پيش گفتار
پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در غار حرا مبعوث شد .
با بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله ، صد و چهارده سوره قرآن براى هدايت مردم نازل شد .
با بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله، سنّت پيامبر براى راهيابى ما ارائه گشت[1] .
با بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله، عمل شد آنچه عمل شد تا به امروز ، و آنچه عمل خواهد شد تا روز قيامت .
در راه تبليغ اسلام ، از مردان ، شيخ مكّه ابوطالب ، عموى پيامبر صلى الله عليه وآله آن حضرت را يارى كرد ، و از زنان خديجه همسر ايشان .
و اوّلين كسى كه از مردان به پيامبر صلى الله عليه وآله ايمان آورد ، على فرزند ابوطالب بود ، و از زنان خديجه ، همسر پيامبر صلى الله عليه وآله.
پيامبر صلى الله عليه وآله على را پيش از آن ، از خردسالى به خانه خود برده و لقمه در دهانش مى نهاد و بدن على عليه السلام را به بدن مباركش مى چسبانيد و بوى خوشش را به مشام وى مى رسانيد . و على عليه السلام در حين نزول وحى ، در غار حرا با پيامبر صلى الله عليه وآله بود .[2]
در روز دعوت بنى هاشم به اسلام و يارخواهى پيامبر صلى الله عليه وآله از ايشان براى نصرت اسلام ، از ميان همه آنها على عليه السلام در اين راه با پيامبر بيعت كرد .
در سال دهم بعثت ، ابوطالب و خديجه ، دو ناصر و ياور پيامبر صلى الله عليه وآله در تبليغ اسلام ، وفات يافتند ، و پيامبر آن سال را عام الحزن ناميد .
پيامبر صلى الله عليه وآله به مدينه هجرت كرد .
پيامبر صلى الله عليه وآله در مدينه ابوطالب و خديجه را ياد می کرد و آنگاه كه گوسفندى قربانى مى نمود ، در ميان دوستان خديجه تقسيم مى كرد .
پس از ابوطالب ، فرزندش ، على عليه السلام يار و ياورِ خاصّ پيامبر شد .
على عليه السلام در جنگ بدر بيش از همه مسلمانان مشركان قريش را كشت و اسير كرد .
على عليه السلام در جنگ احد ، در پيش روى پيامبر صلى الله عليه وآله شمشير مى زد و با قريش می جنگيد و ديگران فرار مى كردند .
على عليه السلام در جنگ خندق عمرو ، پهلوان قريش را كشت و مشركان فرار كردند .
على عليه السلام در جنگ خيبر ، قلعه خيبر را فتح كرد .
على عليه السلام براى پيامبر صلى الله عليه وآله يادگار ابوطالب بود ، و فاطمه عليهاالسلام ، يادگار خديجه . پيامبر در مدينه فاطمه را به على تزويج فرمود .
از على و فاطمه ، حسن و حسين زاده شدند .
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از نزول آيه «فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَـذِبِينَ»[3]، براى مباهله با نصاراى نجران ، حسن و حسين ، على و فاطمه را به همراه داشت .
پيامبر صلى الله عليه وآله در هنگام نزول آيه تطهير : «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[4]، حسن و حسين را به روى دو زانو ، فاطمه را پيش رو ، و على را پشت سر خود نشانيد و رداى خويش را به روى خود و ايشان كشيده چنين گفت :
ربِّ هؤُلاءِ أهلُ بَيْتى.
پروردگارا! اينها اهل بيت من هستند .
و بدين سبب آن پنج تن را «اصحاب كسا» ناميدند .
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از نزول اين آيه ، روزى پنج نوبت در اوقات نمازهاى پنجگانه ، اوّل به در خانه دخترش ، فاطمه مى رفت .
درِ خانه فاطمه عليهاالسلام به مسجد باز مى شد و درِ ديگرى نداشت . پيامبر صلى الله عليه وآله در برابر چشم همه نمازگزاران كه در صفوف نماز جماعت در انتظار مَقْدَمش بودند ، بر آستان آن خانه مى ايستاد و مى فرمود : السَّلامُ عَلَيكُم يا أهلَ البَيت! «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» الصَّلاة! الصَّلاة!
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از خواندن اين زيارت نامه ، به محراب خود تشريف مى برد و با مأمومين خود نماز جماعت مى گزارد .
و با نزول آيه «قُل لاَ أَسْـٔلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى»[5]، على و فاطمه و حسن و حسين ، به عنوان ذوى القرباى پيامبر صلى الله عليه وآله شناخته شدند .
و با نزول آيه «وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ»[6]پيامبر صلى الله عليه وآله فدك را به فاطمه عنايت فرمود .
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از نزول آيه «يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»[7]، در غديرخم ، پنجه در پنجه على كرد و او را بلند نمود و فرمود : «مَنْ كُنتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلىٌّ مَوْلاه …» .
پيامبر صلى الله عليه وآله على عليهالسلام را به روشنى وصىّ پس از خود معرّفى كرد .
پيامبر صلى الله عليه وآله بيمار شد و در روز دوشنبه سر بر سينه على عليهالسلام گذاشت و وفات كرد .
على عليه السلام به حكم وظيفه با چند تن از خويشانش به غسل دادن و كفن كردن پيامبر صلى الله عليه وآله مشغول شدند .
انصار در آن حال در سقيفه بنی ساعده گرد آمدند كه با سعد بن عباده بيعت كنند و او را خليفه پيامبر سازند .
مهاجران قريش به سقيفه رفتند و گفتند : پيامبر از قبيله قريش است . عرب نمی پذيرد خليفه اش از غير قريش باشد .
مهاجران قريشى با جنگ و جدال مقصود خود را پيش بردند و با ابوبكر قريشى بيعت كردند . مهاجران قريشى می انديشيدند : اگر از خاندان پيامبر كسى خليفه پيامبر شود ، تا
ابد جز ايشان ، كسى ديگر به خلافت نخواهد رسيد . خلافت را در خاندانهاى قريش بگردانيد تا به همه تيره هاى قريش برسد .
آن گروه كه با ابوبكر بيعت كردند ، او را تا شب در كوچه هاى مدينه می گرداندند و هر كس را می ديدند ، نزد ابوبكر می كشاندند و او را وادار می كردند تا بيعت كند .
روز دوشنبه بدين حال سپرى شد.
روز سه شنبه ابوبكر را به مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله بردند و بر منبر پيامبر نشاندند و ديگر بار با وى بيعت كردند .
ابوبكر و عمر خطبه خواندند و پس از آن با ابوبكر نماز جماعت گزاردند . و بدين سان بيعت با ابوبكر در روز سه شنبه به پايان رسيد .
در تمام اين اوقات ، بنى هاشم در خانه پيامبر صلى الله عليه وآله بودند و تنى چند از آنها با على عليه السلام به غسل و تكفين پيامبر مشغول بودند . پس از آن بر بدن نازنينش نماز گزاردند .
پس از ايشان تمام روز دوشنبه و سه شنبه ، مسلمانان مدينه دسته دسته به حجره پيامبر صلى الله عليه وآله مى آمدند و به طور فُرادا بر جنازه مبارك پيامبر نماز مى خواندند .
اين كار تا شام روز سه شنبه به اتمام رسيد . شب چهارشنبه على عليه السلام با چند تن ديگر ، بدن مطهّر پيامبر صلى الله عليه وآله را دفن كردند .
در تمام اين دو روز ، باند خلافت در پى به پايان رسانيدن بيعت ابوبكر بودند . تا آنكه كار بيعت ابوبكر به انجام رسيد .
با همان بيعتِ آنچنانى ابوبكر خليفه شد؛
با همان بيعت ، عمر خليفه شد؛
با همان بيعت، عثمان خليفه شد؛
با همان بيعت ، معاويه خليفه شد؛
با همان بيعت، يزيد خليفه شد؛
با همان بيعت، بنی اميّه و بنى عبّاس و عثمانی ها خليفه شدند؛
با همان بيعت شد آنچه ابوبكر انجام داد؛
با همان بيعت شد آنچه عمر انجام داد؛
با همان بيعت شد آنچه بنى اميّه و عثمان و معاويه و يزيد انجام دادند؛
با همان بيعت شد آنچه بنى عبّاس و خلفاى عثمانى انجام دادند؛
با همان بيعت شد آنچه در اسلام، از آن روز تا قيام قائم آل محمّد صلى الله عليه وآله انجام می شود .