پرسش: نظر سروش این است که پیامبر (ص) هم خطا مینموده است. من با یکی از هواداران نظریات ایشان بحث کردم و او گفت قرآن کریم به خطای پیامبر (ص) تصریح کرده است. اگر پیامبر اکرم (ص) معصوم است و گناه نمیکند، چرا در سوره فتح – آیه 2، بیان شده است که خداوند گناهان گذشته و آینده تو را میبخشد.
پاسخ: آیات مورد بحث چنین است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ – إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا (1) لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يهَْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (2) وَ يَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا(3)
– به نام خداوند رحمان و رحیم – ما براى تو پيروزى آشکاری فراهم ساختیم. (1) تا خدا ذنوب تو را آن چه پيش از اين بوده و آن چه پس از اين باشد براى تو از میان بردارد و نعمت خود را بر تو تمام كند و تو را به صراط مستقيم هدایت نمايد. (2) و خدا ياريت كند يارىكردنى پيروزمندانه. (3)
آقای سروش طبق معمول تفسیر به رأی و سوء استفاده از تشابهات لفظی کرده است.
اگر قرار باشد از این آیات چنین برداشت شود که پیامبر در پیش از فتح مکه و پس از آن «العیاذ بالله» معصیت مینموده است، مشکلات و شبهاتی بیش از زیر سؤال بردن عصمت ایشان مطرح میگردد! از جمله آن که مردم خواهند پرسید که چرا وقتی ما مرتکب گناه میشویم، لایق عذاب میگردیم، اما خداوند نه تنها گناهان گذشته و آینده پیامبرش را میبخشد، بلکه جایزه هم میدهد و مکه را به تصرف او در میآورد؟! و ثانیاً دیگر چرا او را به نصرتی بزرگ و عزیز یاری میکند و ثالثاً مگر ممکن است وعدهی بخشش گناهان آینده که معلوم نیست چه مقدار و در چه درجهای است به کسی داده شود و رابعاً، چطور ممکن است معصیت، علت پاداش و نصرت الهی گردد؟!
دقت بفرمایید که معنای «ذنب» که جمع آن «ذنوب» میشود، حتیٰ اگر گناه هم ترجمه شود، به معنای معصیت (عصیان و نافرمانی خدا) نیست. بلکه از ریشه «ذَنَبَ» به معنای دنباله، سابقه و پیامد است و به آن چه به موجود میچسبد و همراه میشود نیز گفته میشود. و مغفرت نیز به معنای آمرزش معصیت و نافرمانی نیست، بلکه به معنای پوشش دادن یا سرپوش گذاشتن و ناپدید کردن است.
تا قبل از فتح مکه، مشکلات و تألمات بسیاری بر آن حضرت تحمیل شده بود. از سویی کفار ایشان را به خاطر نفی ربوبیت بتها و سایر مظاهر شرک، ادیان خودساخته، خرافات و موهوماتی که خود و پدرانشان بدان گرویده بودند، گناه کار و مستحق توبیخ و عذاب میدانستند و از سویی دیگر افتراها، شایعات و تهمتهای بسیاری (مانند: شاعر – مجنون – شاگرد یک ایرانی یا یک یهود – جادوگر و …) بر ایشان روا میداشتند و القاب و صفات نکوهیدهای را به ایشان چسبانده بودند. این عقبه یا به تعبیر دیگر سوابقی که به همراه ایشان بود، موجب اذیت شدن پیامبر (ص) و بهانهای برای آزار، شکنجه و تحقیر مسلمین بود و چه بسا در آینده نیز آثار و عواقب ناگواری باقی میگذاشت.
خداوند کریم فرمود: به تو یک فتح آشکار، یعنی فتح مکه، با قدرت تمام و بدون هیچ جنگ و خونریزی و به گونهای که همه تسلیم شوند را عطا کردیم تا همه سوابق سوء گذشته و پیامدهای ناخوشایند آینده را پوشش دهد و از بین ببرد. چنان چه بعد از این فتح دیگر نه کسی میتوانست پیامبر را شاعر و مجنون بخواند و نه کسی جرأت میکرد مسلمین را تحقیر کند. و از آن پس اسلام نه تنها به عنوان یک دین، بلکه به عنوان یک حکومت استقرار و استیلا یافت و به جهان صادر شد.