقود شارع میگوید، اوفوا بالعقود که شامل عقود جدید هم میشود. قربة الی الله با همان حکم کلی هم صحیح است.