کتاب کهکشان نیستی نوشته محمدهادی اصفهانی بر اساس زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبائی است که برای اولین بار در سال 1399 منتشر شد. این کتاب روایتی است از زندگی این عارف کامل که نویسنده داستان را از جوانی و سفر آقای قاضی به نجف آغاز و تا پایان زندگی ایشان را بازگو میکند.
کهکشان نیستی بیش از آن که یک رمان باشد، در واقع یک داستان تاریخی است که سعی میکند علاوه بر روایت زندگی آیت الله قاضی مارا با فضای نجفاشرف تقریباً در آن سده _ و حتی چند سال قبل تر از به خوبی آشنا میکند.
کتاب شامل 75 فصل است و هر کدام با آیهای از قرآن آغاز میشود. 74 فصل آن، هر کدام یک راوی دارد و فصلها تقریبا به ترتیب زمانی و سال به سال، از ذیحجه 1285 تا 1366 قمری (تقریبا از 1245 تا 1325 شمسی) چیده شده است.
گفتار هر یک از راویان که گاهی همسر و فرزندان، گاهی دوستان و شاگردان، گاهی دانای کل و.. است به مثابه تکههای پازل، جزئیات زندگی یکی از قله های عرفان شیعه را روایت میکند، نزدیک به یک سده از اوضاع و احوال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نجف، تا خواننده را با خود به قلب تاریخ ببرند و او را سر دوراهیها و انتخابهای سیدعلی قاضی بنشانند.داستان از حدود 27سالگی مرحوم قاضی و هجرت او از تبریز به نجف همراه همسر و سه دخترش آغاز میشود.
از این آغاز تا پایان کتاب که به ماجراهایی پس از وفات او اشاره دارد، خواننده از رهگذر نگاه و ضمیر بسیاری از عرفای بزرگ نیز به زندگی این عالم و عارف وارسته نگاهی میاندازد و بعد از خواندن کتاب متوجه خواهد شد که با بسیاری از اولیاء الهی و ظرائف فکری و شخصیتی آنها نیز آشنا شده است.
در فصل 75 که آخرین فصل کتاب است نویسنده بخشی از سفارشها، دستورها و احوالات پراکندهای که در داستان ذکر نشده، با تکمیل از منابع دیگر ذکر کرده است.
این رمان جزو نادر رمان های حال حاضر است که غیر از پاورقیهای کتاب که به توضیح معانی و آیات و احادیث یا وقایع پرداختهاند، شامل قسمت منابع و مآخذ است که با بیش از دههزار کلمه با همت نویسنده انجام شده است.
برای هر فصل در این بخش ستونی درنظر گرفته شده تا منابع چاپی یا شفاهی و مصاحبه آن ذکر شود. نویسنده دراینباره میگوید: «این کار در بین نویسندگان رمان عرف نیست؛ اما به علت حساسیت و اهمیتی که شخصیت مرحوم قاضی دارد، این پروژه مفصل و طاقتفرسا در این کتاب به انجام رسیده است.»
بزرگان دین و قلههای عرفان و توحید به خاطر جایگاه معنوی که دارند از دسترسی و پیروی دور به نظر میرسند. نویسنده این اثر خواسته خواننده را به این نتیجه برساند که رفتن این راه ممکن و شدنی است:
«رسالت این کتاب صرفاً تعریف داستان نیست، رسالت آن این است که خواننده از ابتدا که با این کتاب همنفس میشود، وقتی کتاب را به اتمام میرساند، فکر یک حرکت معنوی جدی و عملی داشته باشد و رگههای برنامهریزی این امور در او شروع به قوت گرفتن کند، لااقل انگیزهای برای ورود به سرزمین حقیقت در او ایجاد شود.»
آیا کتاب کهکشان نیستی مستند است؟
اگر چه داستان ساختهی ذهن نویسنده است اما تلاش شده است تا این مستندات و وقایع حقیقی زندگی آیت الله قاضی طباطبائی حفظ شود و تصویر درستی از زندگی، دستاوردها و ارزشهای بزرگ و مهم خلق شده توسط ایشان به مخاطبین نشان داده شود. در انتهای کتاب، بخشهایی تحت عنوان سفارشها، دستورات و منابع و مستندات آورده شده است. این بخشها به خواننده کمک زیادی در شناخت ایشان خواهد کرد.
محمدهادی اصفهانی نویسنده کتاب درباره مستند بودن این کتاب اینگونه می گوید: برای هر فصل در انتهای کتاب و در بخش ارجاعات به ترتیب از شماره 1 تا 75، هر مطلبی که مستند بوده عنوان خورده و قید شده است.در انتهای کتاب تقریبا نزدیک به 10 هزار کلمه درباره استنادات نوشته شده است.
رسالت کهکشان نیستی
نویسنده در جایی دیگر راجع به رسالت کتاب کهکشان نیستی اینگونه میگوید:
یک نکته دیگر شاید رسالت کهکشان نیستی این باشد که معارف بلند شیعه را در بستر جدیدی منتقل کند که البته در همین حین «رمان» هم باشد؛ این کار در آثار غربی بعضاً صورت گرفته است. مثلاً پائولو کوئلیو از این کارها زیاد کرده، یا یک نویسنده آلمانی به نام هرمان هسه. کتابهایی مثل «ملت عشق» به قلم الیف شافاک یا «گاه ناچیزی مرگ» نوشته محمدحسن علوان نویسنده اهل عربستان که بوکر عربی 2017 را هم از آن خود کرد، یا قلندر و قلعه که رمان زندگی سهروردی است. اما بسیاری از این کتب بیشتر متکفل روایت داستان و یا بیان قصه بودهاند اما به نظر من با توجه به اینکه زندگینامههای مرحوم قاضی چندین بار نوشته شده است این بار احتیاج به یک پله بالاتر از منظومه فکری و حیات ایشان بوده است که در قالب داستان به ما نشان بدهد قاضی از ابتدا جزء به جزء با چه اموری دست و پنجه نرم کرده است تا به این بلندا از حقیقت دست یافته است. به تعبیری برای مخاطب همزاد پنداری شود و البته توجه او را به عمق مفاهیمی که سید علی قاضی صبح و شب به آنها متوجه بوده است معطوف کند.