مقدمه درباره سير تكاملى انسان در اين دنيا بوده و با توجه به آيات و روايات، به اين نتيجه مىرسد كه وقوف در اين دنيا فقط به مشيت و اراده خداوند متعال است و اين امر به تجربه ثابت شده كه هيچ چيز ديگر در بقاى انسان، نقش و دخالتى ندارد؛ تنها چيزى كه در دست انسان است، آن است كه مىتواند با مراقبتهاى لازم از فرارسيدن اجل معلق جلوگيرى كرده و عمر خود را به اجل محتومى كه براى او تعيين شده برساند.
در بخش اول، به بررسى برخى امور خارقالعاده كه در قرآن است پرداخته تا از اين راه ثابت شود آنگونه كه اهل سنت درباره طول عمر حضرت مهدى(ع) استبعاد كردهاند نيست و كارها به دست تواناى خداوند بوده و او قدرت نگهدارى آن حضرت را دارد.
مؤلف، معتقد است در بحث طول عمر، آنچه حائز اهميت است، مسئله قدرت مطلقه و بىقيد و شرط آفريدگار جهان بوده و چون بحث اصلى، پيرامون حيات و اثبات طول عمر حضرت ولى عصر(عج) است و اين امر، بخشى از قدرت مطلقه آفريدگار مىباشد، ازاينرو در اين بخش، به برخى از موضوعاتى كه در قرآن از مصاديق بارز قدرت مطلقه خداوند است – از جمله طوفان نوح، ابراهیم در آتش، اصلاح همسر ابراهیم و زكريا و داستانهایى از حضرت موسى، عيسى و سليمان – اشاره كرده و در ضمن آنها، به اصل بحث پرداخته تا با بيان ارتباط ميان آنها با موضوع مورد بحث، هر مورد استبعادى كه در امكان طول عمر شريف آن حضرت مطرح شده، مرتفع گردد.
مطالبى كه در اين بخش به شرح آن پرداخته شده، پيرامون قدرتنمايى پروردگار است كه در مراحل مختلفى از زندگانى انبياء، به منصه ظهور رسيده و در ذيل يكايك آنها، بهعنوان «رابطه بحث با طول عمر»، چنين نتيجهگيرى شده است كه آفريدگارى كه قدرت چنين كارهاى خارقالعادهاى را دارد، حتما توان طول عمر تا ساليان متمادى را هم خواهد داشت.
از آنجا كه غرض اصلى كتاب، دفع شبهه استبعاد طول عمر است، در بخش دوم، شرح حال عدهاى از كسانى كه داراى عمر دراز بوده ارائه شده تا فهمانده شود در ادوار گذشته تاريخ، كسانى وجود داشتهاند كه از عمرهاى نسبتاً طولانى برخوردار بوده و درعينحال، قادر به انجام كار و تلاش بودهاند؛ بنابراین، چنين نيست كه امام زمان(ع) پس از عمر طولانى، قادر به حركت و انجام كار نباشند.
به شبهه طول عمر در اين بخش، چنين پاسخ داده شده كه: افرادى مانند سليمان، لقمان، تيم الله بن ثعلبه، دويد بن زيد بن نهد، زهير بن جناب الحميرى و نظاير آنها كه تا چهارصد سال و اندى عمر كردهاند و درعينحال سالم مانده و برخى از آنان در جنگ با مخالفين خود نيز شركت كردهاند، بهترين دليلند كه طول عمر، چيزى نيست كه مورد شبهه قرار گيرد و از اين رهگذر، بعيد نيست كه خداوند، انسان ديگرى را بيش از اين مدت، عمر دهد و او را براى مصلحتى، مدتها زنده نگهدارد.
بخش سوم، در صدد است به شبهه استبعادكنندگانى كه معتقدند طول عمر امام زمان(عج) تا هزار سال، غير ممكن است، با اشاره به عمر حضرت آدم و برخى از فرزندان ايشان كه در زمانهاى اولیه از نسل آن حضرت متولد شدند، پاسخ گويد.
اين بخش، ضمن حفظ رسالت خود، همچنان مىفهماند كه عمر، يك حد خاص نداشته و چنين است كه خداوند در هر دورهاى، به مقتضاى حكمتى كه وجود داشته، به جمعى از افراد بشر، عمرى متناسب با آن زمان عطا كرده است؛ لذا مؤلف معتقد است داشتن عمر در يك سن خاص، دليل بر عدم امكان بيشتر آن در زمانهاى ديگر و حتى براى افراد ديگر نخواهد بود.
مقصود از تأسيس بخش چهارم، مطرح نمودن آياتى است كه دلالت بر عمرهاى طولانىترى نسبت به آنچه تاكنون مؤلف مطرح كرده دارد.
روش نویسنده در اين بخش بدين گونه است كه ابتدا، آيه مربوطه را با تفاسيرى كه درباره آن شده، بيان كرده، سپس به نتيجهگيرى از آن پرداخته و در نهایت قضاوت اصلى را به عهده خواننده گذاشته است.
آنچه از مجموع آيات مطرحشده در اين بخش، فهميده شده و مورد بررسى مؤلف قرار گرفته، اين است كه عمر، يك حد خاص نداشته و امكان دارد خداوند عمر افرادى را تا صدها هزار سال، طولانى كند.
در اين بخش، با استناد به برخى از آيات قرآن، به دو هزار و پانصد سال عمر حضرت نوح و اصحاب او، زنده بودن حضرت عيسى تا به امروز، زنده ماندن اصحاب كهف به مدت سىصد سال در غار بدون خوردن غذا و سالم ماندن غذاى حضرت عزير در مدت صد سال در هواى آزاد، اشاره شده است.
با توجه به مطالبى كه در بخشهاى قبلى مطرح شده و دلايل ديگرى كه در خلال بخش پنجم، بيان مىشود و با اشاره به اين نكته كه اين چنين نيست كه انسان، با عقل قاصر خود بتواند مسئله عمر را درك و يا حل كند، مؤلف در صدد اثبات اين مدعاست كه عمر، حد معينى نداشته و امكان دارد انسانى تا قيامت عمر كند و به تعبيرى ديگر، نویسنده معتقد است امكان دارد انسانى بدون درك مرگ، به جهان آخرت راه يابد.
در اين بخش، به آياتى استناد شده كه حكايت از داستان فرار حضرت يونس و طولانى بودن عمر حضرت خضر تا به امروز دارد و مؤلف بر اين باور است كه چنين امورى، حكايت از امكان طول عمر تا بىنهایت دارد.